گفتگوی اختصاصی "تیتر1"؛
خاطرات شنیده نشده از جهان پهلوان تختی/ ماجرای تصادف بنز تختی با تاکسی مدل پایین
حسن کاشفی، ورزشکار پیشکسوت و با سابقه کشتی و زورخانه از خاطرات شنیده نشده جهان پهلوان تختی میگوید....
گروه استانی «تیتریک» ؛ حسن کاشفی که سالهای سال است دستی در ورزش های زورخانه ای و کشتی دارد و پهلوانان زیادی از جمله جهان پهلوان تختی و دیگر نام آوران ورزش های کهن را دیده و خاطرات زیادی از آنان دارد در گفتگو با خبرنگار ما از این خاطرات گفت.
وی با یاد آوری از پهلوانان و ورزشکارانی که دیگر در این دنیا نیستند ولی اثرات خوبی را در گسترش فرهنگ جوانمردی و پهلوانی بر جای گذاشته اند گفت : پهلوانی به نام حسین نائب حسینی که حکم معلم اخلاق جهان پهلوان تختی را داشت و اکنون دیگر در میان این دنیا نیست حکایات جالب زیادی را از جهان پهلوان تختی برایم تعریف کرده است.
کاشفی ادامه داد : یکی از این خاطرات از این قرار است که روزی جهان پهلوان تختی به همراه یکی دو نفر از ورزشکاران در خیابان کالج تردد میکردند و درحال رد شدن از مسیر بودند که فردی با دیدن تختی به سمت وی رفته و کت وی را به حالت خواهش در دست میگیرد و فردی دیگر را در آن سوی خیابان با دست نشان میدهد و میگوید ، این فردی که مشاهده میکنید 200 تومان به من بدهکار است و پول مرا نمیدهد و این در حالی است که من بسیار تنگدست و گرفتار هستم و وقتی پولم را طلب میکنم ، مورد آزار و ضرب و شتم وی هم قرار میگیرم، لطفا به من کمک کنید تا بتوانم طلبم را از او بگیرم.
در این لحظه جهان پهلوان به او میگوید ، صبر کن تا با او صحبت کنم و وقتی که به فرد مذکور میگوید که چرا طلب این مرد را نمیدهی ، جواب میشنود که ، چرا باید بدهم ، آیا تو گردن کلفت این میدان هستی !!!
تختی که میبیند این فرد با موعظه و نصیحت هم سربراه نمیشود ، به سمت مرد اول بازگشته و مبلغ 200 تومان به او میدهد.
مرد که میبیند به پول خود رسیده به سمت مرد ستمکار رفته و میگوید خوب شد که از کسی میترسی و دلم خنک شد از اینکه به پول خودم رسیدم ، حتما باید کتک میخوردی تا پول مرا پس بدهی ؟؟؟
و مرد دوم میگوید : من کتکی نخوردم بلکه حرفهایی احترام انگیز و نصیحت گونه شنیدم ، مگر این شخص کیست که با وجود تن و بدنی نیرومند اینگونه جوانمردانه صحبت میکند و پس از اینکه میفهمد با جهان پهلوان تختی سخن تند بر زبان رانده است ، خود را به سرعت به او رسانده و بر روی پاهای تختی می اندازد.
و جهان پهلوان تختی باز هم او را مورد نصیحت و تفقد قرار میدهد که با خلق خدا از راه ستمکاری وارد نشود.
خاطره دیگری که از مرحوم تختی نقل میشود به این ترتیب است که مرحوم تختی در مقطعی ، از نظر مالی در تنگنا قرار داشت و مبلغ 300 تومان از کسی دستی میگیرد و از سختی های زندگی میگوید.
کاشفی ادامه داد : یکی از این خاطرات از این قرار است که روزی جهان پهلوان تختی به همراه یکی دو نفر از ورزشکاران در خیابان کالج تردد میکردند و درحال رد شدن از مسیر بودند که فردی با دیدن تختی به سمت وی رفته و کت وی را به حالت خواهش در دست میگیرد و فردی دیگر را در آن سوی خیابان با دست نشان میدهد و میگوید ، این فردی که مشاهده میکنید 200 تومان به من بدهکار است و پول مرا نمیدهد و این در حالی است که من بسیار تنگدست و گرفتار هستم و وقتی پولم را طلب میکنم ، مورد آزار و ضرب و شتم وی هم قرار میگیرم، لطفا به من کمک کنید تا بتوانم طلبم را از او بگیرم.
