پای صحبتهای مجری و طراح تعیین هویت ژنتیکی شهدای گمنام
گروه دفاع مقدس «تیتریک» ؛ این روزها که سالها از دفاع مقدس گذشته است، اغلب مردم تا نامی از تشییع شهدا برده میشود، ناخودآگاه به یاد مردان دلاور تفحص میافتند و در ذهنهایشان رمل و خاکهای تفتیده جنوب و کوههای غرب را یادآور میشوند. در کنار تشییع شهدا، بسیار پیش آمده که مدتی پس از تدفین «شهید گمنام»، گفته شده که هویت این شهید شناسایی شده و پس از آن نام و مشخصات او بر روی سنگی که تاکنون بینام و نشان بود حک میشود. آخرین نمونه شهید شناسایی شده در روزهای اخیر، «شهید مجید ابوطالبی» است که در کهف الشهدای ولنجک به خاک سپرده شده بود. با اینکه قبلاً در این مورد صحبت شده است، اما شاید خالی از لطف نباشد که بار دیگر پای صحبت یکی از جستجوگران هویت ژنتیکی شهدای گمنام بنشینیم. آنچه در ادامه میآید، "بخش دوم و پایانی" از گفتگوی صمیمانه ما با «دکتر محمود تولایی»، ریاست «مرکز تحقیقات ژنتیکی نور»، مجری و طراح تعیین هویت ژنتیکی شهدای گمنام است. وی ریاست سازمان بسیج علمی- پژوهشی و فناوری کشور را نیز بر عهده دارد.
*اطلاعات خانواده شهدای گمنام
* برای تکمیل پرونده شناسایی هویت ژنتیکی شهدای گمنام، چه اطلاعاتی از خانوادهها دریافت میشود؟ تولایی: برای خانوادهها اظهارنامههایی درنظر گرفته شده که اطلاعات شهید از جمله تاریخ آخرین اعزام، عملیاتی که به شهادت رسیده است _ چرا که اغلب از طریق همرزمان به خانواده خبر داده میشد_ و ... در آن درج میشود. از خانوادهها نمونههای خونی نیز دریافت میشود که با ثبت بارکد، فرآیندهای آزمایشگاهی روی آن صورت خواهد گرفت.
*دلنوشته خانوادههای شهدا
* با خانوادههای شهدا ارتباط دارید؟
تولایی: بنده دائماً به خانوادهها سرکشی میکنم. دلنوشتههایی از این خانوادهها دراختیار داریم که هرگاه در میان کارهای آزمایشگاهی به بنبست و مشکلاتی برمیخوریم، با خواندن این دلنوشتهها و توسل به شهدا، گرههای زیادی از کار را باز میکنیم. زیاد پیش آمده که با برخی نشانهها، نگاهها و یادآوریها از ناحیه خود شهدا مسیرهایی برایمان باز شده و موفقیتهایی حاصل شده است. چنین تجربهای بین افراد حاضر در گروههای تفحص شهدا به وفور دیده میشود.
*شناسایی «شهید علی هاشمی»
جالب است بگویم که با وجود سختگیریهای زیادی که در کار اعمال میکنیم تا از نتایج مطمئن شویم، بسیار برایمان خوشایند است که نشانه دیگری همراه آن ارائه شود. یکی از افرادی که این اتفاق در مورد او پیش آمد «شهید علی هاشمی» معروف به «سردار هور»، فرمانده قرارگاه نصرت بود. مادر شهید هاشمی به دادن نمونه خون راضی نمیشد! مدتها تلاش کردیم، مسئولین نیز اصرار داشتند که نتیجه کار مشخص شود، اما مادر شهید هاشمی اصرار داشت که فرزند من اسیر شده و شهید نیست. این موضوع ماند تا زمانی که همه اسرا تبادل شدند و مشخص شد که شهید هاشمی بین اسرا نبوده، اما باز هم مادر راضی نمیشد. به ناچار از برادر شهید درخواست کردیم در قالب پایش سلامت و اندازهگیری قند، چربی و غیره، از مادر آزمایش خون گرفته و برای ما ارسال کند. با این روش توانستیم شهید هاشمی را شناسایی کنیم. وقتی نتیجه به مادر اعلام شد باز هم نپذیرفتند! گویا شبی شهید هاشمی به خواب او آمده بود و به او گفته بود «مادر، حالا که من بعد از سالها بازگشتهام شما قبول نمیکنید؟» این موضوع مهر تأییدی شد بر تمام اقداماتی که ما انجام دادیم و چنین مواردی را بسیار زیاد دیدهایم که در کنار تمام کنترلها و دقتهای آزمایشگاهی، قوت قلبی برای ماست.
