جوابیه جالب یک مسلمان به نامه" یک جوان یهود به مسلمانان"
گروه جامعه «تیتریک» ؛
(در جواب نامه جوان یهود به مسلمانان)
نامه تکان دهنده یک جوان یهودی به مسلمانان
امروز تصمیم اهدای بارز ترین مثال های انسان و انسانیت از قوم الک شده مسلمان هاست ،که به جهان و جهانیان معرفی شده است. و به دین ترتیب ما بر چگونگی محور انسان و انسانیت بر جهان حکم می کنیم و تصمیم همیشه با ماست، چون خدا در راهی توسعه بخشد که در آن حق گنجد نه باطل و همانا راه ما بهترین راه هاست….
جالب است بدانید که وضع فعلی ما، شما و امثال شما گمراهان را به شگفتی وا داشته و شما را بر این داشته تا بر تفرقه در بین مسلمانان بر آیید و کار را آسان کنید. چرا که شما ندانسته خود وسیله برای سنجش ایمان مسلمانان شدید و آنقدر از این عمل خود غافل هستید که باعث افتخار و مباهات شما شده است و بدین سان تا به خود باز آیید خود را بیچار و زبون خواهید یافت،از اینکه همسان وسیله ای در بین مسلمانان قرار گرفتید.
ما فریاد نابودی کسانی که بر سرزمین ما نه، بلکه بر عاقبت خود ظلم کردند را سر دادیم ، تا بدانند که آنقدر بیچاره صفت زیسته اند که حتی در راه نبی و پیشوای خود بدترین و پست ترین بدعت ها را آوردند و خود را به تمسخر گرفته اند…
همانا راه موسی حق بود و ما به او به عنوان پیغمبر اول العزم احترام و ارزش قائلیم و این باعث خنده و تاسف ما گردیده است که شما بیچارگان ظلم اولیه را در حق خود کرده اید چرا که نه پیغمبر خود را ، خود شناختید و نه بر شناساندن ایشان بر دنیا قدمی برداشتید شما در جهل ابدی که خود برای خویش ساخته اید ماندید.
دختران و پسران حقیقی اسلام از این که شما خود داوطلب گشته اید، برای وسیله شدن ، کالا شدن و بی ارزشی خود را برای عبرت در دسترس آنها قرار دادید، از شما برای تثبیت هر چه بیشتر راهشان و نادیده گرفتن حقوق زنان و مردانتان از شما درس ها گرفته اند همانا ما از بزرگان خویش آموختیم ادب را از بی ادبان می آموزند و هر چه از شما در نظر ما ناپسند آمد از آن پرهیز کردیم و بد و خوبمان را از هم جدا ساختیم..
دانشمندان ما آمدند و در سرزمین و املاک شما درس خواندند و گشتند و به سان خدعه در جنگ،شما فریب خوردید و ایشان علم را بر سرزمین خویش منتقل دادند و حال که ، شاهِ شاهان ، مردِ مردان و یکی کننده حقوق هر قوم و نژاد و مدعی حقوق زنان،حضرت خاتم النبیین نیز فرمودند اگر علم در ثریا هم باشد مردمانی از فارس به او دست می یابند…
و شما بر این باور ماندید که خود در جایگاهی والا قرار گرفتید اما بی خبر ازاینکه برای همین داشمندان که شاگردانی را تربیت کردند و البته با عقاید همان پدران و مادرانی که به آن ها فخر می ورزیدند و می ورزند ، به دیار خویش فرستادند و خود در سرزمین های شما ، بر شما به عنوان عالمان مسلمان امر و نهی کردند و شما غافلید از اینکه ، در سرزمین خود بردگی را از آن خود کرده اید و نمی دانید که درد بیش دارد بردگی در ملک خود زان که در ملک دیگران غریب باشی،…
و شما با تفرقه انداختن در بین جوامع اسلامی ناخواسته اسلام را بر تمام عالمیان شناساندید و نداستید که بدین صورت با فتنه های شما چقدر اسلام رشد و توسعه پیدا نمود و هر آن کس در دنیا این دین مبین را شناخت تلنگری در خویش یافت،همسان زنان و مردان صاحب عقل شما که دانستند، به غیر از برده بودن و کالا بودن،حق و حقوقی دیگری دارند به نام انسان بودن و انسانیت..!
شما با شناساندن اسلام بر خود و جهانیان، بر همه حجت تمام کردید تا برای نرفتن به جهنم بهانه ای نداشته باشید و نداسته خود دوزنده لبهایتان در روز قیامت گردیدید…
پس بدانید و آگاه باشید دین من دین عطوفت و مهربانی قلم داد گردیده است از روز ازل، چرا که بر حال بیچارگانی چون شما نیز، که خود به حال خود رحم نمی کنید حجت تمام نموده است.
من یک مسلمان همیشه بیدارم و به این ایمان دارم:
جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا
سید جعفر حسینی