یادداشت اختصاصی «تیتر یک»؛
احیای قصیدهای گمنام در مدح امام جواد (ع)
پژوهشگر البرزی به مناسبت میلاد با سعادت امام جواد (ع) به احیای قصیدهای گمنام از شاعر مجهولالقدر پرداخت.
امیررضا احمدی، پژوهشگر البرزی در یادداشتی اختصاصی برای گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «تیتر یک» به مناسبت میلاد باسعادت امام جواد (ع) به احیای قصیدهای گمنام و مهجور از شاعر مجهولالقدر به نام میرزا ناصری کاشانی پرداخت:
در پیشینه مکتوب ادبیات آئینی و ولایی به ویژه پیشینه مکتوب شعر امام جواد (ع) آثار فاخر، وزین و متین بسیاری ثبت و ضبط است و بر تارک شعر ولایی میدرخشد، اما متأسفانه هنوز کتاب تحقیقی و پژوهشی مستقل و مجزایی پیرامون شعر امام نهم تحقیق و تألیف نشده و به چاپ نرسیده است.
با واکاویهای فراوان و گشت و گذارهای پی در پی در کتابخانههای عمومی و شخصی خود، تنها به یک عنوان کتاب پیرامون حضرت امام جواد (ع) در عرصه ادبیات فارسی به ویژه شعر رسیدم.
کتاب «امام جواد در آئینه شعر» گردآوری محمد خرمفر و مقدمه احمد علوی در ۴۸۰ صفحه، جلد سخت در سال ۱۳۹۴ توسط انتشارات دلیل چاپ و روانه بازار کتاب شده است.
بهامید روزی که شاهد کتاب تحقیقی و پژوهشی مستقل و مجزایی پیرامون امام جواد (ع) در عرصه ادبیات فارسی باشیم.
در ادامه به احیای قصیدهای مهجور از شاعری گمنام اما توانمند به نام میرزا ناصری کاشانی میپردازیم:
باشد که قدمی استوار و نوین در احیای آثار مجهولالقدر ادبیات فارسی باشد. ثواب معنوی این یادداشت ادبی به روح پرفتوح شهید بهمن احمدی برسد.
ای که از دوران تو را باشد به دل رنگ ملال
چند روزی بیش نبود از ملال او منال
عارف و عاقل به دنیا دل نمیبندد از آنک
سفلهپرور بوده از روز ازل، این پیر زال
ای برادر دور کن از خویشتن کبر و منی
تا رهانی دامن خود از خیال قیل و قال
کی توانی تافتن از پُردلی، دستِ اِجل
گر فریدونی به شوکت، رو به نیر و پور زال
بر دو روز عمر مغروری چرا اِی بیخرد
گر تو را از خالق دادار باشد انفعال
ترک یاران جهان بنما، که در زندان گور
مرتو را طاعت به کار آید، نه فرزند و عیال
جاهلان را قدر اندر دولت است و مال و جاه
عاقلان را رتبه اندر علم و فضل است و کمال
داستان حشمت ضحاک نشنیدی مگر
عاقبت شد چاه جاهش، مارش آمد جای یال
زورق جودی به دستآور به گرداب جهان
تا شوی ایمن تو از طغیان چرخ بد سگال
هیچ دانی اِی برادر چیست کِشتی نجات
حُبّ ختمالانبیا خورشید ایمان است و آل
هاوها قطبِ سپهر دین، امام نهمین
سامی پیغمبر خاتم، ولی ذوالاجلال
پادشاهِ ملکِ دانش، هادی منهاج شرع
آفتابِ شهر بینش، شمع ایوانِ جلال
نام نیکویش محمد، خصلت پاکش تقی
آنکه باشد در کرامت بیبدیل و بیمثال
معنی آیاتِ قرآنی، چراغ بزم قدس
شارع احکامِ ربانی، سراج بزم حال
سرو گلزار جنان، شمشادِ باغ مصطفی
مقتدای اهلایمان، خسروِ نیکو خصال
مشعل راه شریعت، آسمان فیض وجود
بحرِ اسرارِ حقیقت، پادشاهِ بیهمال
از برای سجده درگاهِ او با صد نیاز
قامتِ چرخ برین، گردیده خم، مانندِ دال
لختی از مدح و ثنایش راست ناید در قلم
گر عطارد تا جزا بنویسد اندر ماه و سال
شهد و شکر، بیولای او ز حنظل تلختر
با خیال او سرابِ شور، به ز آب زُلال
گر گشاید برقع از آن عارض همچون قمر
کی بود خورشید را پیش رُخش، چندین جمال
گر جهاند توسنِ رفعت، به میدان فلک
آسمان از شوق بوسد، خنگِ قدرش را نعال
پیش ماهِ عارضش، خورشید را نبود بها
نزد سرور قامتش طوبا ندارد اعتدال
«ناصری» بس کن سخن در مدحِ سلطانی که او
مدح خوانش هست، ذاتِ پاک فرد لایزال
دوستان او به خود بالند، مانند قمر
دشمنان او ز غم کاهند، مانندِ هلال
الهه ملاحسینی _ تیتر یک
انتهای خبر/
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده