اختصاصی تیتریک/تروریست بهترین حربه بانکداری نوین جهانی(4)
شبکه کنترل Elite و مافیای بانکداری جهانی
گروه اقتصاد«تیتریک»/م.عباسی
یکی از نویسنده های غرب در سلسله مقالات خود با عنوان "تروریست واقعی" به تبیین بانکداری نوین جهان و افشای حربه های امریکا و صهیونیست برعلیه مردم بی دفاع جهان پرداخته است. «تیتر یک» این مقالات کمتر منتشر شده را در قسمت های مختلف در اختیار مخاطبین قرار می دهد:
الیت یا نخبه[1] در لغت به معناي والاترين، عاليترين و سرآمدان است و از واژهي اليگره "Eligere" به معني انتخاب يا انتخابكردن، گرفته شده است. در اصطلاح به اقليتي اشاره ميكند كه به صورت طبيعي يا عملي قدرت، ثروت و رسانهاي همگاني يا امتيازات ديگر را در يك جامعه يا گروه بهطور عادلانه يا طرق ديگر در اختيار دارند و از تواناييها و امكانات ممتازي برخوردارند.
اگرچه پيشينهي انديشهاي و مطالعاتي در باب نخبگان بخصوص نخبگان سياسي به دوران باستان در زمان افلاطون و ارسطو باز ميگردد اما واژهي اليت در قرن 17م براي توصيف كالاهايي با مرغوبيت خاص به كار ميرفت، بعدها كاربرد آن براي اشاره به گروهاي اجتماعي برتر (قديميترين كاربرد آن در زبان انگليسي در سال 1823م است)، مانند واحدهاي ضربت نظامي يا مراتب عاليتر اشرافيت تعميم يافت.[1]
اهمیت نخبه گرايي[2] كه اعتقاد به حاكميت يك يا اقليتي از نخبگان دارد در نظريات ذیل ظاهر ميشود:
1) نخبه گرايي هنجاري: «تئوري سياسياي كه به مطلوب بودن حكومت نخبه معتقد است، مشروط بر اينكه قدرت در اختيار اقليتي باهوش يا روشنفكر قرار داشته باشد»[2] مانند ديدگاههاي «افلاطون بر فيلسوف شاه و فرمانروايي كساني كه از خرد برخوردارند تاكيد ميكند» و ارسطو «حكومتها را به اعتبار فرمانروايان طبقهبندي كرده است».[3] اين نوع نخبهگرايي بر نابرابري تاكيد، و دموكراسي براي آنها امري نامطلوب است. اگرچه امروزه با پيشرفت دموكراسي و ارزشهاي آن تا حدودي نخبهگرايي هنجاري كنار گذاشته شده است ولي دموكراسيهاي نمايندگي (بر خلاف دموكراسي مستقيم) ميتواند در تائيد پيشفرضهاي نخبهگرايي هنجاري باشد كه قانونگذاري و تصميمات دولتي نه مستقيما بهوسيلهي دولت، بلكه توسط نمايندگان مردم و بهترينهاي مردم كه منتخب مردم هستند گرفته ميشود.
2) نخبه گرايي كلاسيك: مرهون نظريهپردازاني است كه بر حاكميت اجتنابناپذير اقليت نخبه تاكيد، و اصل برابري در ايدئولوژيهايي همچون دموكراسي و سوسياليسم را عملي نميدانند.
مافیا بانکداری جهانی و فرزندان آن ها که در قوانین و عوامل تابع محض آن ها هستند به قرار زیر می باشند راکفلر، جی پی مورگان، دوپانت، کارنگی، آستور، واربورگ، آلدریچ، شیف، ملون، فورد، کمیته 300، و غیره
انجمن راکفلر، به حمایت از سازمان هایی پرداخت که فلسفه لیبرال بین المللی را پیش میبردند، فلسفه ای که هدفش؛ تقویت نظمی جهانی بود که در آن آمریکا قدرت برتر جهان باشد .
