اختصاصی تیتریک
چرا الاغها ماندگار شدند؟
اکنون حزب دموکرات آمریکا با نماد معروف خود یعنی الاغ، این فرصت را دارد تا با کنار زدن «رامنی» جمهوریخواه، سکان هدایت جنگطلبترین کشور جهان را بر عهده بگیرند.
گروه سیاسی«تیتر یک»/سمانه سلمانی
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا با همه فرازونشیبها و بازیهای تبلیغاتی و صرف مبالغ هنگفت به پایان راه خود رسید. حاصل این کش و قوس هر چه که بود در نهایت دوره اقامت مستأجر کاخ سفید برای چهار سال دیگر تمدید و باراک اوباما در کنار همسر، دختران و البته سگهای خانوادگیاش همچنان در مرکز توجه رسانههای غربی باقی ماند.
اکنون حزب دموکرات آمریکا با نماد معروف خود یعنی الاغ، این فرصت را دارد تا با کنار زدن «رامنی» جمهوریخواه، سکان هدایت جنگطلبترین کشور جهان را بر عهده بگیرند.
در چنین شرایطی آیا میتوان ثبات سیاستهای آمریکا در برابر ایران را پیشبینی کرد و ادامه تحریمها و تهدیدها را حتمی دانست؟ آیا آمریکا به دشمنی خود با جمهوری اسلامی ایران ادامه خواهد داد یا بنابر پیشبینی خوشبینانه بعضی از کارشناسان داخلی و خارجی، این دولت بدسابقه از در دوستی با ملت ما وارد شده و اقدام به حل مشکلات خود با ایران از راه گفتگو و تعامل خواهد کرد؟ برای پاسخ به این سوالات باید بعضی نکات را یادآوری و درباره آنها کنکاش کرد.
تحریمها از کجا آمد؟
بهراستی تحریمهای آمریکا علیه ایران از کجا آمد؟ برخی معتقدند که تحریمها نتیجه پافشاری ایران بر حقوق هستهای یا مسایلی همچون حمایت از حقوق مردم فلسطین یا دولت قانونی سوریه است. البته دلایلی دیگری هم در همین زمینه اقامه شده است که هیچکدام نمیتواند همه واقعیتها را بیان کند.
حقیقت زمانی آشکار میشود که بدانیم شروع نحریمهای آمریکا به قبل از تسخیر لانه جاسوسی و حمله به سفارت آنها در تهران بازگشته و فشارها و بیانیههای تند آنها علیه انقلاب اسلامی و حمایتشان از شاه مخلوع، از دلایل تسخیر این مکان بود.
نتیجه آنکه دشمنی آمریکا حاصل تولد انقلاب اسلامی و استقرار جمهوری اسلامی در ایران بوده و عوامل دیگر تنها در نقش تشدیدکننده عمل کرده و در ایجاد تحریمها بیاثر هستند.
دشمنی پشت دشمنی
حمایت از عناصر ضدانقلاب و تجزیهطلب، حمایت از عراق در طول جنگ تحمیلی و تحریمهای گسترده همزمان با دوران دفاع مقدس، جلوگیری از پرداخت وامهای بینالمللی به ایران برای بازسازی مناطق جنگزده، سازماندهی رادیوها،تلویزیونها و سایتهای گوناگون ضدایرانی، ایراد اتهامات دروغین به ایرانیان درباره حضور در اقدامات تروریستی و موارد مشابه دیگر، نمونههای بارز دشمنیهای آمریکا علیه ایران و ایرانی است.
تهدید در همه عرصهها
تا همین چند سال قبل تیمهای علمی و دانشجویی ایران میتوانستند برای شرکت درمسابقات مختلف به آمریکا بروند، دانشمندان ما در خاک کشورمان ترور نمیشدند و ارتباطات علمی دانشگاههای کشورمان با دیگر نقاط دنیا تحت تأثیر قلدریهای سیاسی سردمداران کاخ سفید قرار نگرفته بود اما اکنون آمریکا علاوه بر ایجاد محدودیتهای پردامنه، روند جذب نخبگان ایرانی را تسریع کرده و تهدید علیه فضای علمی کشورمان را علنی کرده است.
