چالش های پیش روی عربستان/ چرایی سیاست خصمانه عربستان مقابل ایران
گروه بین الملل«تیتریک»؛رفتار کشورهای جهان بر اساس یک اصل پذیرفته شده تابع تحولات داخلی و مناسبات خارجی شکل می گیرد و جهت می یابد. عربستان سعودی به دلیل بهره مندی از شاخص های استراتژیک نظیر واقع شدن قبله گاه مسلمین و حرمین شریفین در این محدوده ی جغرافیایی، نگاه ملل عرب به عنوان خواستگاه قومیت عربی به این کشور، برخورداری از یک چهارم منابع نفتی جهان، همجواری با سه شاهراه آبی مواسلاتی بین المللی تنگه ی هرمز، تنگه ی باب المندب و کانال سوئز و نیز نفوذ قابل توجه در میان دولت های عربی، از اهمیت شایان ذکری در خاورمیانه و جهان برخوردار است. که با متنعم شدن از این ظرفیت ها نحوه ی تعاملات خود را با کشورهای منطقه و جهان مهندسی می نماید.
با وجود این مواهب، عربستان سعودی در یک دهه ی گذشته با
بحران های عمیق اجتماعی، سیاسی و اقتصادی روبرو بوده است. یکی از عمده ترین
مخاطرات عربستان چه در حوزه ی ایدئولوژی و چه در حوزه ی ژئوپلوتیک، انقلاب اسلامی
ایران بوده و هست، چراکه از همان بدو پیدایش انقلاب اسلامی و تاسیس نظام مقدس
جمهوری اسلامی، به دلیل ماهیت عدالت خواهانه و ظلم ستیزانه ی انقلاب مردم ایران و
نیز شکل گیری یک خواست عمومی تحت عنوان آزاد سازی اماکن مقدس اسلامی از چنبره و
سیطره ی پادشاهی و وهابیت عربستان، تعارضاتی محتوایی و شکلی بین ایران و این کشور
شکل گرفت.
علی رغم سیاست های تفرقه برافکنانه ی وهابیت در میان امت اسلامی و نیز حاکمیت یک ایدولوژی تکفیری بر فضای فقهی و حکومتی عربستان، جمهوری اسلامی ایران همواره در صدد حفظ تعمالاتی سازنده و منطقی با این کشور بوده تا بتواند در پی اجرای چنین سیاستی اصل همزیستی مسالمت آمیز بین کشورهای منطقه و تعمیق بخشیدن به امنیت پایدار در خاومیانه را به اجرا گذارد، زیرا عواید ایجاد تنش و ناآرامی در منطقه، بیش و پیش از هر چیز به سود نظام سلطه خواهد بود.
با حمله ی متجاوزانه ی عراق به ایران در سالهای 1988-1980 و پایداری ملت ایران در برابر تجاوز های صورت گرفته، توهم ساقط نمودن نظام ایران در زمانی اندک به فراموشی سپرده شد. همزمان با دست بالا یافتن ایران در نبرد به سبب فداکاری های فرزندان این آب و خاک، عربستان و سایر دُوَل عربی منطقه از قدرت یافتن روز افزون و نفوذ ایران که نشات گرفته از استقامت و پایمردی ملت و انسجام و در هم تنیدگی حاکمیت با ملت بود به هراس افتادند و مخاصمات خویش را با جمهوری اسلامی قوت بخشیدند.
حاکمیت عربستان برای حفظ توازن قدرت خود با ایران از آنجا که نمی توانست مانند ایران قدرت و هویت نظامش را منبعث و نشات گرفته از ملت خویش شکل و قوام بخشد لذا نقیصه ی عدم برخورداری از خواستگاه مردمی و ملی را سعی نمود تا با افزایش توانمندی نظامی جبران نمایید.
از این رو خرید همیشگی و پیوسته ی تجهیزات نظامی مدرن باعث گردید تا بار مالی سنگینی به نظام عربستان تحمیل شده و مخاطره ای جدی برای این کشور شکل گیرد.
