اختصاصی/جامعۀ قرآنی ؛ پایه گذار سبک زندگی اسلامی
کارکردشناسی جامعۀ قرآنی در تحقق سبک زندگی اسلامی
ایجاد جامعۀ قرآنی و به تبع آن تحقق سبک زندگی اسلامی می تواند به معانی واقعی تمدن سازی نوین اسلامی را به ارمغان آورد.
گروه دین و اندیشه «تیتریک» ؛ایجاد جامعۀ قرآنی و به تبع آن تحقق سبک زندگی اسلامی به عنوان اصل بنیادین در فرهنگ نظام اسلامی مد نظر می باشد، لذا اهمیت جایگاه جامعۀ قرآنی و نیز کارکردهای مهم آن در تحقق سبک زندگی به عنوان امری انکار ناپذیر مطرح می باشد، زیرا جامعه ای که تحت تهاجم فرهنگی غرب قرار دارد هر لحظه امکان تغییرات هویّتی در آن جامعه وجود دارد لذا تبیین ارزش و اعتبار والای جامعۀ قرآنی باید برای مردم تبین گردد ،از این رو جامعۀ قرآنی تبلور جامعۀ آرمانی است که می تواند سبک زندگی مردم را به بهترین نحو مدیریت نماید،هم چنین باید گفت تنها جامعۀ قرآنی از مفاسد و خطرات و آفات جامعه غربی مبرّی است ،و تنها جامعۀ قرآنی می تواند کرامت از دست رفتۀ انسان در سبک زندگی غربی را به او بازگرداند.چنین جامعه ای که برآمده از قرآن باشد می تواند کرامت زن را حفظ نماید و عزت نهاد مقدس خانواده که در جامعۀ غربی محو گردیده است را حفظ نماید.
بررسی چیستی جامعه قرآنی
در ارائه تعریف جامعه قرآنی و بیان چیستی آن باید به قرآن کریم مراجعه نمود زیرا به فرموده امام علی بن ابیطالب(ع): «إنّ دینَ اللّهِ لا یعرَفُ بالرّجالِ بَل بآیةِ الحقّ[1] دین خدا را با نشانههای حقّانیت آن باید شناخت نه با (گفتار و رفتار) اشخاص سرشناس».
باید در نظر داشت تنها جامعۀ قرآنی است که می تواند بشر را به سعادت برساند لذا تنها راه حیات بشر تسلیم در برابر وحی خواهد بود ،لذا در قرآن ذکر گردیده است:« هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ ؛[2] او كسى است كه رسول خود را با هدايت و دين حق فرستاد تا او را بر همه اديان غالب سازد .در آیه دیگراز قرآن کریم آمده است. «وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُواْ فِى الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ»[3]
لذا قرآن کریم با توجه به آیات محکمی که در آن ذکر گردیده است به روشنی به اصل وجود هویِت در جامعۀ قرآنی و لزوم التزام به جامعه را بیان نموده است:« وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ....[4] وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في کِتابٍ مُبينٍ».[5]
قرآن کریم در جامعه سازی و شناخت جامعه ایده هائی برای ارائه دارد،به عنوان نمونه باید در نظر داشت در قرآن کریم آیاتی در مورد جامعه «امّت»[6] وجود داردکه نشان دهندۀ اشارۀ مستقیم قرآن به وجود جامعه ای قرآنی است، از سوی دیگر هویت جامعۀ قرآنی فقط متشکل از آیات مذکور نیست بلکه باید کل قرآن را مدنظر قرار دهیم تا جامعۀ قرآنی مطلوب را حاصل نمائیم.
لذا در بیان چیستی جامعۀ قرآنی نمی توان تعریفی از پیش خود دادو هر گفتاری را جامعۀ قرآنی معرفی نمود. قرآن، مهمترین کتابی است که برای ساختن جامعه انسانی با نظر به همه ابعاد آمده است، از این رو هنگامی که پیامبر اکرم(ص)، مَعاذ بن جَبَل را به «یمن» فرستاد تا در آنجا جامعه قرآنی بسازد، ضمن دستورهایی چند به او فرمود: «… و أظْهِرْ أمرَ الإسلامِ کُلَّه صغیرَه و کبیرَه…»[7]. همه امور (و احکام) اسلام را، از کوچک و بزرگ، آشکار ساز (و عملی کن). بنابراین باید جامعه ای را قرآنی دانست که همه شئون آن منطبق با قرآن كریم، و سیرۀ اهل بیت (علیهم السلام) ساخته شده باشد.
