اعدام زن با طناب آزادی
به گزارش«تیتریک»؛به نقل از صبریه، رومیان زن را موجودی فاقد روح و روان دانسته، روغن داغ بر جسمش ریخته به ستون میبستند و گاها نیز زنهای بیگناه را بر دم اسب میبستند و اسبان را چارنعل میتاختند تا جان دهند.
چینیان باستان زن را موجودی پلید تلقی میکردند که شوهرش حق داشت او را زنده بگور کند و هندیها بر این باور بودند که زن باید روز مرگ شوهرش جان دهد و زنده همراه با جسد مردهی شوهرش به آتش کشیده میشد.
نیاکان فارس ما مهار زندگی او را به شوهر واگذار میکردند و شوهر در کشتن زنش یا منت نهادن بر او و زنده رها کردنش آزادی تام داشت.
یهودیان گمراه پس از مسخ دین اسلام حضرت موسی (علیه السلام) زن را لعنت و نفرین بشریت میدانند، چرا که در باور آنها او آدم را گول زده از بهشت بیرون رانده بود.
دین مبین اسلام با ندای «… وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ …» { و برای همسران ( حقوق و واجباتی ) است ( که باید شوهران اداء بکنند ) همان گونه که بر آنان ( حقوق و واجباتی ) است که ( باید همسران اداء بکنند ) به گونه شایستهای } بشریت را بخود آورد. و پیام آور توحید (صلی الله علیه وسلم) همیشه در حق زن سفارشها مینمود. «استوصوا بالنساء خیرا» ـ شما را به نیکویی با زنان سفارش میکنم ـ و میفرمودند:« خیرکم خیرکم لأهله و أنا خیرکم لأهلی»ـ آنکسی که نزد خانوادهاش بهترین باشد بهترین شماست، و من از همهی شما برای خانوادهام بهترینم ـ! و زنان را خواهران مردان معرفی نمود. «النساء شقائق الرجال».
اسلام برای زن، میدانی را که شایسته و مناسب با فطرت و خلقت اوست تجدید کرد و لباسی که به او حشمت و شخصیت و جایگاه خاصی در جامعه میدهد را معرفی کرد.
اما مرد خودپرست غربی توانست بنام آزادی زن را از محیط پرمهر خانواده بیرون کشیده، به بازار مشقت بار کار آورد و همه تکالیف و سختیهای زندگی را روی شانهی او بنهد، با همان آهنگ آزادی امروزه در جهان غرب شاهد آنیم که زن بصورت یک کالای تجارتی و شهوانی برای مرد گرگ صفت غربی درآمده و هیچ ارزش و شخصیتی ندارد.
در غرب هر کالای تجارتی از صابون و سنگ حمام گرفته تا پوشک بچه تا دارو و سر سوزن، همه و همه را زن عریان در رسانهها با نمایش اندام خود به مردم عرضه میکند.
در جامعهی غربی که معیار زیبایی برای مرد در لباس مرتب و شیک معرفی شده، زن با باتوم آزادی، در طمع لقمه نانی، لخت و عریان باید چپ و راست دور مرد بچرخد.
با همه اینها زن از همهی حقوق خود محروم شده است. نه پدر و مادری میشناسد، و نه خواهر وبرادری، و نه محیط پر مهر خانوادهای دیده است، و نه اینکه میتواند لذت مادر بودن را بچشد و نه از شخصیت و جایگاه همسر بودن خبری دارد.
زنان اروپا امروز به جامعه التماس میکنند تا آنها را بکلی از مردان جدا سازد، و به آنها بها داده اجازهی بازگشت به محیط خانواده را بدهد.
البته این درخواستها و آرزوها نوشدارو پس از مرگ سهراب است. جامعه خودخواه غرب هرگز حاضر نیست این بردگانی که با شعار آزادی طوق بندگی بر گردنشان نهاده را به این سادگی از دست بدهد.