كميته 300 در سال 1729 و به منظور پرداختن به امور بانكي و تجاري بين المللي و حمايت از قاچاق ترياك، از سوي «كمپاني تجاري هند شرقي انگليس» يا«BEIMC[3]» تاسيس گرديده است. رياست «كميته 300 نفره» را خاندان سلطنتي انگليس برعهده دارد. اين «كميته» نماينده كل نظام بانكي جهان و نيز مهمترين در ميان نمايندگان كشورهاي غربي است. كليه بانك ها از طريق خانواده «راتشيلد» با «كميته 300 نفره» ارتباط مي يابند. برخي اسامي شناخته شده تر اين كميته عبارتند از: «جرج بوش»، «لرد چمبرلن»، خانواده «فوربس»، «فردريك نهم» پادشاه دانمارك، «جرج لويد»، سر «ادوارد هيگ»، «سر «داگلاس هريمن»، «هنري كيسينجر»، «فرانسوا ميتران»، «اولاف پالمه»، پرنسس «بئاتريكس»، پرنس «رنيه» موناكو، ملكه «اليزابت دوم»، ملكه «جوليانا»، «ديويد راكفلر»، بارون «راتشيلد»، كاردينال «تيسن بورنميسزا»، بارون «هانس هاينريش واندربيلت»، خانواده «فون فينك، بارون» اگوست فون ها بزبورگ» و…
Bilderberg
گروه بیلدربرگ در پی تلاش برای ایجاد یک دولت جهانی و به نوعی یک حکمرانی اقتصادی جهانی است، این گروه مرکز مناسب برای تحقق این حکمرانی را "بانک پرداختهای بینالمللی ” در واشنگتن میداند، یعنی در پی آنست تا همچنان که سازمان ملل نیویورک را مرکز دیپلماسی جهانی کرده است، این بانک نیز واشنگتن را مرکز تصمیمگیری و سیاستگذاری در رابطه با اقتصاد جهانی نماید.
گروه بیلدبرگ که در سال ۱۹۵۴ در هلند تاسیس شد نشستی سرّی است که سالانه حدود ۱۳۰ کارشناس در زمینه های سیاسی-مالی-نظامی-علمی و رسانهای از شمال امریکا و غرب اروپا در آن گردهم می آیند و همچون "شبکه ای غیررسمی از افراد بانفوذ و موثر در خفا و محرمانه به رایزنی می پردازند ".
در اوایل دهه ۵۰، کارشناسان برجسته اروپایی و امریکایی به منظور گردهم آوردن پرنفوذترین افراد دو طرف اقیانوس و تحقق بخشیدن به جهانی سازی دست به تشکیل این گروه زدند. شرکت کنندگان همان مظنونین همیشگی بودند: سیاستمداران ارشد، سرمایه گذاران بین المللی، بانکدارها، رهبران تیمها و موسسات فکری، اساتید برجسته و روسای دانشگاهها، دیپلماتها، پادشاهان، مقامات ارشد اطلاعاتی، از جمله مقامات ارشد سیا که تامین کننده اصلی بودجه نخستین نشست بود.شرکت کنندگان در این شبکه عمدتا مدیران عامل یا روسای برخی از بزرگترین شرکتهای جهان، شرکتهای نفتی از جمله "رویال داچ شل "، "بریتیش پترولیوم ” و "توتال اس ای "، بسیاری از پادشاهان اروپایی، بانکدارهای بین المللی از جمله "دیوید راکفلر "، سیاستمداران بزرگ، رئیس جمهورها، نخست وزیران و بانکداران مرکزی هستند. گروه بیلدربرگ همچون یک "اتاق فکر سرّی جهانی ” به دنبال آن است تا "میان دولتها و اقتصاد اروپا و امریکای شمالی در جریان جنگ سرد ارتباط برقرار کند ".
این گروه برای کنترل بزرگترین بانک ها ، نفت ، گاز ، معدن و افزون بر صد شرکت ایجاد شده است و علاوه بر این موضوع به هدایت فکری دانشگاه ها، مؤسسات، سازمان های خیریه، کلیساها، کنیسه ها، جداول دور[4]، شوراها، کمیسیون، کمیته، گروههای تمرکز، بودجه، بنیادها، سازمان های غیردولتی و تمام احزاب سیاسی در پشت صحنه می پردازند .
[1]. باتامور، تي.بي.؛ نخبگان و جامعه، ترجمهي عليرضا طيب، تهران، موسسهي نشر و پژوهش شيرازه، 1377، ص1.
[2]. هيوود، اندرو؛ مفاهيم كليدي در سياست، مترجمان، حسن كلاهي، و عباس كاردان، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي، 1387، ص219.
[3]. طاهري، ابوالقاسم؛ اصول علم سياست، تهران، انتشارات دانشگاه پيام نور، 1382، ص56.