جامعۀ قرآنی از ظرفیت عظیم اصلاح مردم به سمت خیر و نیکی برخوردار می باشد.
خودسازی و اصلاح نفس خود و همچنین هدایت و اصلاح دیگران از اهداف اساسی اصلاحات اسلامی است که در این باره امیرمومنان فرمودند:« من اصلح نفسه ملکها»[8]«کسی که نفس خود را اصلاح کند مالک آن می شود»، کسی که نفس خود را اصلاح کند، بر آن تسلط یافته است.
آن حضرت فرمودند:« طوبی لمن صلحت سریرته»خوشا به حال کسی که باطن خویش را اصلاح کند.[9]
اگر باطن اصلاح شود، نشان آن را می توان در صلاح ظاهر، به تماشا نشست امیر مؤمنان فرمودند: «صلاح الظاهر عنوان صحة الضمائر [10]« «اصلاح ظاهر، نشانه ی اصلاح باطن است».
جامعۀ قرآنی می تواند با ایجاد زمینۀ تأثیر روحی،احسان و نیکی،ترویج فرهنگ قناعت،تعقل و تفکر،صداقت،و..در هدایت واصلاح جامعه بکوشدکه این امر منجر به تحقق سبک زندگی اسلامی خواهد گردید.
باید اذعان نمود ایجاد جامعۀ قرآنی تأثیرات فراوانی را در تحقق سبک زندگی اسلامی از خود بر جای خواهد گذاشت که به اهم ان موارد اشاره می گردد:
اصلاح جامعه
باید اذعان نمودکه شعار اساسی همه تحرک ها و نهضت های انبیا در طول تاریخ حیات بشر، ایجاد اصلاحات بوده است اصلاحات، از جمله مسائلی است که زندگی بشری نمی تواند بدون آن ادامه حیات دهد، و این پدیده حساس در یک جامعه اسلامی نیز در سایه یک فرهنگ راستین اسلامی تحقق پذیر خواهد بود.
آن چه ما در صدد بیان آن می باشیم اصلاح در عمل و رفتار می باشد، به نظر می رسد جامعۀ قرآنی از ظرفیت عظیم اصلاح مردم به سمت خیر و نیکی برخوردار می باشد.
خودسازی و اصلاح نفس خود و همچنین هدایت و اصلاح دیگران از اهداف اساسی اصلاحات اسلامی است که در این باره امیرمومنان فرمودند:« من اصلح نفسه ملکها»[11]«کسی که نفس خود را اصلاح کند مالک آن می شود»، کسی که نفس خود را اصلاح کند، بر آن تسلط یافته است.
آن حضرت فرمودند:« طوبی لمن صلحت سریرته»خوشا به حال کسی که باطن خویش را اصلاح کند.[12]
اگر باطن اصلاح شود، نشان آن را می توان در صلاح ظاهر، به تماشا نشست امیر مؤمنان فرمودند: «صلاح الظاهر عنوان صحة الضمائر [13]« «اصلاح ظاهر، نشانه ی اصلاح باطن است».
جامعۀ قرآنی می تواند با ایجاد زمینۀ تأثیر روحی،احسان و نیکی،ترویج فرهنگ قناعت،تعقل و تفکر،صداقت،و..در هدایت واصلاح جامعه بکوشدکه این امر منجر به تحقق سبک زندگی اسلامی خواهد گردید.
قرآن محوری
از مهمترین تأثیرات جامعۀ قرآنی بر فضای سبک زندگی جامعه ، ارتقای رجوع به قرآن و فرامین صادر شده در این کتاب آسمانی می باشد، اساسا ما پیش از اینکه در موضوع خاصی رسالت جامعه قرآنی را تعریف و واکاوی کنیم، باید رسالت عام جامعۀ قرآنی را در تحقق سبک زندگی اسلامی مد نظر قرار دهیم.
