تمامی افراد صحبت می کنند و نوبت به منطقه خاورمیانه می رسد. ابتدا نماینده هند صحبت می کند. قبل از آغاز معرفی خود، حاضرین از نحوه لباس پوشیدن وی، متوجه ملیت او شده اند و با آمادگی قبلی سخنان او را می شنوند.
پس از نماینده هند نوبت به یکی از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، پس از آن نماینده افغانستان و پاکستان می رسد. هر یک از این نمایندگان نیز با توجه به لباس مشخص ملی که دارند توسط حاضرین شناخته می شوند.
حال نوبت به نماینده ایران می رسد. او لباسی همچون سیاست مداران اروپایی به تن کرده است!
تصور صحنه فوق که جزئی از تخیلات نگارنده است، اما دور از واقعیت نیست، این مسئله را نشان می دهد که دغدغه های مربوط به عدم وجود لباس ملی، یک دغدغه جدی است. یک نگرانی که علاوه بر تاثیرات داخلی، موجب می شود که بر روابط دیپلماتیک و ارتباطات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و… ایران با دیگر کشورها تاثیرات بسزایی بگذارد و یک نقش استراتژیک ایفا کند.
با نگاهی به تاریخ مکتوب ایران باستان و حداقل بررسی لباس مورد استفاده حاکمان ایران متوجه این مسئله خواهیم شد که در هر دوره ای دستگاه سیاسی و فرهنگی وقت، لباسی خاص به تن می کرده که با دیگر کشورها تفاوت داشته و به عنوان نمادی از مردم ایران محسوب می شده است.
ممکن است این مسئله مطرح شود که با وجود تفاوت های قومیتی که در ایران وجود دارد و هر یک از قومیت ها نیز سبک لباس پوشیدن خاص خود را دارند، مسئله ای به عنوان لباس ملی قدری دور از این ذهن باشد. در پاسخ این مسئله باید گفت که در سطح بین الملل، حکومت هر کشور به عنوان نماینده آن کشور محسوب می شود و مسلما در میان سیاسیون آن کشور، افرادی از قومیت های مختلف وجود دارند. در اینجا بایستی برای ایجاد یکپارچگی لباس مشخصی وجود داشته باشد که اشتراکات تمامی اقوام آن کشور را در خود داشته باشد. لباسی که بشود در تمامی نقاط کشور به تن کرد و زاده همان کشور نیز باشد.
در اینجا این بحث مطرح می شود که چه کسی بایستی مسئولیت طراحی لباس ملی را بر عهده داشته باشد. قطعا این سوال پاسخ مشخصی نخواهد داشت زیرا فردی به تنهایی در کشور وجود ندارد که به دور از نگاه های شخصی باشد و در طراحی آن لباس بتواند نگاهی جامع وارد کند. در نتیجه کار بایستی توسط گروهی که جایگاه مردمی داشته و از خود مردم باشند صورت بگیرد.
این روال اینگونه است که گروه هایی متشکل از طراحان مد، صاحب نظران سیاسی، فرهنگی، مذهبی، اجتماعی، اقتصادی و.. از هر نقطه ای از کشور، سعی کنند که نزدیک ترین لباس مشخص ملی به اکثریت لباس های قومیت های مختلف را طراحی کنند. در نتیجه پایانی نیز، معدل نتایج این گروه ها مشخص شده و از آن البسه ملی بیرون آید.
در دوره ای از تاریخ معاصر ایران، دستگاه فرهنگی رضا شاه قصد داشت لباس مردم ایران را یکسان کند. او با دستورهای مکتوب و اداری طرح های یکسانی که ریشه آن از لباس های اروپایی بود و هیچ نزدیکی با لباس مردم نداشت، را بر مردم تحمیل کرد. در این میان شاید بتوان گفت که وی در تغییر لباس ایرانیان موفق بوده است زیرا می توان کت و شلوار هایی که امروز به نوعی لباس مطرح آقایان ایرانی است را حاصل آن اجبار بدانیم اما نتیجه آن را که باب شدن لباسی غیر ایرانی بود را نمی توان عملی نیک دانست.
امروز معرفی کردن لباس ملی را نمی توان از راه رضا خانی انجام داد زیرا قطعا نتایج و تبعات بدتری را در پی دارد ولی به هر روی می توان با استفاده از تجربه های گذشته اقداماتی در خور صورت بگیرد تا مسئله هویت ملی انسان ایرانی قوام بیش تری داشته باشد.
منبع: مرصاد