در این لحظه جهان پهلوان به او میگوید ، صبر کن تا با او صحبت کنم و وقتی که به فرد مذکور میگوید که چرا طلب این مرد را نمیدهی ، جواب میشنود که ، چرا باید بدهم ، آیا تو گردن کلفت این میدان هستی !!!
تختی که میبیند این فرد با موعظه و نصیحت هم سربراه نمیشود ، به سمت مرد اول بازگشته و مبلغ 200 تومان به او میدهد.
مرد که میبیند به پول خود رسیده به سمت مرد ستمکار رفته و میگوید خوب شد که از کسی میترسی و دلم خنک شد از اینکه به پول خودم رسیدم ، حتما باید کتک میخوردی تا پول مرا پس بدهی ؟؟؟
و مرد دوم میگوید : من کتکی نخوردم بلکه حرفهایی احترام انگیز و نصیحت گونه شنیدم ، مگر این شخص کیست که با وجود تن و بدنی نیرومند اینگونه جوانمردانه صحبت میکند و پس از اینکه میفهمد با جهان پهلوان تختی سخن تند بر زبان رانده است ، خود را به سرعت به او رسانده و بر روی پاهای تختی می اندازد.
و جهان پهلوان تختی باز هم او را مورد نصیحت و تفقد قرار میدهد که با خلق خدا از راه ستمکاری وارد نشود.
خاطره دیگری که از مرحوم تختی نقل میشود به این ترتیب است که مرحوم تختی در مقطعی ، از نظر مالی در تنگنا قرار داشت و مبلغ 300 تومان از کسی دستی میگیرد و از سختی های زندگی میگوید.
فردی که مبلغ را به جهان پهلوان میدهد میگوید ، از اینکه در عسر و حرج قرار گرفته ای تعجب میکنم و این در حالی است که میتوانی از شهرت و محبوبیت خود نهایت استفاده را بنمایی از جمله پیشنهاد 500 هزار تومانی بازی در فیلم سینمایی است که این مبلغ به همراه کل فروش سینماهای ایران به وی پیشنهاد شده بود و مرحوم تختی از پذیرش این پیشنهاد سرباز میزد.
و این در حالی است که در آن زمان خانه های صد متری را میشد با تنها150 تومان خرید.
و مرحوم تختی در جواب فرد مذکور میگوید : آیا درست است از خرقه پهلوانی که برای این ملت عزیز است برای خود ثروتی به هم بزنم و به اعتماد و عزت این مردم با بازیگری فیلم های فارسی لطمه وارد کنم و من هرگز این کار را نخواهم کرد.
خاطره دیگری نیز از جهان پهلوان تختی نقل میشود بدین ترتیب که روزی ماشین مرحوم تختی که یک مرسدس سفید بود در خیابان با یک تاکسی "فیات" که مدلی بسیار پایین داشت تصادف میکند و مقصر این تصادف نیز راننده تاکسی تشخیص داده میشود. ولی وقتی مردم فرد را مقصر اعلام میکنند و به نفع مرحوم تختی رأی میدهند، او بدون توجه اتفاق رخ داده و شخص مقصر مبلغ 400 تومان به آن مرد میدهد تا ماشین خود را تعمیر کند و در مقابل اعتراض مردم میگوید، ظاهر این فرد نشان میدهد که از فقر مالی رنج میبرد و توانایی پرداخت خسارت به من را ندارد و نمیخواهم که با این کار من به سختی بیشتری بیشتری بیفتد و فرد نیز راضی و شکر خدا گویان از معرکه خارج میشود و جهان پهلوان تختی نیز راه خود را ادامه داده و از شکایت نمودن صرفه نظر میکند.
حسن کاشفی در ادامه سخنان خود بر زنده نگه داشتن منش و رفتار پهلوانی در ایران تأکید کرد و گفت: همین سنتها و جوانمردی های است که ایران را در جهان نمونه ساخته و امثال پوریای ولی ها و تختی ها را در تاریخ کهن آن ماندگار کرده است.
وی در پایان صحبتهای خود گفت: تا این منش و خصلتها زنده است ما میتوانیم فرزندان و افراد شایسته ای برای فردای کشور تربیت کنیم و نباید از این سنتها که ریشه در فطرت ایرانی و مسلمانی دارد به راحتی بگذریم.
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده