التماس های عاجزانه زن جوان به ابلیس های بیابان
خاطره ای دردناک از استوار مجید صالحی - پلیس استان اصفهان
گروه حوادث «تیتریک» ؛ استوار مجید صالحی می گوید:ساعت 10شب 27اسفندماه سال88 شیفت اداره بودم که زنی جوان به نام نغمه 23ساله سراسیمه به دفترمان آمد و در حالیکه به شدت ترسیده بود، به من گفت: مقابل مغازهای در سپاهان شهر منتظر تاکسی بودم که پیکان سفیدرنگی با 3سرنشین که همگی جوان بودند، جلوی پایم توقف کرده و من به تصور اینکه راننده مسافرکش است سوار شدم که در مسیر یکی از سرنشینان مرا به باد کتک گرفت به طوری که از حال رفتم و دقایقی بعد وقتی به هوش آمدم متوجه شدم نزدیکی فلاورجان هستیم، راننده به طرف بیابانی رفت و در آن تاریکی شب توقف کرد و مرا به زور از خودرو بیرون کشیدند و قصد آزار و اذیت داشتند.
از ترسم فریاد میکشیدم ولی کسی نبود که به کمکم بیاید به پایشان افتادم و التماس کردم که رهایم کنند ولی مردان جوان به حرفهایم گوش نمیکردند و نیمههای شب بود که در شهر ابریشم پیادهام کردند.
با شنیدن اظهارات زنجوان، من و همکارانم به شدت ناراحت شدیم و ماجرا را با رئیس اداره در میان گذاشتیم و پس از هماهنگی با قاضی کشیک برای دستگیری این ابلیسها وارد عمل شدیم.
در بررسیها دخترجوان اطلاعات جدیدی در اختیارمان قرار داد و به ما گفت که آنان پیش از پیاده کردن وی در پمپبنزین اقدام به سوختگیری کردهاند که با این سرنخ همه پمپبنزینهای محدوده وقوع جرم به همراه زن جوان مورد بررسی قرار گرفت که پس از کنترل چندین پمپبنزین سرانجام نغمه پمپبنزین را در منطقه آبنیل شناسایی کرد و من برای بهدست آوردن تصاویر دوربین مداربسته سریع دوربینها را همراه با کارگر جایگاه سوخت تحت بررسی قرار دادم و موفق به بهدست آوردن مشخصات ظاهری و شماره خودرو شدیم.
با ردیابیهای تخصصی صاحب پیکان بهنام عباس شناسایی شد و در تحقیقات صورت گرفته مشخص شد وی اهل یک روستا در حوالی فلاورجان بوده و متهم پرونده سرباز وظیفه بود که 14روز مرخصی ایام نوروز داشت و به اتفاق همه اعضای خانواده به مسافرت رفته بود.
پس از استعلام کارتسوخت این خودرو هیچ کارکردی از کارت سوخت جهت تعیین مسیر حرکت متهم و خانوادهاش وجود نداشت تا اینکه پس از مراجعه به یگان خدمتی دستگیر شد و در بازجوییها به ربودن و شکنجه زن جوان با همدستی 2تن دیگر از همخدمتیهایش اعتراف کرد که 2جوان دیگر نیز در 2عملیات همزمان در اصفهان دستگیر شدند و در بازجوییها به جرم سیاه اعتراف کردند./ ایران
از ترسم فریاد میکشیدم ولی کسی نبود که به کمکم بیاید به پایشان افتادم و التماس کردم که رهایم کنند ولی مردان جوان به حرفهایم گوش نمیکردند و نیمههای شب بود که در شهر ابریشم پیادهام کردند.
با شنیدن اظهارات زنجوان، من و همکارانم به شدت ناراحت شدیم و ماجرا را با رئیس اداره در میان گذاشتیم و پس از هماهنگی با قاضی کشیک برای دستگیری این ابلیسها وارد عمل شدیم.
در بررسیها دخترجوان اطلاعات جدیدی در اختیارمان قرار داد و به ما گفت که آنان پیش از پیاده کردن وی در پمپبنزین اقدام به سوختگیری کردهاند که با این سرنخ همه پمپبنزینهای محدوده وقوع جرم به همراه زن جوان مورد بررسی قرار گرفت که پس از کنترل چندین پمپبنزین سرانجام نغمه پمپبنزین را در منطقه آبنیل شناسایی کرد و من برای بهدست آوردن تصاویر دوربین مداربسته سریع دوربینها را همراه با کارگر جایگاه سوخت تحت بررسی قرار دادم و موفق به بهدست آوردن مشخصات ظاهری و شماره خودرو شدیم.
با ردیابیهای تخصصی صاحب پیکان بهنام عباس شناسایی شد و در تحقیقات صورت گرفته مشخص شد وی اهل یک روستا در حوالی فلاورجان بوده و متهم پرونده سرباز وظیفه بود که 14روز مرخصی ایام نوروز داشت و به اتفاق همه اعضای خانواده به مسافرت رفته بود.
پس از استعلام کارتسوخت این خودرو هیچ کارکردی از کارت سوخت جهت تعیین مسیر حرکت متهم و خانوادهاش وجود نداشت تا اینکه پس از مراجعه به یگان خدمتی دستگیر شد و در بازجوییها به ربودن و شکنجه زن جوان با همدستی 2تن دیگر از همخدمتیهایش اعتراف کرد که 2جوان دیگر نیز در 2عملیات همزمان در اصفهان دستگیر شدند و در بازجوییها به جرم سیاه اعتراف کردند./ ایران
ارسال نظر
اخبار برگزیده