*شناسایی «شهید مجید ابوطالبی»
نمونه عینی دیگر آن، شهیدی است که در روزهای اخیر در کهفالشهدای تهران شناسایی شد؛ «شهید مجید ابوطالبی». واقعیت این است که اگر خود شهدا که شاهد هستند، نخواهند و خداوند متعال مقدر نکند، تمام ابزار علمی که ما دراختیار داریم نمیتواند نتیجه اصلی را به ما برساند و موفق نمیشویم.
*پسرم دوست دارد گمنام بماند...
موردی هم بود که به سراغ مادری رفتیم تا از او نمونه خون تهیه کنیم، این مادر گفت «من خودم سید هستم، مادرم حضرت زهرا(س) گمنام است و پسرم نیز دوست دارد گمنام بماند. بنابراین اجازه بدهید با شما همکاری نکنم». البته گاهی هم هست که خانواده همکاری میکند اما خود شهید دلش میخواهد گمنام بماند و کارهای ما به نتیجه نمیرسد و با وجود باز شدن همه گرهها از طریق علمی، باز هم او شناسایی نمیشود.
*تعداد شهدایی که نمونهگیری شدهاند
* از چه تعدادی از شهدای گمنام نمونهگیری انجام شده است؟
تولایی: تقریباً میتوانم بگویم همه شهدایی که از سال 81 تفحص شدهاند، از آنها نمونهبرداری شده و اصل نمونه یا پروفایل ژنتیکی آنها را در اختیار داریم. *: قبل از این تاریخ چطور؟ تولایی: نمونههای قبل از سال 81 را دراختیار نداریم.
* امکان اینکه با نبش قبر یا با روش دیگری از پیکرهای دفنشده بتوان نمونه تهیه کرد وجود ندارد؟
تولایی: طبق فتوای علما، نبش قبر مؤمنین و مسلمین ممنوع است و البته ما فکری برای این مسیر نکردهایم. به هر حال اگر طبق مصلحت یا تشخیص، تکلیفی برعهده ما نهاده شد، وظیفه خود را انجام میدهیم.
*شهدایی هنوز پیدا نشدهاند
* از شهدایی که تاکنون پیدا نشدهاند، آماری در دست دارید؟
تولایی: هماکنون چشمانتظار قریب به 6 هزار شهید گمنام هستیم. تفحص در مرزهای مشترک و حوزه سرزمین عراق به آرامی در حال انجام است، بنابراین فعلاً اولویت کار روی شهدایی است که اکنون تفحص میشوند. مواردی که کمیته جستوجوی مفقودین به حدسی میرسند یا شهیدی را پیدا میکنند که مربوط به گردان خاصی است، شهدای مفقود دیگر آن گردان را شناسایی کرده و خانوادههای آنها را به ما معرفی میکنند تا از آنها نمونهگیری شده و فرآیندهای آزمایشگاهی را ادامه دهیم.
*نمیتوانیم فراخوان عام بدهیم!
* با توجه به اینکه اغلب پدران و مادران شهدا، سنین کهنسالی را می گذرانند، امکان تهیه نمونه از همه آنها وجود ندارد؟
تولایی: در مورد فراخوان عام به خانوادهها نگرانی وجود دارد. مثلاً تعداد زیادی از همرزمان شهدا پس از شهادت دوستانشان بر حسب احساس تکلیف پیکرهای آنها را دفن کردهاند یا بازگردانده شدند اما به دلیل عدم شناسایی، به صورت گمنام دفن میشدند. الآن از آن شهدا هیچ سرنخی نداریم. خانواده آنها هم اطلاع ندارند که فرزند آنها قبل از شروع کار ما کشف و دفن شده و ممکن است هیچگاه به آنها دسترسی نداشته باشیم یا اینکه جزء شهدایی است که پیکرشان هنوز به دست نیامده است. حتی مشخص نیست چند سال دیگر فرزند آنها پیدا خواهد شد. اما اگر به آن خانواده بگوییم که برای شناسایی فرزند شما میخواهیم نمونه تهیه کنیم، از آن روز دائماً منتظر است و تماس میگیرد که فرزند من پیدا شد یا نه؟
*زندهکردن انتظار مادران...
ما این استرس و فشار روحی روانی را به حال این پدر و مادر مسن مضرّ میدانیم و حتی ممکن است جان آنها را تهدید کند. به همین جهت نمیتوانیم چنین انتظاری را در خانوادهها زنده کنیم و نمیتوانیم چنین نمونههایی داشته باشیم. البته این کار در سال 89 در یکی از استانها امتحان شد و طی فراخوان به خانوادهها، در یک روز از 1500 نفر نمونه خون تهیه کردیم. تا ماهها بعد، هر روز با ما تماس و سراغ نتیجه را میگرفتند. پس از آن احساس دِین میکردیم که نکند نگرانی و انتظار این خانوادهها را افزایش دادهایم. از آن به بعد دیگر فراخوان عمومی ندادیم.
*سرعت بخشی به شناسایی شهدا با کمک بنیاد شهید
* برای حل این مشکل، راهحلی پیشبینی نشده است؟
تولایی: واقعیت این است که این مشکل راهحلهایی دارد که جزء انتظارات ما نیز محسوب میشود. مانند اینکه بنیاد شهید که با خانوادهها ارتباط دارد، در قالب پایش سلامت و کنترل بهداشت قند، چربی و غیره از تمامی این خانوادهها نمونه گرفته و در اختیار ما قرار دهند. شاید اگر چنین موضوعی محقق شود ما بتوانیم در ظرف زمان کوتاهی چند صد نفر از شهدا را شناسایی کنیم.
*اقدام خودجوش برای نمونهدهی
* امکان اینکه خود خانوادهها بخواهند نمونه بدهند، وجود دارد؟
تولایی: فکر میکنم خانوادهها اگر به معراج شهدا مراجعه کنند بتوانند آنها را راهنمایی کنند. به این ترتیب که با بررسی معراج شهدا، اگر آن شهید جزء شهدای گمنام باشد، به آنها نامهای داده و به ما معرفی میکنند. در این مرکز از آنها خواسته میشود طبق دستور مورد نظر، نمونه خونی را تهیه کرده و به ما برسانند. پس از ساخت پروفایل آن خانواده، بررسیها را آغاز میکنیم.
*اعلام نتایج، سخت و زمانبر
* چرا اعلام نتایج ژنتیکی به کندی صورت میگیرد؟
تولایی: اجازه دهید اینگونه پاسخ دهم؛ کار استخراج DNA و تشخیص، کار بسیار سخت و زمانبر است. نمونههایی که بعد از 30 ـ 40 سال به دست میآیند، نمونههایی هستند که در شرایط مختلف آسیبپذیری بودهاند. مثلاً در هور، مناطق باتلاقی، شورهزار و حتی مواردی که در سرزمین عراق پیدا میشوند ممکن است سالها در معرض خورشید و عوارض طبیعی باشند. بنابراین به دستآوردن نمونه مطلوب که قابل بررسی باشد، قدری سخت و زمانبر است.
