فعال سیاسی:
امریکاییها باید در مقابل قدرت ورزی فوق ثروتمندان مقاومت کنند
يک فعال برجسته ميگويد، شهروندان امريکا بايد در مقابل احزاب متعلق به قشر فوق ثروتمند که اساسا در تلاش هستند قدرت خود را در کشور حفظ کرده و در مورد آينده مردم تصميم بگيرند، مقاومت کنند.
به گزارش گروه بین الملل «تيتريک»، شبکه پرس تيوي با کيلب ماپين، عضو گروه مرکز بين المللي عمل مصاحبهاي را در مورد انتخابات رياست جمهوري امريکا ترتيب داده است.
آنچه در زير ميآيد، متن اين مصاحبه است:
پرس تيوي: بگذاريد بار ديگر نگاهي به آمارها بياندازيم؛ برآورد ميشود در اين انتخابات بيش از ۲۰۷ ميليون نفر واجد شرايط راي دادن هستند. ۱۵۰ ميليون نفر براي راي دادن ثبت نام کرده و پيش بيني ميشود ۹۰ ميليون راي ندهند.
دليل چنين چيزي چيست؟
ماپين: خوب چرا آنها بايد راي بدهند؟ براي خيلي از مردم آشکار است که اين انتخاباتها تنها صحنه سازي است. حتي مسائل اساسي که در ديگر کشورها در روزهاي انتخابات اجرا ميشود مانند تعطيل بودن روز انتخابات تا افراد شاغل بتوانند به راحتي راي بدهند در امريکا اجرايي نميشود. افرادي که کار ميکنند بايد بعد از پايان کار خود يا قبل از آن بروند راي بدهند و گاهي اوقات بايد ساعتها در صف بمانند تا بتوانند راي بدهند.
مسائل ديگري نيز هست... هر حزبي غير از دو حزب دموکرات و جمهوري خواه براي اينکه بتوانند حتي در صندوقهاي راي گيري شانسي داشته باشند، بايد انواع و اقسام موانع حقوقي را پشت سر بگذارند. با توجه به وجود مجمع انتخاباتي، اگر شما در تگزاس يک دموکرات باشيد يا در نيويورک يک جمهوري خواه، راي شما اساسا بيفايده است. برده داران اين مجمع انتخاباتي را بنيان نهادند و بنيانگذاران کشور امريکا اين نهاد را تاسيس کردند. برده داران فوق ثروتمند سرمايه دار براي حفظ قدرت و حاکميت خود اين مجمع را ايجاد کردند.
دموکراتها و جمهوري خواهان تنها دو حزب متشکل از فوق ثروتمندان هستند. حزب جمهوري خواه کار خود را به عنوان يک حزب انقلابي که براي ريشه کن کردن برده داري مبارزه ميکرد، آغاز کرد اما ديگر اين مسئله مطرح نيست. اين حزب اکنون تبديل به حزب فوق ثروتمندان شده است و دموکراتها هم همواره حزب ثروتمندان بودهاند و اين مسئله هم در گذشته، در دوران اندرو جکسون (هفتمين رئيس جمهور امريکا) زماني که آنها عليه مردم بي گناه مرتکب نسل کشي شدند، صادق بوده و هم امروز که دست به بمباران و نابودي ليبي و برنامههاي اجتماعي زدهاند، صادق است.
پرس تيوي: مايلم نظر شما را در مورد يک مسئله ديگر نيز بدانم. به نظر شما احزاب مستقل شانسي در انتخابات رياست جمهوري دارند يا اينکه ابدا هيچ شانسي ندارند؟
ماپين: قبل از اينکه جواب اين سوال را بدهم، قصد دارم روشن سازم که هيچ ارتباطي با موسسه بررسي اطلاعات اجرايي يا آقاي ليندون لاروش ندارم اما بايد بگويم انتخابات حقيقتا جريان مسائل در اين کشور را تعيين نميکند. اتفاقات در خيابانها و اعتراضات است که ميتواند تفاوتي ايجاد کند. جريان مسائل در اين کشور به عنوان مثال زماني تغيير کرد که تمام کارگران و فعالان از سراسر کشور در جنبش تصرف وال استريت به خيابانها آمده و توانستند تفاوتي ايجاد کنند.