به عنوان نمونه هنرمندان با استفاده از ابزار هنر در نزدیککردن فضای جامعه با معارف قرآنی گام بر می دارند و یک مفسر نیز با تفسیر کلام وحی در ارتقاء سبک زندگی قرآنی جامعه گام بر می دارد و در این مسیر اهداف مشترک خواهد بود. اگر چه باید اذعان نمود که در مسیر قرآن محوری هنوز برنامه مشخص و تدوین شده ای به مفهوم خاص وجود ندارد لیکن جامعۀ قرآنی می تواند با تأثیر گذاری در روابط فردی و احتماعی افراد در جامعه این اصل را در سبک زندگی اسلامی نهادینه سازد.
یکی از آسیب های مهم در این زمینه وجود نگاه حدأقل در ارتباط با کلام وحی می باشد که قرآن را در حدی خاص کتاب مقدس می دانند و عمده فعالیت ها را در زمینه تلاوت، خواندن و ثواب بردن تعریف می نمایند،
به نظر می رسد نگاه حداقلی در زمینه قرائت و تلاوت و حفظ قرآن تاثیرگذار خواهد بود اما یقینا برای تآثیر در سبک زندگی اسلامی به هیچ عنوان کافی نخواهد بودبلکه بهره مندی قرآن در همۀ ابعاد زندگی جزو ضروریات جامعۀ قرآنی می باشد از این روست که تدبر و تفسیر قرآن به عنوان گامی برای استنباط و نظریه سازی مورد توجه قرار گرفته است تا خردمندان با بهره گیری از آیات قرآنی به نظریه پردازی اقدام کرده و جامعه را براساس نظریه های قرآنی سامان و شکل دهند و سبک زندگی مردم را بر اساس آن متحول سازند. این همان معنای واقعی تدبر و تلاوت حقی قرآن است که خداوند در آیه ۸۲ سوره نساء و آیه ۱۲۱ سوره بقره بر آن تاکید کرده است.
حضرت امام صادق(ع) درباره مفهوم واقعی «یتلونه حق تلاوته» می فرماید: «یرتلون آیاته و یتفقهون به و یعملون باحکامه و یرجون وعده و وعیده و یعتبرون بقصصه و یأتمرون باوامره و ینتهیون بنواهیه؛ ما هو و اللّه حفظ آیاته و درس حروفه و تلاوة سوره و درس اعشاره و اخماسه، حفظوا حروفه و اضاعوا حدوده؛ و انما هو تدبر آیاته و العمل بارکانه قال اللّه تعالی کتاب انزلناه الیک مبارک لیدبروا آیاته؛[14]
یعنی آیات آن را به دقت بخوانند و حقایق آنرا درک کنند و به احکام آن عمل نمایند و به وعدههای آن امیدوار و از وعیدهای آن ترسان باشند از داستانهای آن عبرت گیرند به اوامرش گردن نهند و نواهی آنرا بپذیرند. به خدا سوگند منظور حفظ آیات و خواندن حروف و تلاوت سورهها و یاد گرفتن اعشار و اخماس (تقسیماتی که در قرآن میشود مانند تقسیم به سی جزء و یا هر جزء به چهار حزب و امثال آن) آن نیست. آنها حروف قرآن را حفظ کردند؛ اما حدود آنرا ضایع ساختند منظور خداوند از حق تلاوت اینست که در آیات قرآن بیاندیشند و به احکامش عمل کنند؛ چنانکه خداوند میفرماید: این کتابی است که ما بر تو نازل کردیم تا در آیاتش تدبر کنند.»
تدبر به معنای تعمق و شناخت نهایت و پیامدهای هر آیه و اثار و تبعات آن است. تدبر در حقیقت به معنای بهره گیری از نظریه هایی است که در هر آیه وجود دارد تا با آن سبک زندگی را از تفسیری درست بهر ه مند سازند و بر اساس روش ها و اصول آن زندگی را سامان بخشید. از این روست که امیرمومنان علی (ع ) می فرمایند: «الا لا خیر فی قرائة لیس فیها تدبر؛ آگاه باشید در آن قرائت قرآنی که تدبر نباشد هیچ خیری (یعنی خوبی و رشد عقلانی و معنوی) وجود ندارد».[15]
جامعه قرآنی باید در همه ابعاد فکری وعملی اش، قرآنی باشد. این در حالی است که جامعه های کنونی با همه مشکلاتی که دارند، به سبب تفکر التقاطی دچار بحران شده اند. جوامع کنونی، بخشی از نظریه های حقوقی را از اسلام و بخشی را از قوانین رومی و ایرانی و سنت ها و مانند آن گرفته است. از این روست که نمی تواند در تحقق سبک زندگی اسلامی آنچنان موفق باشد ،بنابراین لازم است تا با تدبر در ایات قرآنی، نظریه های مناسب با هر حوزه به دست اید و با کمک اولیای امور سیاسی و اجتماعی علمیاتی شود و جامعه سازی براساس آموزه ها و نظریه های قرانی شکل گیرد.
