توضیحات رضا عطاران درمورد اظهارات جنجالی

گروه رسانه ملی «تیتریک»؛ قسمتی از گفت‌و‌گو در ادامه آمده است:
 
احسان علی خانی: یه چیزی از تو نقل شد این اواخر سالی، راجع به، اینکه برای خندوندن مردم هر کاری میکنم و اینا. خیلی سر و صدا کرد. نمی‌دونم مثال دیگه‌ای گیرت نیومد بزنی؟ چی بود ماجرا؟
 
رضا عطاران: واقعا یه سو تفاهم کامل بود. به خاطر اینکه بخشیش رو مردم شنیدن و فکر می‌کنم آقای مشخایخی که من خیلی دوسشون دارم.
 
بخشی بود که آخر یه جمله بود که قبلش یه ماقبل ... می‌خوای اونا رو بگم
 
احسان علی‌خانی: آره، حالا سال هم که داره نو می‌شه اونایی که براشون سو تفاهم شده براشون حل شه دیگه
 
رضا عطاران: این راجع به این بود که نیاز به خنده الان خیلی نیازه تو بین مردم. من داشتم این و توضیح می‌دادم که مردم از من بیرون خواهش میکنن که کارای هنری نساز، کارای هنری بازی نکن، کارایی که اعتبار بین منتقدین میاره. مثل کاری که این چند سال از من دیدی دیگه. دهلیز و میگن بازی نکن.
 
احسان علی‌خانی: به نظر من خیلی خوب بود
 
رضا عطاران: می‌دونم. منظورم اینه نیاز به خنده چقد زیاد شده. از صمیم قلب به من می‌گن که اسب حیوان نجیبیست کار هنریه ول کن
 
احسان علی‌خانی: اونم خیلی خوب بود
 
رضا عطاران: بیا نیش زنبور کار کن، خروس جنگی، ورود آقایان ممنوع. میگن ما دوس نداریم خسته که می‌ریم خونه. یه سی دی گرفتیم بشینیم نگاه کنه. دوباره باید فکر کنیم. دوباره یه چیز که شادمون نکنه ببینیم. دوست داریم شاد باشیم بخندیم و. بعد این بحثه رسید جایی که تو جلسه مطبوعاتی فیلم طبقه حساس هم بود تو جشنواره
 
احسان علی‌خانی: کلا کمال تبریزی بنده خدا هر جا هست یه جنجالی پیش میاد
 
رضا عطاران: اره، چند سال پیش یه سریال از من پخش می‌شد که، اینجا هم باید عکسش باشه، ترش و شیرین، توی ترش و شیرین شما اگه صحنش رو هم داشتین می‌تونین نشونش بدین یاداوری برای مردم. تو یکی از این صحنه‌ها من شلوارم رو در می‌آوردم و بیجامه زیرش بود و پخشم شد و همه هم دیدن. اصل ماجرای توضیحه از اینجا شروع می‌شه. که من گفتم چند سال پیش من یه سریال کار می‌کردم که این اتفاق توش افتاد و چند روز بعد یکی از منتقدین گفته بود که عطاران برای اینکه مردم و بخندونه حتی شلوارش رو هم در میاره. چون موضوع ربط داشت به اون خنده و اینا گفتم که من به اون جمله منتقد که ما به ازاش رو هم دیده بودیم از این جمله منتقد خیلی ناراحت شدم و گفتم که این چه حرفی هست که میزنی. که منجر به یه سری تو تفاهم شده بود که در واقع سو تفاهم نبود و من قبلا این کار و انجام دادم.