انتخابات تنها يک فريبکاري است؛ اين روشي است براي زدن مهر تاييد براي تمام سرکوبي که ما متحمل ميشويم.
دموکراسي واقعي در ليبي قبل از بمباران و نابودي آن توسط ناتو وجود داشت؛ جايي که کميتههاي مردمي تصميمها را ميگرفتند. در کوبا نيز کميتههايي براي دفاع از انقلاب وجود دارد. همچنين اتحاديههاي بازرگاني نيز همگي در چگونگي سير جريان امور نقش دارند.
اين چيزي است که دموکراسي در مورد آن سخن ميگويد؛ دموکراسي به معناي نقش داشتن جامعه است. دموکراسي تنها يک صحنه سازي نيست که هر چهار سال يکبار برگزار شود و طي آن يکي از نمايندگان فوق ثروتمندان انتخاب شده و آينده ما را تعيين کنند.
تمام اين مفهوم و تصور که امريکا يک دموکراسي است، کذب است. فوق ثروتمندان قدرت دارند و مردم ندارند و اگر مردم قدرت ميخواهند، بايد به خيابانها آمده و براي آن مبارزه کنند.
پرس تيوي: مردمي که در امريکا هستند و راي ميدهند و در صورتي که مخالف سياست خارجي فعلي امريکا باشند، چگونه ميتوانند به تغييرات مورد نظر خود از طريق انتخابات دست پيدا کنند؟ آيا اصلا ميتوانند اين کار را انجام دهند؟
ماپين: خير آنها نميتوانند زيرا هر دو نامزد به ادامه جنگها و سرکوب علاقه دارند. يکي از منزجر کننده ترين لحظات در کل اين مبارزات انتخاباتي زماني بود که در جريان مناظره بين معاونين نامزدها، جو بايدن با افتخار گفت که چطور تحريمها روي ايران تاثير گذاشته است و سپس پل رايان گفت، نه نه تحريمها آنها را فلج نکردهاست و بايدن دوباره گفت، اوه بله بله ما اين کار را کرديم و اين ايده که امريکا اجازه ندارد به مردم ايران صدمه و آسيب بزند، هرگز بخشي از مناظره نبود.
تمام مناظره در مورد سياست خارجي با اين پيش فرض آغاز شد که امريکا يک قدرت دموکراتيک بزرگ است و از روي خيرخواهي دست به کاري ميزند و در تلاش است تا به مردم ديگر کشورها کمک کند. اين دروغ است.
شما ميتوانيد از مردم ليبي که بالاترين اميد به زندگي را در آفريقا داشتند، بپرسيد که چه کسي خانههاي آنها را ويران کرد. ميتوانيد از مردم عراق بپرسيد چه کسي کشور آنها را ويران کرد. ميتوانيد از مردم امريکاي لاتين بپرسيد چه کسي جنايتکاران تحت حمايت امريکا را در کشورهاي آنها روي کار آورد. اما چنين مسائلي هرگز اجازه داده نميشود که در مناظرات مطرح شوند.
تمام نظرسنجيها نشان ميدهد که مردم در امريکا مخالف اين جنگها هستند. آنها مخالف اشغال ادامه دار افغانستان هستند؛ آنها مخالف اين جنگها هستند اما اجازه ندارند که راي خود را در اين راستا در صندوقهاي راي گيري بياندازند. دو حزب حاکم در امريکا يعني دموکراتها و جمهوري خواهان تنها يک حزب هستند؛ حزب سرمايه داري، حزب فوق ثروتمندان. آنها به حاکميت خود ادامه خواهند داد و به همين دليل است که ما نميتوانيم روي انتخابات حساب باز کنيم.
اگر کسي ميخواهد راي اعتراضي بدهد، بايد به يکي از احزاب ثالث راي دهد که کار خوبي است اما در نهايت آنچه واقعا ميتواند در روند امور تفاوت ايجاد کند، مقاومت است.