[1] Elite
[2] Elitism
[3] British East India Merchant Company)
[4] round tables
یکی از نویسنده های غرب در سلسله مقالات خود با عنوان "تروریست واقعی" به تبیین بانکداری نوین جهان و افشای حربه های امریکا و صهیونیست برعلیه مردم بی دفاع جهان پرداخته است. «تیتر یک» این مقالات کمتر منتشر شده را در قسمت های مختلف در اختیار مخاطبین قرار می دهد:
الیت یا نخبه[1] در لغت به معناي والاترين، عاليترين و سرآمدان است و از واژهي اليگره "Eligere" به معني انتخاب يا انتخابكردن، گرفته شده است. در اصطلاح به اقليتي اشاره ميكند كه به صورت طبيعي يا عملي قدرت، ثروت و رسانهاي همگاني يا امتيازات ديگر را در يك جامعه يا گروه بهطور عادلانه يا طرق ديگر در اختيار دارند و از تواناييها و امكانات ممتازي برخوردارند.
اگرچه پيشينهي انديشهاي و مطالعاتي در باب نخبگان بخصوص نخبگان سياسي به دوران باستان در زمان افلاطون و ارسطو باز ميگردد اما واژهي اليت در قرن 17م براي توصيف كالاهايي با مرغوبيت خاص به كار ميرفت، بعدها كاربرد آن براي اشاره به گروهاي اجتماعي برتر (قديميترين كاربرد آن در زبان انگليسي در سال 1823م است)، مانند واحدهاي ضربت نظامي يا مراتب عاليتر اشرافيت تعميم يافت.[1]
اهمیت نخبه گرايي[2] كه اعتقاد به حاكميت يك يا اقليتي از نخبگان دارد در نظريات ذیل ظاهر ميشود:
1) نخبه گرايي هنجاري: «تئوري سياسياي كه به مطلوب بودن حكومت نخبه معتقد است، مشروط بر اينكه قدرت در اختيار اقليتي باهوش يا روشنفكر قرار داشته باشد»[2] مانند ديدگاههاي «افلاطون بر فيلسوف شاه و فرمانروايي كساني كه از خرد برخوردارند تاكيد ميكند» و ارسطو «حكومتها را به اعتبار فرمانروايان طبقهبندي كرده است».[3] اين نوع نخبهگرايي بر نابرابري تاكيد، و دموكراسي براي آنها امري نامطلوب است. اگرچه امروزه با پيشرفت دموكراسي و ارزشهاي آن تا حدودي نخبهگرايي هنجاري كنار گذاشته شده است ولي دموكراسيهاي نمايندگي (بر خلاف دموكراسي مستقيم) ميتواند در تائيد پيشفرضهاي نخبهگرايي هنجاري باشد كه قانونگذاري و تصميمات دولتي نه مستقيما بهوسيلهي دولت، بلكه توسط نمايندگان مردم و بهترينهاي مردم كه منتخب مردم هستند گرفته ميشود.
2) نخبه گرايي كلاسيك: مرهون نظريهپردازاني است كه بر حاكميت اجتنابناپذير اقليت نخبه تاكيد، و اصل برابري در ايدئولوژيهايي همچون دموكراسي و سوسياليسم را عملي نميدانند.
مافیا بانکداری جهانی و فرزندان آن ها که در قوانین و عوامل تابع محض آن ها هستند به قرار زیر می باشند راکفلر، جی پی مورگان، دوپانت، کارنگی، آستور، واربورگ، آلدریچ، شیف، ملون، فورد، کمیته 300، و غیره
انجمن راکفلر، به حمایت از سازمان هایی پرداخت که فلسفه لیبرال بین المللی را پیش میبردند، فلسفه ای که هدفش؛ تقویت نظمی جهانی بود که در آن آمریکا قدرت برتر جهان باشد .