این افزایش اعتبارات نظامی از 3/7میلیارد ریال صعودی در دهه 1960 به 788/3 میلارد ریال در دهه 1980 رسید. (این مبالغ، جدا از مبلغ چشمگیر 20- 10میلیارد دلاریست که عربستان که در زمان جنگ تحمیلی به عراق بخشیده است تا با تضعیف و ضربه زدن به نظام ایران از قدرت و نفوذ ایران بکاهد).
تنها بین سالهای 90 و 92 هزینه های نظامی که از جیب مردم عربستان پرداخت گردید 244 میلارد ریال معادل 65 میلیارد دلار بوده که این مبلغ 52% بیش از اعتبار پیش بینی بودجه هزینه شد.
دیگر مخاطره ی پیش روی عربستان، مساله ی انفجار جمعیت است که گرچه در صورت مدیریت صحیح و آموزش همه گیر می تواند خود یک مزیت بالقوه تلقی گردد اما به نظر می رسد به دلیل عدم وجود زیرساختهای مناسب، افزایش چشمگیر جمعیت برای عربستان چالش های مهمی نیز به همراه خواهد داشت.
جمعیت عربستان از حدود 5/3 میلیون نفر در سال 1973 به حدود 12/3میلیون نفر در سال 1992 افزایش یافت که نشان دهنده ی نرخ رشد 2/4 درصدی ذر سال است.
این در حالیست که جمعیت این کشور در سال 2009، 27601000 نفر گزارش شده که بر اساس برآورد ها این میزان در سال 2020 به حود 50 میلیون نفر خواهد رسید. به عبارت دیگر جمعیت این کشور نسبت به دهه نود رشدی 150 در صدی خواهد داشت.
سه چالش پیش روی عربستان از میان انبوه چالش های این کشور ذکر شد. (1/ نفوذ و گسترش فرهنگ انقلاب اسامی 2/بحران مالی 3/ انفجار جمعیت )
حال باید دید عربستان با وجود چنین مخاطراتی چه استراتژی و راهبردی را در تعاملات خود با ایران ترسیم نموده است. به طور کلی عربستان در هفت دهه ی گذشته یک سیاست محتاطانه و محافظ کارانه ای را تعقیب می نمود اما بعد از اشغال عراق توسط آمریکا در سال 2003 تحولی در سیاست خارجی این کشور شکل گرفت و باعث شد تا عربستان به منظور جلوگیری از گسترش نفوذ ایران در منطقه (با توجه به فراهم شدن شرایط، و نیز روی کار آمدن شیعیان در عراق) سیاست سنتی خود را به کناری نهاده و اقدام به اتخاذ سیاست تهاجمی بنامید.
حمله به شمال یمن با استفاده از ادوات سنگینی چون اف 15 ، تورنادو و بالگردهای آپاچی در پوشش مقابله با شبه نظامیان "الحوثی " از جمله مصادیق همین سیاست تهاجمی است که با هدف نابودسازی یک گروه کوچک از شیعیان یمنی صورت گرفت تا مبادا چنین گروهی از شیعیان حتی در محدوده ای اندک به لحاظ جغرافیایی قدرت کنش گری بیابند.
این تغییر رویه و منش در سیاست خارجی عربستان، خود نشان دهنده ی گسترش مخاطرات و تزاحمات این کشور در عرصه ی بین الملل است، چراکه حاکمیت عربستان دریافته است هم در بعد بین الملل دچار شکاف در امنیت یکپارچه شده و منافعش با منافع ملت های منطقه در تقابل قرار گرفته و هم در بخش امنیت ملی به دلیل بالا گرفتن نارضایتی های اجتماعی و نادیده گرفتن حقوق مدنیِ جمعیت قابل توجه شیعیان در این کشور با چالش های عمیقی روبه روست .
در یادداشت بعدی سعی خواهیم نمود تا روابط عربستان با ایران را بر مبنای همین استراتژی تهاجمیِ سیاسی تبیین و تحلیل نماییم.
نقاط آسیب پذیری عربستان به خوبی بیان شد. فکر نمی کردم جمعیت در عربستان می تواند یک چالش باشد
نویسنده ی حرفه ای استخدام کردی؟ امیدوارم مقاله ی بعدی سریعتر ارائه بشه