پنجشنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 May 16
گزارش تصویری اختصاصی/
یک روز برفی شاد با چاشنی دستمال کردی و پرش لنگ قاسم آبادی در کرج!! + تصاویر
کرجی ها یک روز برفی زیبا همراه با تفریح ، شادمانی و بازی های کم هزینه را سپری کردند در حالی که کمی هم چاشنی حرکات موزون دستمال کردی و پرش لنگ قاسم آبادی هم همراه آن بود ، ولی خداوکیلی زیاد منکراتی نبود.
گروه استانی «تیتریک» ؛ کرجی ها به خصوص جوانان ، یک روز برفی تعطیل را با شادمانی در ارتفاعات منطقه باغستان سپری کردند.
وقتی موضوع تفریح ، گردش و بازی در یک روز تعطیل ، آنهم بیرون از محیط خانه پیش می آید ، نا خود آگاه شهر بازی با وسایل برقی غول آسا ، رهسپار شدن برای مسافرت های شهر به شهر و یا حداقل صرف غذا در رستوران ها و فست فودها به ذهن خطور میکند.
ولی کرجی ها اعم از پسر و مرد و زن و دختر ، کوچک و بزرگ ، تنها با یک پوشش گرم و تکه ای پلاستیک و در حالت خیلی پیشرفته با یک تیوپ پلاستیکی ، روزی کم هزینه و یا بی هزینه ای را برای خود و خانواده رقم زدند.
تنها چند جوان زیادی سرحال ، به این بازی های برفی با راه اندازی آهنگ های محلی از ضبط خودروها و کمی زحمت برای تکان دادن کمر و دست و پا چاشنی غیر معمول زدند .
خداوکیلی فکر بد نکنید ، تنها یک مشت جوان شاد سرحال لیسانسیه بیکار مجرد بی پول بودند که دور هم جمع شدند و دستمالهای موزون کردی و لنگ پاهای قاسم آبادی را کمی تکان دادند و الحق نه اختلاطی بود و نه مورد خاص منکراتی.
تازه اگر مورد منکراتی و یا مزاحم نوامیسی هم خدای نکرده پیدا میشد ، سریعأ به وسیله نیروی انتظامی جمع آوری می گردید تا خانواده ها راحت به تفریح بپردازند.
خدارا شکر که حداقل برای یک روز هم که شده ، تفریحی سالم و خدادادی برای این عزیزان که سرمایه های فردای کشور هستند و به خاطر کمبودهای اقتصادی و عدم وجود امکانات تفریحی مناسب شهری به چایخانه ها و دود ودم پناه میبرند ، فراهم بود.
البته بزرگترها هم بی بهره نبودند و به بهانه بچه ها حسابی ذوق کردند و به یاد گذشته ها افتادند.
بعضی از پدرهای فداکار هم مواظب کالسکه بچه بودند تا نوزاد به همراه مادرخود کمی سرسره بازی کند .
انواع لوازم بازی هم فراهم بود ، از پلاستیک خرید گرفته تا سینی و چتر و کفش بدون عاج که کوچک و بزرگ به وسیله آنها و بدون واهمه از شکستن دست و پا سر میخوردند و به محض رسیدن به انتهای مسیر سریعأ به جای اول برمی گشتند.
با سابقه ها و زرنگترها هم که حسابی مجهز بودند.
کوچولوها هم حسابی ذوق برف شدند به غیر از یکی که از سرمای هوا و شیطانی مامان و بابایش حسابی کلافه شده بود.
سرو صدای شادی و داد و فریاد جوانان و بچه ها حتی سگهای ولگرد و گرسنه را به امید لقمه غذایی به
آن محل کشانده بود.
با اینکه هوا رو به سردی و تاریکی میرفت ولی همچنان دسته های تازه رسیده به محل میرسیدند و به خیل سرسره بازها می پیوستند.