كميته 300 در سال 1729 و به منظور پرداختن به امور بانكي و تجاري بين المللي و حمايت از قاچاق ترياك، از سوي «كمپاني تجاري هند شرقي انگليس» يا«BEIMC[3]» تاسيس گرديده است. رياست «كميته 300 نفره» را خاندان سلطنتي انگليس برعهده دارد. اين «كميته» نماينده كل نظام بانكي جهان و نيز مهمترين در ميان نمايندگان كشورهاي غربي است. كليه بانك ها از طريق خانواده «راتشيلد» با «كميته 300 نفره» ارتباط مي يابند. برخي اسامي شناخته شده تر اين كميته عبارتند از: «جرج بوش»، «لرد چمبرلن»، خانواده «فوربس»، «فردريك نهم» پادشاه دانمارك، «جرج لويد»، سر «ادوارد هيگ»، «سر «داگلاس هريمن»، «هنري كيسينجر»، «فرانسوا ميتران»، «اولاف پالمه»، پرنسس «بئاتريكس»، پرنس «رنيه» موناكو، ملكه «اليزابت دوم»، ملكه «جوليانا»، «ديويد راكفلر»، بارون «راتشيلد»، كاردينال «تيسن بورنميسزا»، بارون «هانس هاينريش واندربيلت»، خانواده «فون فينك، بارون» اگوست فون ها بزبورگ» و…
Bilderberg
گروه بیلدربرگ در پی تلاش برای ایجاد یک دولت جهانی و به نوعی یک حکمرانی اقتصادی جهانی است، این گروه مرکز مناسب برای تحقق این حکمرانی را "بانک پرداختهای بینالمللی ” در واشنگتن میداند، یعنی در پی آنست تا همچنان که سازمان ملل نیویورک را مرکز دیپلماسی جهانی کرده است، این بانک نیز واشنگتن را مرکز تصمیمگیری و سیاستگذاری در رابطه با اقتصاد جهانی نماید.
گروه بیلدبرگ که در سال ۱۹۵۴ در هلند تاسیس شد نشستی سرّی است که سالانه حدود ۱۳۰ کارشناس در زمینه های سیاسی-مالی-نظامی-علمی و رسانهای از شمال امریکا و غرب اروپا در آن گردهم می آیند و همچون "شبکه ای غیررسمی از افراد بانفوذ و موثر در خفا و محرمانه به رایزنی می پردازند ".
در اوایل دهه ۵۰، کارشناسان برجسته اروپایی و امریکایی به منظور گردهم آوردن پرنفوذترین افراد دو طرف اقیانوس و تحقق بخشیدن به جهانی سازی دست به تشکیل این گروه زدند. شرکت کنندگان همان مظنونین همیشگی بودند: سیاستمداران ارشد، سرمایه گذاران بین المللی، بانکدارها، رهبران تیمها و موسسات فکری، اساتید برجسته و روسای دانشگاهها، دیپلماتها، پادشاهان، مقامات ارشد اطلاعاتی، از جمله مقامات ارشد سیا که تامین کننده اصلی بودجه نخستین نشست بود.شرکت کنندگان در این شبکه عمدتا مدیران عامل یا روسای برخی از بزرگترین شرکتهای جهان، شرکتهای نفتی از جمله "رویال داچ شل "، "بریتیش پترولیوم ” و "توتال اس ای "، بسیاری از پادشاهان اروپایی، بانکدارهای بین المللی از جمله "دیوید راکفلر "، سیاستمداران بزرگ، رئیس جمهورها، نخست وزیران و بانکداران مرکزی هستند. گروه بیلدربرگ همچون یک "اتاق فکر سرّی جهانی ” به دنبال آن است تا "میان دولتها و اقتصاد اروپا و امریکای شمالی در جریان جنگ سرد ارتباط برقرار کند ".
این گروه برای کنترل بزرگترین بانک ها ، نفت ، گاز ، معدن و افزون بر صد شرکت ایجاد شده است و علاوه بر این موضوع به هدایت فکری دانشگاه ها، مؤسسات، سازمان های خیریه، کلیساها، کنیسه ها، جداول دور[4]، شوراها، کمیسیون، کمیته، گروههای تمرکز، بودجه، بنیادها، سازمان های غیردولتی و تمام احزاب سیاسی در پشت صحنه می پردازند .
ادامه دارد ...
[1]. باتامور، تي.بي.؛ نخبگان و جامعه، ترجمهي عليرضا طيب، تهران، موسسهي نشر و پژوهش شيرازه، 1377، ص1.
[2]. هيوود، اندرو؛ مفاهيم كليدي در سياست، مترجمان، حسن كلاهي، و عباس كاردان، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي، 1387، ص219.
[3]. طاهري، ابوالقاسم؛ اصول علم سياست، تهران، انتشارات دانشگاه پيام نور، 1382، ص56.
[1] Elite
[2] Elitism
[3] British East India Merchant Company)
[4] round tables
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده