بازیهای کودکانهای که جایشان را به گیمها دادهاند/هفتسنگ، دلهای ما را بهم پیوند میداد
گروه جامعه « تیتریک »؛ به جستوجوی خاطره ها که می پردازی دلت برای دوران کودکی و بازی های کودکانه ات پر می زند.
دلت قنج می رود برای آن خنده های قاه قاه و از ته دل که با بچه های هم سن و سالت در کوچه پس کوچه های شهر بی خیال غم های دنیا به این سو و آن سو سرک می کشیدی و در خیال کودکانه ات تمام دنیا را همین کوچه پس کوچه ها و همین بازی های بچه گانه ات می دانستی.
امروز می خواهم از بازی ای بگویم که شاید خاطره اش در یاد بچه های دهه 60 بیشتر نمایان باشد. بازی محلی که روزی دل های کودکانهی ما را بهم پیوند می داد و محبت، صفا و صمیمیت را به ارمغان می آورد.
بازی که ابزارش از هفت سنگ صاف و توپی ساخته شده از تکه های پارچه بود.
معمولاً این توپ را از تکه پارچه های کهنه درست می کردند، به این صورت که آنها را توی هم قرار می دادند و آنقدر آن را می پیچیدند تا شبیه توپ گرد شود.
طریقه بازی به این صورت بود که بچه ها به هر تعداد که بودند، به دوگروه تقسیم شده و هر کدام یکی از بازیکنان خود را به عنوان سردسته و رهبر انتخاب می کردند.
گروه اول در فاصله 5-6 متر از محل هفتسنگ که روی هم چیده شده اند، قرار می گیرند تا به نوبت با توپ دستساز، سنگ ها را مورد هدف قرار دهند و بزنند.
گروه دوم نیز منتظر می مانند تا هرگاه توپ پرتاپ شده توسط گروه اول به هفت سنگ اصابت کرد و ریخت، توپ را برداشته و با پاس دادن به هم و هدف گیری، نفرات گروه اول را بزنند و از دور بازی خارج کنند.
در این حین، نفرات گروه اول در اولین فرصت باید به سراغ سنگ ها رفته و آنها را روی هم بچینند تا یک امتیاز را از آن خود کنند.
همچنین یکی از یاران باید خود را جان فدای یار خود کند و در مقابل اصابت توپ قرار بگیرد تا یارش بتواند سنگ ها را چیده و امتیاز کسب کند و اگر مورد اصابت توپ ها قرار گرفت، حتی باید به خاطر کسب امتیاز از بازی خارج شود و نفر دیگر باید کار پوشش را انجام دهد ولی اگر تمام بازیکنان اخراج شدند، بازی تمام و به دور بعد کشیده و نقش گروه ها عوض می شود، در پایان گروهی برنده خواهد بود که 7 امتیاز کسب کند.
بازی که تمام می شود، شیرینی یاد گذشته ها هنوز در دفتر خاطرات ذهنت می ماند و دلت بیشتر تنگ گذشته ها می شود.
سارا ربیعی