"تیتر1" گزارش میدهد؛
سبک زندگی غربی محصول نامبارک تفکر عاریتی/ وقتی مادر یک سگ بودن آسانتر از تربیت فرزند میشود + عکس
اینروزها شاهد رواج همزیستی مسالمت آمیز جوانان کرجی به خصوص دختران جوان با حیوانات خانگی همچون سگ و گربه هستیم که به گفته خودشان، پر کننده جای خالی ها در زندگی آنان است!
گروه استانی«تیتریک»، آنقدر حضور دختران بند قلاده، بدست در گوشه و کنار شهر زیاد شده است که دیگر مانند گذشته جلب توجه نمیکند و حتی دیگر این مسئله محدود به پارکها و خیابانهای بالای شهر کرج نمیشود.
یکی سفید، یکی سیاه، یکی پسر و یکی دختر، یکی تیشرتی کلاهدار برتن دارد و دیگری موهایش توسط صاحبش آراسته و با گلسر بسته شده است...درست مانند کودکی که مادر به احوالات آن رسیدگی میکند...
یکی سفید، یکی سیاه، یکی پسر و یکی دختر، یکی تیشرتی کلاهدار برتن دارد و دیگری موهایش توسط صاحبش آراسته و با گلسر بسته شده است...درست مانند کودکی که مادر به احوالات آن رسیدگی میکند...
خود دخترهای صاحب این سگهای کوچک، آنها را دخترم و پسرم صدا میکنند و مراقبت شدیدی بر خوردن و گشتن و اجابت مزاج سگهای خود دارند، همان رسیدگی هایی که صرف بزرگ کردن طفل میشود و اینبار این حسهای زیبای خدادادی که در جنس لطیف زن نهاده شده صرف رسیدگی به جانوری مانند سگ و گربه میشود.
یکی از این دختران به خبرنگار ما میگوید: سرم با دخترم! ژولی گرم است، بچه خوبی دارم که اذیتم نمیکند، درخواست خاصی ندارد، پول نمیخواهد و به اندک محبتی راضی است و از همه مهمتر لازم نیست که برای تربیتش تلاش زیادی کنم....
او معتقد است: مادر یک سگ بودن آسانتر و بهتر است از مادر یک کودک بودن که مدام نق بزند و درخواستهای جور واجور داشته باشد.
این دختر در جواب خبرنگار ما که میپرسد آیا خانواده وی با این رفتار مشکلی ندارند؟ گفت: با مادرم به شدت سر این مسئله درگیر هستم و شرایط سختی را برای نگهداری ژولی در خانه دارم، مادرم میگوید: زمان ما دختران به سن تو که بودند مشغول شوهرداری و تربیت فرزند بودند نه اینکه شب و روزشان را بی هدف با یک حیوان بگذرانند.
دختر دیگر هم که یک سگ سیاه دارد و میگوید نام پسرش را اسکار گذاشته است، با بیان اینکه حضور سگ محبوبش پر کننده جای خالی ها در زندگی اش است، میگوید: مادر من هم برای اینکه من ازدواج کنم و تشکیل خانواده بدهم، فشار می آورد ولی من دوست ندارم مسئولیتهای زندگی زناشویی را بر عهده بگیرم و در تفریحاتی که دارم محدود شوم، در حال حاضر که خوش هستم و برای خودم زندگی میکنم.
وی میگوید هزینه های سگش چیزی بین 250 تا 350 هزار تومان در ماه میشود و این هزینه ها شامل خورد و خوراک، دارو و درمان پزشکی و اسباب بازی و لباس است که با شرایط جوی و مناسبتی تغییر میکند و دوستی دارم که برای گربه خانگی اش در ماه تا 500 هزار تومان هم هزینه میکند.
این دخترها حاضر نیستند با ورود به زندگی زناشویی از این حیوانها دست بکشند، بلکه میگویند، اگر کسی خواستار زندگی با ما بود باید سگهای ما را هم پذیرا باشد، زیرا جدایی سخت و امکان ناپذیر خواهد بود.
پسری جوان هم که سگی کوچک و شیری رنگ به همراه داشت در گفتگو با خبرنگار ما گفت: روزها و شبهایم را با حیوانی بی آزار و با وفا میگذرانم و میدانم که آسیبی بیشتر از دوستان و بعضی از افراد به من وارد نمی آورد.
این پسر میگوید: سگ من رکس نام دارد و از محبتی که به او میکنم، شاد میشوم و احساس خوبی دارم، زندگی و ازدواج و زن و بچه داشتن، خرج زیادی دارد و مسئولیتهای سنگینی به دنبال خواهد داشت که آمادگی آن را ندارم و ترجیح میدهم سالها بعد به آن فکرکنم.
این پسر جوان میگوید: رکس همیشه مرا شگفت زده میکند، وقتی که نیاز به رفتن به دستشویی دارد، مرا خبر میکند و او را برای اینکه کارش را انجام دهد به بیرون از خانه میبرم، وقتی دوست دارد که گردش کند، او را به پارک یا خیابان میبرم و حتی برایش تلویزیون روشن میکنم تا کارتون تماشا کند و در حین آن خوراکی بخورد....
رکس کوچولو، تمامی زحمتهایی که یک پدر باید برای فرزندش بکشد، البته غیر از تربیت انسانی و خواندن و نوشتن بر گردن این جوان گذاشته است، او حاضر است، سگ خود را برای اجابت مزاج به بیرون از خانه ببرد، غذا تهیه کند و خرج های شستشو و درمان را تقبل کند و ده ها کار دیگر که نگهداری از حیوان خانگی بر عهده صاحب خود میگذارد ولی حاضر به ازدواج و پذیرفتن مسئولیتهای فرزندی واقعی نیست که میتواند سرمایه ای ارزشمند برای فردایش باشد و همچون عصایی محکم روزگار پیری خود را به او تکیه کند.
یا دخترانی که حالا باید مهارتهای زنانه و گوهر مهرورزی وجود خود را صرف همسر و فرزندانی کنند که خاطرات گذر عمرشان را می سازد و پذیرفتن مسئولیتها و هزینه های یک حیوان خانگی برایشان از پذیرفتن مسئولیت زندگی زناشویی آسانتر است.
تغییر سریع سبک زندگی به همان سرعتی که آمد، آینده کشور را نیز هدف گرفته و پایه های یک جامعه سالم را سست میکند.
مشکل شیوع چنین همزیستی بی فایده و بی عاقبتی کدام بخش است، خانواده که در تربیت و اصول اعتقادی ضعیف عمل کرده اند یا نهادها و ارگانهایی که وظیفه سامان بخشیدن و هدایت نسلهای جوان و آینده سازان فردای کشور را چه از نظر مادی و چه فرهنگی بر عهده دارند؟!
همه مشکلات و معضلات را نمیتوان بر گردن تعلیمات سوء ماهواره انداخت، بد نیست اندکی هم به عملکرد خود به عنوان نهاد خانواده و نهاد آموزشی نگاه و تأمل کنیم.
نیلوفر حبیبی - تیتریک
ارسال نظر
اخبار برگزیده