هر جامعه ای باید بر اساس آموزه های وحیانی مسیر زندگی خویش را بیابد و سبک زندگی اش را بر اساس آموزه های آن سامان دهد،در غیر این صورت نمی توان مدعی ایمان به شریعت و کتابی بود که بر خلاف آن رفتار می شود. خداوند بارها در آیات قرآن به این نکته توجه داده است که تنها زمانی می توان مدعی ایمان واقعی شد که کتب آسمانی را خواند و در آن تفکر و تدبر کرده و بر اساس آموزه های آن عمل کرد و هیچ کوتاهی نکرد و دنبال قوانین طاغوتی نرفت.[16]
خداوند امت ها را ترغیب می نماید تا بر اساس آموزه های قرآن گام بردارند لذا هر گونه بی اعتنائی به آموزه های وحی منجر به حسرت در زندگی افراد جامعه خواهد گردید؛ زیرا وقتی انسان در قیامت دریابد که با عمل به آن چه وضعیت متعادل و مناسبی می یافت، از خسرانی که نصیب او شده است پیشمان و نادم خواهد بود در حالی که پیشمانی در آن زمانی سودی ندارد.[17]
خداوند به صراحت کسانی را که التقاطی عمل می کنند و بخشی از فرهنگ و سبک زندگی خویش را از آموزه های قرآنی و بخشی دیگر را از آموزه های دیگران می گیرند، به عنوان کافر معرفی کرده [18]و به آنان هشدار می دهد که این گونه رفتار التقاطی هیچ سودی برای آنان و جامعه ایشان نخواهد داشت.[19]
لذا تفکر التقاطی و نیزعمل التقاطی از منظر قرآن عین مهجوریت قرآن می باشد،زیرا جامعه ای که نتواندقرآن را به عنوان محور در سبک زندگی مردم مطرح سازد یقینا در ابعاد دیگر نیز در مقابل سبک های منحط غربی یارای مقابله را نخواهد داشت.
لذا نکته مهم در شکل گیری جامعه قرآنی توجه به ابعاد مختلف ویژگیهای جامعه قرآنی مطلوب از منظر قرآن و سیرۀ اهل بیت علیهم السلام می باشد که می تواند به عنوان راهبردی کلیدی برای تحقق سبک زندگی اسلامی مد نظر قرار گیرد.
یقینا ایجاد جامعۀ قرآنی و به تبع آن تحقق سبک زندگی اسلامی می تواند به معانی واقعی تمدن سازی نوین اسلامی را به ارمغان آورد. از سویی دیگر توجه به آسیبها و چالشهای موجود در راستای جامعه سازی قرآنی نیز از لوازم مهم برای احیاء سبک زندگی اسلامی می باشد، تأکید قرآن کریم بر تدبر در قرآن در همین راستا تعریف می گردد. لذا جامعه قرآنی می تواند کرامت از دست رفتۀ انسان در سبک زندگی غربی را به همۀ ابنای بشر بازگرداند. پس جامعه ای قرآنی است که همۀ شئون آن منطبق با فرامین کلام وحی و سیرۀ اهل بیت (علیهم السلام ) باشد.
بنابراین، نخبگان جامعه و خردمندان می بایست با تمام تلاش و جدیت این معنا را پی گیری کنند که نظریه های قرآنی را در همه ابعاد به دست آورده و در اختیار مردمان قرار دهند تا آنان در سبک زندگی خویش به کار گیرند.که این مهم منجر تأثیر گذاری جامعۀ قرآنی در تحقق سبک زندگی مردم در همۀ ابعاد زندگی خواهد گردید.
[1] «بشارة المصطفی»، بحار ج 71، چاپ تهران، (68 ـ بیروت)، ص 102.
[2] سوره صف آیه 9سوره فتح 28
[3] قصص آیۀ5
[4] سوره انعام91
[5] سوره انعام 59
[6] يونس: 19،الانبياء ، 92،البقره: 143
[7] تحف العقول، ص 25، چاپ بیروت، مؤسسه اعلمی.