*14 شهید، جاده اهواز-خرمشهر
* موردی از شناسایی هویت ژنتیکی شهدا داشتهاید که برایتان بیادماندنی باشد؟
تولایی: در 15 کیلومتری جاده اهواز ـ خرمشهر 14 شهید پیدا شد که نشانههای همه آنها از بین رفته بود. تنها همراه یکی از آنها کارت نیمهای پیدا شد. هر چه بررسی کردیم تا از این کارت چیزی به دست آوریم بینتیجه بود. فقط روی کارت این کلمات دیده میشد «گ 174»! از این حروف حدس زده میشد که شهید از گردان 174 باشد. بعد از جستوجو در اینترنت به مصاحبه تکاوری از گردان 174 برخوردیم. تمام مسیرهایی که برای جستوجوی این فرد طی کردیم بینتیجه ماند. تنها توانستیم یک حساب بانکی به نام آن فرد مصاحبهشونده پیدا کنیم. بانک در شهرک امید بود و از طریق نام حساب بانکی، آدرس منزل آن فرد ارتشی را به دست آوردیم. وقتی پشت در خانه آنها رفتم، گفتند که در زمین والیبال در حال ورزش است. به آنجا که رسیدم دیدم با چند بازنشسته دیگر ارتشی در حال بازی است. از آنها خواهش کردم دقایقی را به 30 سال قبل برگردید و گپی دوستانه داشته باشیم. درخواست مرا پذیرفتند. از طریق این صحبتها و بیان خاطرات این افراد، مسئول گردان و نام تعدادی از نیروهای آنها را پیدا کردیم. با این نشانهها سراغ معاونت نیروی انسانی ارتش رفتیم و درخواست کردیم از اسمهایی که آنها به ما داده بودند بررسی کنند تا ببینیم کدامیک از افراد زندهاند و کدامیک در قید حیات نیستند. به این طریق لیست شهدای گردان را به دست آوردیم. حال باید میدیدیم کدامیک شهید گمناماند و کدامیک شهدای شناساییشده. خانوادههای این شهدا اغلب در شهرهای مختلف ساکن بودند. با کمک گروههای مختلف به سراغ آنها رفتیم و از تمام خانوادههای شهدای آن گروه نمونه خون تهیه کردیم. خوشبختانه از آن 13 ـ 14 نفر بیش از 10 ـ 11 شهید شناسایی شدند. این موضوع مربوط به 2 ـ 3 سال اخیر است.
*فضای کار متفاوت
* تاکنون شده پس از شناسایی شهدای گمنام برای مشکل شخصی خودتان به آنها مراجعه کنید؟
تولایی: اگر غیر از این باشد عجیب است. تمام افرادی که در اینجا مشغول به کار هستند ارتباط عجیبی با شهدا دارند. تصور میکنم این فضای کار با همه فضاهای دیگر متفاوت است. اشتیاقی که ما در این کار داریم، با شناسایی هر شهید دو چندان میشود.
* حرف آخر؟
تولایی: این مرکز که کار خود را به برکت شناسایی شهدا آغاز کرده، امروز طرحهای بسیاری را در تشخیص زود هنگام سرطان در حوزه مارکرهای سرطانی در دست دارد. امیدوارم این حرکت که با قداست شهدا آغاز شده، برکات زیادی برای پیشرفت علمی کشور و ارائه خدمات به مردم همراه داشته باشد. فارس: از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید متشکرم.
توی کوچه مون یه مادر شهید بود که 30 سال منتظر پسرش بود..
روزی که آوردنش، کوچه رو چراغونی کرد.. محله جون گرفت از بوی پسر شهیدش..
چه دعایی میکردن خانواده ش واسه اونایی که شهیدشونو پیدا کردن..