يک جنبش گسترده در کشور براي پايان دادن به جنگ ويتنام وجود داشت که واقعا دولت وقت را تحت فشار قرار داد. ما بايد اين طرز فکر را از بين ببريم که يک ناجي از دموکراتها يا جمهوري خواهان بر ميخيزد.
ما بايد تاريخ را خودمان بنويسيم و وضعيت موجود را به چالش کشيده و براي عدالت مبارزه کنيم.
آنچه در زير ميآيد، متن اين مصاحبه است:
پرس تيوي: بگذاريد بار ديگر نگاهي به آمارها بياندازيم؛ برآورد ميشود در اين انتخابات بيش از ۲۰۷ ميليون نفر واجد شرايط راي دادن هستند. ۱۵۰ ميليون نفر براي راي دادن ثبت نام کرده و پيش بيني ميشود ۹۰ ميليون راي ندهند.
دليل چنين چيزي چيست؟
ماپين: خوب چرا آنها بايد راي بدهند؟ براي خيلي از مردم آشکار است که اين انتخاباتها تنها صحنه سازي است. حتي مسائل اساسي که در ديگر کشورها در روزهاي انتخابات اجرا ميشود مانند تعطيل بودن روز انتخابات تا افراد شاغل بتوانند به راحتي راي بدهند در امريکا اجرايي نميشود. افرادي که کار ميکنند بايد بعد از پايان کار خود يا قبل از آن بروند راي بدهند و گاهي اوقات بايد ساعتها در صف بمانند تا بتوانند راي بدهند.
مسائل ديگري نيز هست... هر حزبي غير از دو حزب دموکرات و جمهوري خواه براي اينکه بتوانند حتي در صندوقهاي راي گيري شانسي داشته باشند، بايد انواع و اقسام موانع حقوقي را پشت سر بگذارند. با توجه به وجود مجمع انتخاباتي، اگر شما در تگزاس يک دموکرات باشيد يا در نيويورک يک جمهوري خواه، راي شما اساسا بيفايده است. برده داران اين مجمع انتخاباتي را بنيان نهادند و بنيانگذاران کشور امريکا اين نهاد را تاسيس کردند. برده داران فوق ثروتمند سرمايه دار براي حفظ قدرت و حاکميت خود اين مجمع را ايجاد کردند.
دموکراتها و جمهوري خواهان تنها دو حزب متشکل از فوق ثروتمندان هستند. حزب جمهوري خواه کار خود را به عنوان يک حزب انقلابي که براي ريشه کن کردن برده داري مبارزه ميکرد، آغاز کرد اما ديگر اين مسئله مطرح نيست. اين حزب اکنون تبديل به حزب فوق ثروتمندان شده است و دموکراتها هم همواره حزب ثروتمندان بودهاند و اين مسئله هم در گذشته، در دوران اندرو جکسون (هفتمين رئيس جمهور امريکا) زماني که آنها عليه مردم بي گناه مرتکب نسل کشي شدند، صادق بوده و هم امروز که دست به بمباران و نابودي ليبي و برنامههاي اجتماعي زدهاند، صادق است.
پرس تيوي: مايلم نظر شما را در مورد يک مسئله ديگر نيز بدانم. به نظر شما احزاب مستقل شانسي در انتخابات رياست جمهوري دارند يا اينکه ابدا هيچ شانسي ندارند؟
ماپين: قبل از اينکه جواب اين سوال را بدهم، قصد دارم روشن سازم که هيچ ارتباطي با موسسه بررسي اطلاعات اجرايي يا آقاي ليندون لاروش ندارم اما بايد بگويم انتخابات حقيقتا جريان مسائل در اين کشور را تعيين نميکند. اتفاقات در خيابانها و اعتراضات است که ميتواند تفاوتي ايجاد کند. جريان مسائل در اين کشور به عنوان مثال زماني تغيير کرد که تمام کارگران و فعالان از سراسر کشور در جنبش تصرف وال استريت به خيابانها آمده و توانستند تفاوتي ايجاد کنند.
انتخابات تنها يک فريبکاري است؛ اين روشي است براي زدن مهر تاييد براي تمام سرکوبي که ما متحمل ميشويم.
