لیست آمریکا و وخامت حال روانی رجوی!
یک ماه از حذف نام گروه تروریستی مجاهدین از فهرست گروههای تروریستی آمریکا می گذرد.
به گزارش گروه سیاسی«تیتر یک» یک ماه از حذف نام گروه تروریستی مجاهدین از فهرست گروههای تروریستی آمریکا می گذرد و کماکان، قلم به دستان باندرجوی در باره آن به عنوان پیروزی با دست خالی بر هفتاد و هفت دولت آمریکایی و اروپایی و آسیایی و البته در رأس آن جمهوری اسلامی ایران ، افسانه سرایی می کنند.
البته برای گروه ناکارآمد و کم توان و البته پرسروصدایی مثل باندرجوی، بایستی هم که اقدام دولت آمریکا چنین انعکاسی به وجود بیاورد، پس از بیست سال چشم انتظاری، چنین واکنشی طبیعی هم هست و نبایستی بر اذناب رجوی خرده گرفت.
اما واقعیت این است که چنین جار و جنجالی برای رجوی فراتر از کارکردهای تبلیغاتی و سیاسی، یک نیازمندی روانی است که با آن حقارتی را که در مقابله با جمهوری اسلامی تحمل می کند، موقتاً تسکین می دهد و زجرهای روحی که از شکستهای جبران نشدنی و پیاپی در عرصه های گوناگون سیاسی، نظامی و اطلاعاتی از سیستم امنیتی ایران دریافت داشته را، هرچند در سطح و برای خودنمایی التیام می بخشد.
در مقایسه با قرنها و دههای متمادی، سی سال زمان کوتاهی است که نه تنها حافظه تاریخ حوادث آن را مو به مو به خاطر می آورد، بلکه شاهدان بی شماری در آن زمان زیسته اند که هم اکنون نیز زنده اند، هم تاریخ و هم این شاهدان زنده به یاد دارند که رجوی بنا داشت یک روزه با کشیدن مردم به صحنه انقلاب کند وبا نیروی تشکیلاتش یک ماهه نظام جمهوری اسلامی را سرنگون کند، اما نشد!
رجوی، پس از این گوشمالی تاریخی، در خودفرورفت، با برگزیدن مریم رجوی افسانه پیروزیهایش را که در حقیقت عقده گشایی و تشفی درونی بودآغاز کرد. هنوز از یادها نرفته است که برای فتح ایران، ارتش آزادیبخش تشکیل داد، اما موجبات هلاکت چندهزار نیرو و دریافت بزرگترین ضربه تشکیلاتی را فراهم آورد.
همین جا بود که برای فرار از مسئولیت چنین اقدام حماقت باری، هلاکت آن بخت برگشتگان را عامل تحمیل آتش بس به ایران اعلام نمود و خود را عامل تعیین کننده جنگی معرفی کرد که تقریباً مهمترین قدرتهای جهان درگیر آن بودند!!
از آنجا که رجوی کراراً از این افاضات داشته است، از دهها نمونه های تاریخی آن در می گذریم و به دونمونه متأخر افسانه سرایی هایش که بی شک ارتباط مستقیم با سرکوفت و تحقیر شدید ناشی از گیرافتادن در شرایط ناچاری است، اشاره ای گذرا می کنیم:
به نقل از ایران دیده بان به هنگام تهاجم نظامی آمریکا به عراق و اشغال این کشور، این واقعیت که رجوی بدترین انتخاب را داشته و رفتن به عراق به مثابه خودکشی سیاسی برای این گروه بوده است، رجوی مدعی شد که اوست که به آمریکا خط می دهد که چگونه با ایران رودرو شود، شگفت تر این که حتی ادعا کرد که به دنیا خط می دهد!
لابد براثر همین خط دهی بود که آمریکا دمش را روی کولش گذاشت و خاک عراق را ترک کرد که موجبات ضجه و ناله بقایای رجوی را فراهم آورد.
۸ سال پیش نیز ادعا کرد که مجاهدین سد سدید در عراق هستند که از نفوذ ایران در این کشور جلوگیری کنند، اما حالا در پی اثبات آن است که بیرون انداختن مجاهدین از اردوگاه اشرف، به دستور و خواست ایران بوده است و دولت عراق دست نشانده ایران است!!
خارج شدن از لیست گروههای تروریستی آمریکا هم نیز چیزی شبیه همان تخیلات و رؤیاهاست. این که آمریکا به درخواست ایران، آنان را در لیست قرار داد و نگه داشت* و در نهایت تحت فشار مجاهدین «مجبور» شد آنها را از لیست بیرون بیاورد و این که خاضعانه و بی ریا !! نقش عطار را بازی می کنند و رایحه اهمیت برای خود می پراکنند که اساساً خیلی با اهمیتند و جمهوری اسلامی به شدت از آنها نگران است ، همه مبین اوج گرفتن بیماری روانی رجوی است.
رجوی در حال و روزی است که به شدت از جانب جمهوری اسلامی ایران و وضعیتی رقت انگیزی که به واسطه مخالفت با آن گرفتار آمده است، به خود می پیچید و تحقیر می شود، این خیالپردازیهای هذیان آلود، علتی جز بالارفتن درجه تب رجوی ندارد.
به سیاق پیشینه هذیان گویی های رجوی ، تردید نباید داشت که این خیالپردازیهای لیستی وی نیز خیلی زود به سرنوشت رؤیاپردازیهایی دچار خواهد شد که رجوی در باره به میان کشیدن پای کمیساریای پناهندگی سازمان ملل وعده اش را می داد، رؤیاهایی که برخلاف خواب رجوی تعبیرشد!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*این که به درخواست ایران و یا برای به دست آوردن دل ایران این کار را کرد، تغییری در اصل ادعا نمی دهد، اگرچه گاهی این را هم می گویند که شرط اول و آخر ایران برای هر نوع ارتباطی قراردادن مجاهدین در لیست گروههای تروریستی بوده است!