[8] غررالحکم
[9] غررالحکم
[10] غررالحکم
[11] غررالحکم
[12] غررالحکم
[13] غررالحکم
[14] ( تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۲۰، تفسیر صافی، ج ۴، ص ۳۱۵ و نیز میزان الحکمه ، ج ۸، ص ۸۴، ر ۱۶۲۱۷، چاپ اول ، سال ۱۳۶۳)
[15] (میزان الحکمه ، ج ۸، ص ۸۸، ر ۱۶۲۳۴).
[16] (مائده، آیات ۶۶ و ۶۸)
[17] (همان)
[18] (بقره، آیه ۸۵)
[19] .( اعراف، آیات ۵۲ و ۵۳)
مهدی نجفی /تیتر1
در ارائه تعریف جامعه قرآنی و بیان چیستی آن باید به قرآن کریم مراجعه نمود زیرا به فرموده امام علی بن ابیطالب(ع): «إنّ دینَ اللّهِ لا یعرَفُ بالرّجالِ بَل بآیةِ الحقّ[1] دین خدا را با نشانههای حقّانیت آن باید شناخت نه با (گفتار و رفتار) اشخاص سرشناس».
باید در نظر داشت تنها جامعۀ قرآنی است که می تواند بشر را به سعادت برساند لذا تنها راه حیات بشر تسلیم در برابر وحی خواهد بود ،لذا در قرآن ذکر گردیده است:« هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ ؛[2] او كسى است كه رسول خود را با هدايت و دين حق فرستاد تا او را بر همه اديان غالب سازد .در آیه دیگراز قرآن کریم آمده است. «وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُواْ فِى الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ»[3]
لذا قرآن کریم با توجه به آیات محکمی که در آن ذکر گردیده است به روشنی به اصل وجود هویِت در جامعۀ قرآنی و لزوم التزام به جامعه را بیان نموده است:« وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ....[4] وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في کِتابٍ مُبينٍ».[5]
قرآن کریم در جامعه سازی و شناخت جامعه ایده هائی برای ارائه دارد،به عنوان نمونه باید در نظر داشت در قرآن کریم آیاتی در مورد جامعه «امّت»[6] وجود داردکه نشان دهندۀ اشارۀ مستقیم قرآن به وجود جامعه ای قرآنی است، از سوی دیگر هویت جامعۀ قرآنی فقط متشکل از آیات مذکور نیست بلکه باید کل قرآن را مدنظر قرار دهیم تا جامعۀ قرآنی مطلوب را حاصل نمائیم.
لذا در بیان چیستی جامعۀ قرآنی نمی توان تعریفی از پیش خود دادو هر گفتاری را جامعۀ قرآنی معرفی نمود. قرآن، مهمترین کتابی است که برای ساختن جامعه انسانی با نظر به همه ابعاد آمده است، از این رو هنگامی که پیامبر اکرم(ص)، مَعاذ بن جَبَل را به «یمن» فرستاد تا در آنجا جامعه قرآنی بسازد، ضمن دستورهایی چند به او فرمود: «… و أظْهِرْ أمرَ الإسلامِ کُلَّه صغیرَه و کبیرَه…»[7]. همه امور (و احکام) اسلام را، از کوچک و بزرگ، آشکار ساز (و عملی کن). بنابراین باید جامعه ای را قرآنی دانست که همه شئون آن منطبق با قرآن كریم، و سیرۀ اهل بیت (علیهم السلام) ساخته شده باشد.
جامعۀ قرآنی از ظرفیت عظیم اصلاح مردم به سمت خیر و نیکی برخوردار می باشد.
خودسازی و اصلاح نفس خود و همچنین هدایت و اصلاح دیگران از اهداف اساسی اصلاحات اسلامی است که در این باره امیرمومنان فرمودند:« من اصلح نفسه ملکها»[8]«کسی که نفس خود را اصلاح کند مالک آن می شود»، کسی که نفس خود را اصلاح کند، بر آن تسلط یافته است.
