«مکتوف» به نوجوانان انگیزه مبارزه با رنجهای زندگی را میدهد
در داستانهای این کتاب، زمینه به صورت نامشخص و مبهم نیست؛ بلکه زمان، مکان و لوکیشن داستان کاملاً مشخص و واقعی است.
عنصر مونولوگ در داستانها پُررنگ است و برخی قصهها بیشتر از مونولوگ تشکیل شدهاند. یک شخصیت موضوعی اساسی را با مونولوگ شروع میکند و هرچقدر جلوتر میرود و حقایق دیگری را آشکار میسازد، داستان تنش بیشتری به خود میگیرد.
احساسِ خواندن داستانهای کوتاه، درست شبیه این است که شخصی همراهِ دوستانش به تفریح رفته و حینِ نوشیدنِ قهوه یا هم زدنِ نبات در فنجانِ چایاش، داستانی را میخواند و رازهایی را تجربه میکند.
برخی تجربهها در سرنوشتِ شخصیتهای قصه، بسیار کوتاه اما پرتنش هستند و به شکلی بیوقفه و یکباره و تأثیرگذار خوانده میشوند.
این ۱۰ داستان کوتاه، مجزا و بهشکلی بندزده (مکتوف) و پازلوار درهم تنیدهاند. موضوعِ اصلی و شخصیتِ برخی قصهها یکی است، اما داستان کاملاً فرق میکند و بهنوعی داستانِ بعدی، داستانِ قبلی را تکمیل میکند.
این نوع جانبخشیدن در پیرنگ (طرح) داستان، مفهومی پویا از واژه مکتوف است. در واقع نویسنده داستانها و شخصیتهایش را هم مکتوف (بندزده) کرده است.
داستانهای این کتاب تلفیقی از عشق، مهاجرت، وطندوستی، جنگ، دلتنگی، مرور خاطرات گذشته، خیالات، هراس و اندوه و تنش میان انسانها است.
این مجموعه داستان مختصِ بزرگسال نیست. بلکه کودکان و نوجوانان نیز با مطالعه آن میتوانند دیدِ متفاوتی نسبت به مشکلات و اطرافیان خود پیدا کنند.
این کتاب، نوجوانان را با مسئلههای عظیم و مهمترِ زندگی آشنا میکند و به آنها انگیزه مبارزه با کاستیها، ناکامیها و رنجها در موقعیتهای اجتماعی و زندگیِ شخصیشان میدهد.
آدمهای داستانها درگیر انتخاب بین فردیت و اجتماع هستند و هر چه میکوشند سرنوشت خود را به دست بگیرند و به زندگی عادی برگردند انگار یک نفر دوباره به همان نقطه ناامنِ قبل سقوطشان میدهد و دوباره اندوهی دیگر در سینه دارند که به سختی تسلی مییابد.
نویسنده بامهارت بینِ داستانها نشان میدهد که فردیت دارای وجهی ذاتاً اجتماعی است که در طی تأثیرات متقابل بینهایت در اجتماع به وجود میآید و در نهایت با عنصرِ غافلگیری و یک شوکِ کوتاه مخاطبش را میخکوب میکند.
انتهای پیام/