اگر چه تهدیدات نظامی آمریکا علیه ایران که دور جدید آن از اواخر سال 1381 یعنی دوره دوم ریاست جمهوری دولت اصلاحات آغاز شد، اکنون از دهان رژیم صهیونیستی شنیده میشود اما اصطلاح مضحک «روی میز بودن همه گزینهها» هنوز هم شاهبیت سخنان دولتمردان آمریکاست.
اکنون حمایت آمریکا از گروهکهای تجزیهطلب و تروریست در نقاط مختلف ایران همچنان ادامه داشته و بعد از خروج نام گروهک منافقین از لیست گروههای تروریستی آمریکا، کسی را یارای کتمان این واقعیت نیست. ضمن آنکه سرویسدهی شبانهروزی آمریکا و متحدانش به فتنهگران در سال 88 و سوءاستفاده از شور انتخاباتی بخش نهچندان کوچکی از ایرانیان، امری است که در صحت آن کمترین خدشهای وارد نیست.
تهدیدات اقتصادی، فرهنگی و امنیتی آمریکا علیه ایران نشان میدهد که این رفتار آنها در همه دورهها وجود داشته است.
بازی حقوق بشر
حقوق بشر که حربه دخالت آمریکا در کشورهای ناهمسو با غرب است، همواره بهانه فشار بر ایران بوده و سالیان سال موجبات تبلیغات علیه ایران و ایرانی را فراهم کرده و همچنان از خطوط اصلی تبلیغات علیه جمهوری اسلامی ایران است.
افسانه گفتگوی تمدنها
طی یک دوره نزدیک به هشت سال، دولت اصلاحطلب ایران کوشید تا با طرح پیشنهادی با نام گفتگوی تمدنها و کوتاه آمدن از بعضی بدیهیات و ملزومات سیاست خارجی انقلاب اسلامی، فشارها بر ایران را کم کند.
حاصل این سیاست هم چیزی نبود جز محور شرارت نامیده شدن ایران، مطرح شدن پرونده انرژی هستهای ایران و عدم حذف تحریمها.
بهانهای بهنام انرژی هستهای
اگر از انرژی هستهای دست برداریم چه خواهد شد؟ اگر از حق خود چشم بپوشیم چه اتفاق بدی خواهد افتاد؟ آیا لغو تحریمها موجبات حل مشکلات داخلی را فراهم نخواهد کرد؟
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا با همه فرازونشیبها و بازیهای تبلیغاتی و صرف مبالغ هنگفت به پایان راه خود رسید. حاصل این کش و قوس هر چه که بود در نهایت دوره اقامت مستأجر کاخ سفید برای چهار سال دیگر تمدید و باراک اوباما در کنار همسر، دختران و البته سگهای خانوادگیاش همچنان در مرکز توجه رسانههای غربی باقی ماند.
اکنون حزب دموکرات آمریکا با نماد معروف خود یعنی الاغ، این فرصت را دارد تا با کنار زدن «رامنی» جمهوریخواه، سکان هدایت جنگطلبترین کشور جهان را بر عهده بگیرند.
در چنین شرایطی آیا میتوان ثبات سیاستهای آمریکا در برابر ایران را پیشبینی کرد و ادامه تحریمها و تهدیدها را حتمی دانست؟ آیا آمریکا به دشمنی خود با جمهوری اسلامی ایران ادامه خواهد داد یا بنابر پیشبینی خوشبینانه بعضی از کارشناسان داخلی و خارجی، این دولت بدسابقه از در دوستی با ملت ما وارد شده و اقدام به حل مشکلات خود با ایران از راه گفتگو و تعامل خواهد کرد؟ برای پاسخ به این سوالات باید بعضی نکات را یادآوری و درباره آنها کنکاش کرد.
تحریمها از کجا آمد؟
بهراستی تحریمهای آمریکا علیه ایران از کجا آمد؟ برخی معتقدند که تحریمها نتیجه پافشاری ایران بر حقوق هستهای یا مسایلی همچون حمایت از حقوق مردم فلسطین یا دولت قانونی سوریه است. البته دلایلی دیگری هم در همین زمینه اقامه شده است که هیچکدام نمیتواند همه واقعیتها را بیان کند.