آن حضرت فرمودند:« طوبی لمن صلحت سریرته»خوشا به حال کسی که باطن خویش را اصلاح کند.[9]
اگر باطن اصلاح شود، نشان آن را می توان در صلاح ظاهر، به تماشا نشست امیر مؤمنان فرمودند: «صلاح الظاهر عنوان صحة الضمائر [10]« «اصلاح ظاهر، نشانه ی اصلاح باطن است».
جامعۀ قرآنی می تواند با ایجاد زمینۀ تأثیر روحی،احسان و نیکی،ترویج فرهنگ قناعت،تعقل و تفکر،صداقت،و..در هدایت واصلاح جامعه بکوشدکه این امر منجر به تحقق سبک زندگی اسلامی خواهد گردید.
باید اذعان نمود ایجاد جامعۀ قرآنی تأثیرات فراوانی را در تحقق سبک زندگی اسلامی از خود بر جای خواهد گذاشت که به اهم ان موارد اشاره می گردد:
اصلاح جامعه
باید اذعان نمودکه شعار اساسی همه تحرک ها و نهضت های انبیا در طول تاریخ حیات بشر، ایجاد اصلاحات بوده است اصلاحات، از جمله مسائلی است که زندگی بشری نمی تواند بدون آن ادامه حیات دهد، و این پدیده حساس در یک جامعه اسلامی نیز در سایه یک فرهنگ راستین اسلامی تحقق پذیر خواهد بود.
آن چه ما در صدد بیان آن می باشیم اصلاح در عمل و رفتار می باشد، به نظر می رسد جامعۀ قرآنی از ظرفیت عظیم اصلاح مردم به سمت خیر و نیکی برخوردار می باشد.
خودسازی و اصلاح نفس خود و همچنین هدایت و اصلاح دیگران از اهداف اساسی اصلاحات اسلامی است که در این باره امیرمومنان فرمودند:« من اصلح نفسه ملکها»[11]«کسی که نفس خود را اصلاح کند مالک آن می شود»، کسی که نفس خود را اصلاح کند، بر آن تسلط یافته است.
آن حضرت فرمودند:« طوبی لمن صلحت سریرته»خوشا به حال کسی که باطن خویش را اصلاح کند.[12]
اگر باطن اصلاح شود، نشان آن را می توان در صلاح ظاهر، به تماشا نشست امیر مؤمنان فرمودند: «صلاح الظاهر عنوان صحة الضمائر [13]« «اصلاح ظاهر، نشانه ی اصلاح باطن است».
جامعۀ قرآنی می تواند با ایجاد زمینۀ تأثیر روحی،احسان و نیکی،ترویج فرهنگ قناعت،تعقل و تفکر،صداقت،و..در هدایت واصلاح جامعه بکوشدکه این امر منجر به تحقق سبک زندگی اسلامی خواهد گردید.
قرآن محوری
از مهمترین تأثیرات جامعۀ قرآنی بر فضای سبک زندگی جامعه ، ارتقای رجوع به قرآن و فرامین صادر شده در این کتاب آسمانی می باشد، اساسا ما پیش از اینکه در موضوع خاصی رسالت جامعه قرآنی را تعریف و واکاوی کنیم، باید رسالت عام جامعۀ قرآنی را در تحقق سبک زندگی اسلامی مد نظر قرار دهیم.
به عنوان نمونه هنرمندان با استفاده از ابزار هنر در نزدیککردن فضای جامعه با معارف قرآنی گام بر می دارند و یک مفسر نیز با تفسیر کلام وحی در ارتقاء سبک زندگی قرآنی جامعه گام بر می دارد و در این مسیر اهداف مشترک خواهد بود. اگر چه باید اذعان نمود که در مسیر قرآن محوری هنوز برنامه مشخص و تدوین شده ای به مفهوم خاص وجود ندارد لیکن جامعۀ قرآنی می تواند با تأثیر گذاری در روابط فردی و احتماعی افراد در جامعه این اصل را در سبک زندگی اسلامی نهادینه سازد.