البته برای گروه ناکارآمد و کم توان و البته پرسروصدایی مثل باندرجوی، بایستی هم که اقدام دولت آمریکا چنین انعکاسی به وجود بیاورد، پس از بیست سال چشم انتظاری، چنین واکنشی طبیعی هم هست و نبایستی بر اذناب رجوی خرده گرفت.
اما واقعیت این است که چنین جار و جنجالی برای رجوی فراتر از کارکردهای تبلیغاتی و سیاسی، یک نیازمندی روانی است که با آن حقارتی را که در مقابله با جمهوری اسلامی تحمل می کند، موقتاً تسکین می دهد و زجرهای روحی که از شکستهای جبران نشدنی و پیاپی در عرصه های گوناگون سیاسی، نظامی و اطلاعاتی از سیستم امنیتی ایران دریافت داشته را، هرچند در سطح و برای خودنمایی التیام می بخشد.
در مقایسه با قرنها و دههای متمادی، سی سال زمان کوتاهی است که نه تنها حافظه تاریخ حوادث آن را مو به مو به خاطر می آورد، بلکه شاهدان بی شماری در آن زمان زیسته اند که هم اکنون نیز زنده اند، هم تاریخ و هم این شاهدان زنده به یاد دارند که رجوی بنا داشت یک روزه با کشیدن مردم به صحنه انقلاب کند وبا نیروی تشکیلاتش یک ماهه نظام جمهوری اسلامی را سرنگون کند، اما نشد!
رجوی، پس از این گوشمالی تاریخی، در خودفرورفت، با برگزیدن مریم رجوی افسانه پیروزیهایش را که در حقیقت عقده گشایی و تشفی درونی بودآغاز کرد. هنوز از یادها نرفته است که برای فتح ایران، ارتش آزادیبخش تشکیل داد، اما موجبات هلاکت چندهزار نیرو و دریافت بزرگترین ضربه تشکیلاتی را فراهم آورد.
همین جا بود که برای فرار از مسئولیت چنین اقدام حماقت باری، هلاکت آن بخت برگشتگان را عامل تحمیل آتش بس به ایران اعلام نمود و خود را عامل تعیین کننده جنگی معرفی کرد که تقریباً مهمترین قدرتهای جهان درگیر آن بودند!!
از آنجا که رجوی کراراً از این افاضات داشته است، از دهها نمونه های تاریخی آن در می گذریم و به دونمونه متأخر افسانه سرایی هایش که بی شک ارتباط مستقیم با سرکوفت و تحقیر شدید ناشی از گیرافتادن در شرایط ناچاری است، اشاره ای گذرا می کنیم:
به نقل از ایران دیده بان به هنگام تهاجم نظامی آمریکا به عراق و اشغال این کشور، این واقعیت که رجوی بدترین انتخاب را داشته و رفتن به عراق به مثابه خودکشی سیاسی برای این گروه بوده است، رجوی مدعی شد که اوست که به آمریکا خط می دهد که چگونه با ایران رودرو شود، شگفت تر این که حتی ادعا کرد که به دنیا خط می دهد!
لابد براثر همین خط دهی بود که آمریکا دمش را روی کولش گذاشت و خاک عراق را ترک کرد که موجبات ضجه و ناله بقایای رجوی را فراهم آورد.
۸ سال پیش نیز ادعا کرد که مجاهدین سد سدید در عراق هستند که از نفوذ ایران در این کشور جلوگیری کنند، اما حالا در پی اثبات آن است که بیرون انداختن مجاهدین از اردوگاه اشرف، به دستور و خواست ایران بوده است و دولت عراق دست نشانده ایران است!!
خارج شدن از لیست گروههای تروریستی آمریکا هم نیز چیزی شبیه همان تخیلات و رؤیاهاست. این که آمریکا به درخواست ایران، آنان را در لیست قرار داد و نگه داشت* و در نهایت تحت فشار مجاهدین «مجبور» شد آنها را از لیست بیرون بیاورد و این که خاضعانه و بی ریا !! نقش عطار را بازی می کنند و رایحه اهمیت برای خود می پراکنند که اساساً خیلی با اهمیتند و جمهوری اسلامی به شدت از آنها نگران است ، همه مبین اوج گرفتن بیماری روانی رجوی است.
رجوی در حال و روزی است که به شدت از جانب جمهوری اسلامی ایران و وضعیتی رقت انگیزی که به واسطه مخالفت با آن گرفتار آمده است، به خود می پیچید و تحقیر می شود، این خیالپردازیهای هذیان آلود، علتی جز بالارفتن درجه تب رجوی ندارد.
به سیاق پیشینه هذیان گویی های رجوی ، تردید نباید داشت که این خیالپردازیهای لیستی وی نیز خیلی زود به سرنوشت رؤیاپردازیهایی دچار خواهد شد که رجوی در باره به میان کشیدن پای کمیساریای پناهندگی سازمان ملل وعده اش را می داد، رؤیاهایی که برخلاف خواب رجوی تعبیرشد!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*این که به درخواست ایران و یا برای به دست آوردن دل ایران این کار را کرد، تغییری در اصل ادعا نمی دهد، اگرچه گاهی این را هم می گویند که شرط اول و آخر ایران برای هر نوع ارتباطی قراردادن مجاهدین در لیست گروههای تروریستی بوده است!
ارسال نظر
اخبار برگزیده