به راستی از اینهمه شادی و نشاط خانواده ها و فرزندان عزیز کلانشهر کرج لذت بردیم و قدر دان نعمت خدادادی برای این روز زیبا بودیم.
کاش مسئولین هم قدر چنین فضاها و پتانسیلی را بدانند و با فراهم آوردن امکانات و برنامه های مناسب تفریحات کم هزینه و سالم را همگانی کنند.
وقتی موضوع تفریح ، گردش و بازی در یک روز تعطیل ، آنهم بیرون از محیط خانه پیش می آید ، نا خود آگاه شهر بازی با وسایل برقی غول آسا ، رهسپار شدن برای مسافرت های شهر به شهر و یا حداقل صرف غذا در رستوران ها و فست فودها به ذهن خطور میکند.
ولی کرجی ها اعم از پسر و مرد و زن و دختر ، کوچک و بزرگ ، تنها با یک پوشش گرم و تکه ای پلاستیک و در حالت خیلی پیشرفته با یک تیوپ پلاستیکی ، روزی کم هزینه و یا بی هزینه ای را برای خود و خانواده رقم زدند.
تنها چند جوان زیادی سرحال ، به این بازی های برفی با راه اندازی آهنگ های محلی از ضبط خودروها و کمی زحمت برای تکان دادن کمر و دست و پا چاشنی غیر معمول زدند .
خداوکیلی فکر بد نکنید ، تنها یک مشت جوان شاد سرحال لیسانسیه بیکار مجرد بی پول بودند که دور هم جمع شدند و دستمالهای موزون کردی و لنگ پاهای قاسم آبادی را کمی تکان دادند و الحق نه اختلاطی بود و نه مورد خاص منکراتی.
تازه اگر مورد منکراتی و یا مزاحم نوامیسی هم خدای نکرده پیدا میشد ، سریعأ به وسیله نیروی انتظامی جمع آوری می گردید تا خانواده ها راحت به تفریح بپردازند.
خدارا شکر که حداقل برای یک روز هم که شده ، تفریحی سالم و خدادادی برای این عزیزان که سرمایه های فردای کشور هستند و به خاطر کمبودهای اقتصادی و عدم وجود امکانات تفریحی مناسب شهری به چایخانه ها و دود ودم پناه میبرند ، فراهم بود.
البته بزرگترها هم بی بهره نبودند و به بهانه بچه ها حسابی ذوق کردند و به یاد گذشته ها افتادند.
بعضی از پدرهای فداکار هم مواظب کالسکه بچه بودند تا نوزاد به همراه مادرخود کمی سرسره بازی کند .
انواع لوازم بازی هم فراهم بود ، از پلاستیک خرید گرفته تا سینی و چتر و کفش بدون عاج که کوچک و بزرگ به وسیله آنها و بدون واهمه از شکستن دست و پا سر میخوردند و به محض رسیدن به انتهای مسیر سریعأ به جای اول برمی گشتند.
با سابقه ها و زرنگترها هم که حسابی مجهز بودند.
کوچولوها هم حسابی ذوق برف شدند به غیر از یکی که از سرمای هوا و شیطانی مامان و بابایش حسابی کلافه شده بود.
سرو صدای شادی و داد و فریاد جوانان و بچه ها حتی سگهای ولگرد و گرسنه را به امید لقمه غذایی به
آن محل کشانده بود.
با اینکه هوا رو به سردی و تاریکی میرفت ولی همچنان دسته های تازه رسیده به محل میرسیدند و به خیل سرسره بازها می پیوستند.
به راستی از اینهمه شادی و نشاط خانواده ها و فرزندان عزیز کلانشهر کرج لذت بردیم و قدر دان نعمت خدادادی برای این روز زیبا بودیم.
کاش مسئولین هم قدر چنین فضاها و پتانسیلی را بدانند و با فراهم آوردن امکانات و برنامه های مناسب تفریحات کم هزینه و سالم را همگانی کنند.
ارسال نظر
اخبار برگزیده