یکی از آسیب های مهم در این زمینه وجود نگاه حدأقل در ارتباط با کلام وحی می باشد که قرآن را در حدی خاص کتاب مقدس می دانند و عمده فعالیت ها را در زمینه تلاوت، خواندن و ثواب بردن تعریف می نمایند،
به نظر می رسد نگاه حداقلی در زمینه قرائت و تلاوت و حفظ قرآن تاثیرگذار خواهد بود اما یقینا برای تآثیر در سبک زندگی اسلامی به هیچ عنوان کافی نخواهد بودبلکه بهره مندی قرآن در همۀ ابعاد زندگی جزو ضروریات جامعۀ قرآنی می باشد از این روست که تدبر و تفسیر قرآن به عنوان گامی برای استنباط و نظریه سازی مورد توجه قرار گرفته است تا خردمندان با بهره گیری از آیات قرآنی به نظریه پردازی اقدام کرده و جامعه را براساس نظریه های قرآنی سامان و شکل دهند و سبک زندگی مردم را بر اساس آن متحول سازند. این همان معنای واقعی تدبر و تلاوت حقی قرآن است که خداوند در آیه ۸۲ سوره نساء و آیه ۱۲۱ سوره بقره بر آن تاکید کرده است.
حضرت امام صادق(ع) درباره مفهوم واقعی «یتلونه حق تلاوته» می فرماید: «یرتلون آیاته و یتفقهون به و یعملون باحکامه و یرجون وعده و وعیده و یعتبرون بقصصه و یأتمرون باوامره و ینتهیون بنواهیه؛ ما هو و اللّه حفظ آیاته و درس حروفه و تلاوة سوره و درس اعشاره و اخماسه، حفظوا حروفه و اضاعوا حدوده؛ و انما هو تدبر آیاته و العمل بارکانه قال اللّه تعالی کتاب انزلناه الیک مبارک لیدبروا آیاته؛[14]
یعنی آیات آن را به دقت بخوانند و حقایق آنرا درک کنند و به احکام آن عمل نمایند و به وعدههای آن امیدوار و از وعیدهای آن ترسان باشند از داستانهای آن عبرت گیرند به اوامرش گردن نهند و نواهی آنرا بپذیرند. به خدا سوگند منظور حفظ آیات و خواندن حروف و تلاوت سورهها و یاد گرفتن اعشار و اخماس (تقسیماتی که در قرآن میشود مانند تقسیم به سی جزء و یا هر جزء به چهار حزب و امثال آن) آن نیست. آنها حروف قرآن را حفظ کردند؛ اما حدود آنرا ضایع ساختند منظور خداوند از حق تلاوت اینست که در آیات قرآن بیاندیشند و به احکامش عمل کنند؛ چنانکه خداوند میفرماید: این کتابی است که ما بر تو نازل کردیم تا در آیاتش تدبر کنند.»
تدبر به معنای تعمق و شناخت نهایت و پیامدهای هر آیه و اثار و تبعات آن است. تدبر در حقیقت به معنای بهره گیری از نظریه هایی است که در هر آیه وجود دارد تا با آن سبک زندگی را از تفسیری درست بهر ه مند سازند و بر اساس روش ها و اصول آن زندگی را سامان بخشید. از این روست که امیرمومنان علی (ع ) می فرمایند: «الا لا خیر فی قرائة لیس فیها تدبر؛ آگاه باشید در آن قرائت قرآنی که تدبر نباشد هیچ خیری (یعنی خوبی و رشد عقلانی و معنوی) وجود ندارد».[15]
جامعه قرآنی باید در همه ابعاد فکری وعملی اش، قرآنی باشد. این در حالی است که جامعه های کنونی با همه مشکلاتی که دارند، به سبب تفکر التقاطی دچار بحران شده اند. جوامع کنونی، بخشی از نظریه های حقوقی را از اسلام و بخشی را از قوانین رومی و ایرانی و سنت ها و مانند آن گرفته است. از این روست که نمی تواند در تحقق سبک زندگی اسلامی آنچنان موفق باشد ،بنابراین لازم است تا با تدبر در ایات قرآنی، نظریه های مناسب با هر حوزه به دست اید و با کمک اولیای امور سیاسی و اجتماعی علمیاتی شود و جامعه سازی براساس آموزه ها و نظریه های قرانی شکل گیرد.