حقیقت زمانی آشکار میشود که بدانیم شروع نحریمهای آمریکا به قبل از تسخیر لانه جاسوسی و حمله به سفارت آنها در تهران بازگشته و فشارها و بیانیههای تند آنها علیه انقلاب اسلامی و حمایتشان از شاه مخلوع، از دلایل تسخیر این مکان بود.
نتیجه آنکه دشمنی آمریکا حاصل تولد انقلاب اسلامی و استقرار جمهوری اسلامی در ایران بوده و عوامل دیگر تنها در نقش تشدیدکننده عمل کرده و در ایجاد تحریمها بیاثر هستند.
دشمنی پشت دشمنی
حمایت از عناصر ضدانقلاب و تجزیهطلب، حمایت از عراق در طول جنگ تحمیلی و تحریمهای گسترده همزمان با دوران دفاع مقدس، جلوگیری از پرداخت وامهای بینالمللی به ایران برای بازسازی مناطق جنگزده، سازماندهی رادیوها،تلویزیونها و سایتهای گوناگون ضدایرانی، ایراد اتهامات دروغین به ایرانیان درباره حضور در اقدامات تروریستی و موارد مشابه دیگر، نمونههای بارز دشمنیهای آمریکا علیه ایران و ایرانی است.
تهدید در همه عرصهها
تا همین چند سال قبل تیمهای علمی و دانشجویی ایران میتوانستند برای شرکت درمسابقات مختلف به آمریکا بروند، دانشمندان ما در خاک کشورمان ترور نمیشدند و ارتباطات علمی دانشگاههای کشورمان با دیگر نقاط دنیا تحت تأثیر قلدریهای سیاسی سردمداران کاخ سفید قرار نگرفته بود اما اکنون آمریکا علاوه بر ایجاد محدودیتهای پردامنه، روند جذب نخبگان ایرانی را تسریع کرده و تهدید علیه فضای علمی کشورمان را علنی کرده است.
اگر چه تهدیدات نظامی آمریکا علیه ایران که دور جدید آن از اواخر سال 1381 یعنی دوره دوم ریاست جمهوری دولت اصلاحات آغاز شد، اکنون از دهان رژیم صهیونیستی شنیده میشود اما اصطلاح مضحک «روی میز بودن همه گزینهها» هنوز هم شاهبیت سخنان دولتمردان آمریکاست.
اکنون حمایت آمریکا از گروهکهای تجزیهطلب و تروریست در نقاط مختلف ایران همچنان ادامه داشته و بعد از خروج نام گروهک منافقین از لیست گروههای تروریستی آمریکا، کسی را یارای کتمان این واقعیت نیست. ضمن آنکه سرویسدهی شبانهروزی آمریکا و متحدانش به فتنهگران در سال 88 و سوءاستفاده از شور انتخاباتی بخش نهچندان کوچکی از ایرانیان، امری است که در صحت آن کمترین خدشهای وارد نیست.
تهدیدات اقتصادی، فرهنگی و امنیتی آمریکا علیه ایران نشان میدهد که این رفتار آنها در همه دورهها وجود داشته است.
بازی حقوق بشر
حقوق بشر که حربه دخالت آمریکا در کشورهای ناهمسو با غرب است، همواره بهانه فشار بر ایران بوده و سالیان سال موجبات تبلیغات علیه ایران و ایرانی را فراهم کرده و همچنان از خطوط اصلی تبلیغات علیه جمهوری اسلامی ایران است.
افسانه گفتگوی تمدنها
طی یک دوره نزدیک به هشت سال، دولت اصلاحطلب ایران کوشید تا با طرح پیشنهادی با نام گفتگوی تمدنها و کوتاه آمدن از بعضی بدیهیات و ملزومات سیاست خارجی انقلاب اسلامی، فشارها بر ایران را کم کند.
حاصل این سیاست هم چیزی نبود جز محور شرارت نامیده شدن ایران، مطرح شدن پرونده انرژی هستهای ایران و عدم حذف تحریمها.
بهانهای بهنام انرژی هستهای
اگر از انرژی هستهای دست برداریم چه خواهد شد؟ اگر از حق خود چشم بپوشیم چه اتفاق بدی خواهد افتاد؟ آیا لغو تحریمها موجبات حل مشکلات داخلی را فراهم نخواهد کرد؟
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده
تویمرام حضرت علی چنین توهین هایی بوده؟؟؟