امر به معروفی که دانش آموزان را از مسومیت نجات داد!
گروه استانی «تیتر یک»؛ من همیشه تموم اجناسی که کنار میذاشتم تاریخ انقضاشونو نگاه می کردم. یه روز وقتی در حال خرید کردن بودم یه بچه برای خرید اومده بود و چون خودش نمی تونست از اجناس برداره به صاحب سوپر مارکت گفت و اون آقا هم خودش خوراکی رو به بچه داد.
از اونجایی که من برای دانشگاهم معمولا کنار اغذیه خوراکی می گرفتم سراغ اون ردیفی رفتم که صاحب مغازه خوراکی رو به بچه داد داشتم به اجناس نگاه می کردم که از اونها بردارم دیدم یک ردیف آخر خوراکی ها تاریخ انقضا نداره!
تعجب کردم و به صاحب مغازه گفتم آقا چرا بعضی از خوراکی ها تاریخ انقضا نداره؟ بی تفاوت گفت: اونهارو میخوام سری بعد که برای تحویل جنس اومدن تحویل شرکت بدم.
منم در جواب گفتم: خب اینهارو از اینجا بردارید که نکنه کسی ندونسته از اونا بخره!! بعد از خریدم از اونجا اومدم بیرون و به خوابگاهم رفتم.
بعد از ظهر اونروز کلاس رفتم اما ذهنم مشغول شده بود همش میگفتم نکنه اون آقا از اون خوارکی تاریخ مصرف گذشته به بچه داده باشه اما به خودم خرده می گرفتم که زود قضاوت نکن اینجوری نیس اشتباه فکر میکنی.
چون این سوپر مارکت به مدرسه نزدیک بود اکثر اوقات بچه های مدرسه حتی کوچیکتر از اون خرید می کردن.
چند روز به این قضیه فکر کردم اما پیش خودم گفتم باید این مسئله رو روشن کنم.
یه روز وقتی خرید کردم دیدم بچه ها اومدن برای خرید خوراکی منم بعد اتمام کارم اومدم بیرون منتطر شدم دیدم بچه ها اومدن بیرون رفتم نزدیکشون و گفتم میشه یه لحظه خوراکیتونو ببینم؟ یکی از بچه ها خوراکیشو نشونم داد تعجب کردم دیدم تاریخ مصرفش گذشته!
بچه رو با خودم بردم داخل سوپرمارکت به آقاهه گفتم این خوراکی تاریخ مصرف نداره چون یکسالی بود که منو میشناخت با خونسردی به جنس نگاه کرد و گفت اشتباه شده بعدش خوراکی رو عوض کرد. بهش گفتم شما که گفتید این اجناسو میخوام به شرکت پس بدم معلومه ندادید؟
گفت نه اینجوری نیست اما یکی دوبار دیگه دور از چشم اون آقا دیدم بازهمینکارو انجام میده متوجه شدم بچه هایی که نمیتونن جنس بردارن به خودآقا میگن و اونم جنسهای تاریخ مصرف گذشته رو بهشون میده و چون اونها سواد خوندن و نوشتن نداشتن متوجه نمیشدن این بار مصمم رفتم و بهش گفتم که خودتون بچه دارید چرا این کارو میکنین؟ خدا خواسته و تاحالا بچه ای بیمار نشده اما اینکار اشتباهه و شما در قبال کاری که می کنید مسئولید و به قول معروف از هر دستی بدی از اون دست پس میگیری و این کارا عاقبت خوبی نداره از اونجا اومدم بیرون.
بعد از پایان تعطیلات به اونجا رفتم و دیدم ترکیب جنسا عوض شده و خبری از اون خوراکیها نیس!!! خودمو بی تفاوت نشون دادم اما صاحب اونجا موقع حساب کردن اجناس بهم گفت بعد از رفتن شما به حرفاتون فکر کردم من خودم بچه کوچیک دارم یه لحظه بچه خودمو جای اونا گذاشتم تازه متوجه شدم چه گناهی کردم به همین خاطر همه اونارو جمع کردم و خدا رو شکر که تا حالا گناه من کسی رو مریض نکرده بود.
با خودم به این سخن امام على علیه السلام فکر کردم.
ألاستِغفارُ یَزیدُ فی الرّزقِ.
استغفار روزی را زیاد می کند.
کمتر از یه سال در عمل به این سخن رسیدم چون اون آقا سوپر مارکتشو به چند شعبه گسترش داده بود و روزیش زیاد شده بود و من هم تو دلم از خدا تشکر کردم.