هر جامعه ای باید بر اساس آموزه های وحیانی مسیر زندگی خویش را بیابد و سبک زندگی اش را بر اساس آموزه های آن سامان دهد،در غیر این صورت نمی توان مدعی ایمان به شریعت و کتابی بود که بر خلاف آن رفتار می شود. خداوند بارها در آیات قرآن به این نکته توجه داده است که تنها زمانی می توان مدعی ایمان واقعی شد که کتب آسمانی را خواند و در آن تفکر و تدبر کرده و بر اساس آموزه های آن عمل کرد و هیچ کوتاهی نکرد و دنبال قوانین طاغوتی نرفت.[16]
خداوند امت ها را ترغیب می نماید تا بر اساس آموزه های قرآن گام بردارند لذا هر گونه بی اعتنائی به آموزه های وحی منجر به حسرت در زندگی افراد جامعه خواهد گردید؛ زیرا وقتی انسان در قیامت دریابد که با عمل به آن چه وضعیت متعادل و مناسبی می یافت، از خسرانی که نصیب او شده است پیشمان و نادم خواهد بود در حالی که پیشمانی در آن زمانی سودی ندارد.[17]
خداوند به صراحت کسانی را که التقاطی عمل می کنند و بخشی از فرهنگ و سبک زندگی خویش را از آموزه های قرآنی و بخشی دیگر را از آموزه های دیگران می گیرند، به عنوان کافر معرفی کرده [18]و به آنان هشدار می دهد که این گونه رفتار التقاطی هیچ سودی برای آنان و جامعه ایشان نخواهد داشت.[19]
لذا تفکر التقاطی و نیزعمل التقاطی از منظر قرآن عین مهجوریت قرآن می باشد،زیرا جامعه ای که نتواندقرآن را به عنوان محور در سبک زندگی مردم مطرح سازد یقینا در ابعاد دیگر نیز در مقابل سبک های منحط غربی یارای مقابله را نخواهد داشت.
لذا نکته مهم در شکل گیری جامعه قرآنی توجه به ابعاد مختلف ویژگیهای جامعه قرآنی مطلوب از منظر قرآن و سیرۀ اهل بیت علیهم السلام می باشد که می تواند به عنوان راهبردی کلیدی برای تحقق سبک زندگی اسلامی مد نظر قرار گیرد.
یقینا ایجاد جامعۀ قرآنی و به تبع آن تحقق سبک زندگی اسلامی می تواند به معانی واقعی تمدن سازی نوین اسلامی را به ارمغان آورد. از سویی دیگر توجه به آسیبها و چالشهای موجود در راستای جامعه سازی قرآنی نیز از لوازم مهم برای احیاء سبک زندگی اسلامی می باشد، تأکید قرآن کریم بر تدبر در قرآن در همین راستا تعریف می گردد. لذا جامعه قرآنی می تواند کرامت از دست رفتۀ انسان در سبک زندگی غربی را به همۀ ابنای بشر بازگرداند. پس جامعه ای قرآنی است که همۀ شئون آن منطبق با فرامین کلام وحی و سیرۀ اهل بیت (علیهم السلام ) باشد.
بنابراین، نخبگان جامعه و خردمندان می بایست با تمام تلاش و جدیت این معنا را پی گیری کنند که نظریه های قرآنی را در همه ابعاد به دست آورده و در اختیار مردمان قرار دهند تا آنان در سبک زندگی خویش به کار گیرند.که این مهم منجر تأثیر گذاری جامعۀ قرآنی در تحقق سبک زندگی مردم در همۀ ابعاد زندگی خواهد گردید.
[1] «بشارة المصطفی»، بحار ج 71، چاپ تهران، (68 ـ بیروت)، ص 102.
[2] سوره صف آیه 9سوره فتح 28
[3] قصص آیۀ5
[4] سوره انعام91
[5] سوره انعام 59
[6] يونس: 19،الانبياء ، 92،البقره: 143
[7] تحف العقول، ص 25، چاپ بیروت، مؤسسه اعلمی.
[8] غررالحکم
[9] غررالحکم
[10] غررالحکم
[11] غررالحکم
[12] غررالحکم
[13] غررالحکم
[14] ( تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۲۰، تفسیر صافی، ج ۴، ص ۳۱۵ و نیز میزان الحکمه ، ج ۸، ص ۸۴، ر ۱۶۲۱۷، چاپ اول ، سال ۱۳۶۳)
[15] (میزان الحکمه ، ج ۸، ص ۸۸، ر ۱۶۲۳۴).
[16] (مائده، آیات ۶۶ و ۶۸)
[17] (همان)
[18] (بقره، آیه ۸۵)
[19] .( اعراف، آیات ۵۲ و ۵۳)
مهدی نجفی /تیتر1
ارسال نظر
اخبار برگزیده