دموکراسي واقعي در ليبي قبل از بمباران و نابودي آن توسط ناتو وجود داشت؛ جايي که کميتههاي مردمي تصميمها را ميگرفتند. در کوبا نيز کميتههايي براي دفاع از انقلاب وجود دارد. همچنين اتحاديههاي بازرگاني نيز همگي در چگونگي سير جريان امور نقش دارند.
اين چيزي است که دموکراسي در مورد آن سخن ميگويد؛ دموکراسي به معناي نقش داشتن جامعه است. دموکراسي تنها يک صحنه سازي نيست که هر چهار سال يکبار برگزار شود و طي آن يکي از نمايندگان فوق ثروتمندان انتخاب شده و آينده ما را تعيين کنند.
تمام اين مفهوم و تصور که امريکا يک دموکراسي است، کذب است. فوق ثروتمندان قدرت دارند و مردم ندارند و اگر مردم قدرت ميخواهند، بايد به خيابانها آمده و براي آن مبارزه کنند.
پرس تيوي: مردمي که در امريکا هستند و راي ميدهند و در صورتي که مخالف سياست خارجي فعلي امريکا باشند، چگونه ميتوانند به تغييرات مورد نظر خود از طريق انتخابات دست پيدا کنند؟ آيا اصلا ميتوانند اين کار را انجام دهند؟
ماپين: خير آنها نميتوانند زيرا هر دو نامزد به ادامه جنگها و سرکوب علاقه دارند. يکي از منزجر کننده ترين لحظات در کل اين مبارزات انتخاباتي زماني بود که در جريان مناظره بين معاونين نامزدها، جو بايدن با افتخار گفت که چطور تحريمها روي ايران تاثير گذاشته است و سپس پل رايان گفت، نه نه تحريمها آنها را فلج نکردهاست و بايدن دوباره گفت، اوه بله بله ما اين کار را کرديم و اين ايده که امريکا اجازه ندارد به مردم ايران صدمه و آسيب بزند، هرگز بخشي از مناظره نبود.
تمام مناظره در مورد سياست خارجي با اين پيش فرض آغاز شد که امريکا يک قدرت دموکراتيک بزرگ است و از روي خيرخواهي دست به کاري ميزند و در تلاش است تا به مردم ديگر کشورها کمک کند. اين دروغ است.
شما ميتوانيد از مردم ليبي که بالاترين اميد به زندگي را در آفريقا داشتند، بپرسيد که چه کسي خانههاي آنها را ويران کرد. ميتوانيد از مردم عراق بپرسيد چه کسي کشور آنها را ويران کرد. ميتوانيد از مردم امريکاي لاتين بپرسيد چه کسي جنايتکاران تحت حمايت امريکا را در کشورهاي آنها روي کار آورد. اما چنين مسائلي هرگز اجازه داده نميشود که در مناظرات مطرح شوند.
تمام نظرسنجيها نشان ميدهد که مردم در امريکا مخالف اين جنگها هستند. آنها مخالف اشغال ادامه دار افغانستان هستند؛ آنها مخالف اين جنگها هستند اما اجازه ندارند که راي خود را در اين راستا در صندوقهاي راي گيري بياندازند. دو حزب حاکم در امريکا يعني دموکراتها و جمهوري خواهان تنها يک حزب هستند؛ حزب سرمايه داري، حزب فوق ثروتمندان. آنها به حاکميت خود ادامه خواهند داد و به همين دليل است که ما نميتوانيم روي انتخابات حساب باز کنيم.
اگر کسي ميخواهد راي اعتراضي بدهد، بايد به يکي از احزاب ثالث راي دهد که کار خوبي است اما در نهايت آنچه واقعا ميتواند در روند امور تفاوت ايجاد کند، مقاومت است.
يک جنبش گسترده در کشور براي پايان دادن به جنگ ويتنام وجود داشت که واقعا دولت وقت را تحت فشار قرار داد. ما بايد اين طرز فکر را از بين ببريم که يک ناجي از دموکراتها يا جمهوري خواهان بر ميخيزد.
ما بايد تاريخ را خودمان بنويسيم و وضعيت موجود را به چالش کشيده و براي عدالت مبارزه کنيم.
منبع: پرس تی وی
ارسال نظر
اخبار برگزیده