در آستانه روز خبرنگار؛
گپ و گفت خواندنی با خبرنگار 80 ساله البرزی، ملقب به "سلطان تیتر"
بیماری خاصی ندارد و به قول خودش در ۸۰ سالگی مثل ۴۰ سالگی اش در حال فعالیت است و می گوید: اگر کسی عاشقانه در یک حرفه ای کار کند پیر و خسته نمی شود.
گروه استانی «تیتریک»؛ در استانه "روز خبرنگار” با روزنامه نگار پیشکسوت ساکن در استان البرز گفتگویی داشته ایم که در ادامه می خوانید.
ناصر مجرد روزنامه نگار پیشکسوت و به گفته ایشان جوانی ۸۰ ساله و متولد سال ۱۳۱۳ در خرمشهر است که از دو سالگی بدلیل اینکه پدرش رئیس دادگستری خرمشهر بود و بعداز بازنشستگی به تهران آمد و در بهارستان ساکن شد در تهران زندگی میکند. وی بعد از ۵۷ سال کار در تهران و روزنامه های معتبر به علت کسالت تهران را ترک کرده و در شهر جدید هشتگرد با طبیعت خوب خدا به زندگیش ادامه می دهد.
بیماری خاصی ندارد و به قول خودش در ۸۰ سالگی مثل ۴۰ سالگی اش در حال فعالیت است و می گوید: اگر کسی عاشقانه در یک حرفه ای کار کند پیر و خسته نمی شود، مایلم شبانه روز بیدار باشم و مشغول نوشتن هستم و به روخوانی قران علاقه دارم. چندین کتاب نوشته ام و چند کتاب هم در دست تهیه دارم. ” فرهنگ آداب معاشرت ” نوزدهمین کتابم است که در دست چاپ است.
آقای مجرد از سوابق کاریتان بگویید:
از سال ۱۳۳۲ تا سال ۱۳۶۲ در روزنامه کیهان کار میکردم و تنها عضو تمام وقت این روزنامه بودم و در بخش های مختلف کیهان اعم از کیهان ورزشی، زن روز، کیهان بچه ها کار کردم. بعد از گذشت ۳۰ سال در سال ۱۳۶۲ بازنشسته شدم و مجله یک هفته با ورزش و روزنامه موج را راه اندازی کردم.
با تحریم المپیک مسکو از سوی دولت موقت انقلاب اسلامی ایران و از انجایی که یک عضو بازنشسته کیهان بوده و شخصی ثروتمند نبودم به واسطه کم پولی و تحریم المپیک مجله و روزنامه ام با ناکامی مواجه شد. پس از مدتی انتشارت مجرد را راه اندازی کرده و ۶۰۰ عنوان کتاب عمومی چاپ کردم و در میان ۱۶۰۰۰ ناشر انتشارات مجرد در جایگاه ۱۷۳ قرار دارد.
تا به امروز که به شهر هشتگرد آمده ام خودم را تمام شده تلقی نکرده ام و هم اکنون هم در روزنامه اقتصاد پویا و در صفحات اصلی به روزنامه نگاری مشغول هستم. در این ۳ – ۴ سال اخیر که حجم کار کمتر شده، در سن ۸۰ سالگی به لطف خدا روزی ۱۲ – ۱۴ ساعت کار می کنم.
تعریف شما از خبرنگاری چیست؟
خبرنگاری بخش کوچکی از روزنامه نگاری است و بی انصافی است اگر کسیکه ۶۰ سال روزنامه نگاری کرده خبرنگار تلقی شود. اصولا بعد از ۱۰ سال خبرنگاری به این شخص میتوان روزنامه نگار گفت. هر کسی که شب راحت می خوابد و خودش حداقل به این امر معتقد باشد هنوز روزنامه نگار نشده. روزنامه نگار کسی است که بواسطه مطالبی که می نویسد شب دستخوش بی خوابی شود که آیا مطالب را درست نوشته و چه کسانی با این مطلب خوشحال یا ناراحت می شوند؟
بزرگترین ضعف یک خبرنگار چیست؟
پیرو پاسخ سوال قبل می توانم بگویم خبرنگاری بر سه پایه مستحکم استوار است:
۱) دقت
۲) صحت
۳) سرعت
اگر یک خبرنگار این ۳ مقوله را داشته باشد روزنامه نگار موفقی است و در صورت نبود یکی از این موارد موفقیتی در عرصه خبرنگاری و روزنامه نگاری برای وی حاصل نخواهد شد. روزنامه نگاری و عرصه خبر کار دقیقه و ثانیه است. روی لحظه ها باید حساب باز کند در غیر این صورت ناموفق است.
تا چه مقطعی تحصیل کرده اید و چه افتخارات و عناوینی در این عرصه دارید؟
در دهه ۳۰ و در دانشکده ادبیات تهران مدرک کارشناسی گرفتم و بعد از ۱۵ سال روزنامه نگاری در دهه ۴۰ دوره روابط عمومی و روزنامه نگاری را سپری کردم.
۱۱ سال قهرمان تیم ملی دو و میدانی ایران بودم.
در زمینه موسیقی سنتی بسیار فاخر دست کم ۴۵ سال فعالیت دارم.
از شاگردان موفق استاد غلامحسین بنان بوده ام و در زمینه موسیقی دستی وسیع دارم.
عضو خانه موسیقی ایران هستم و تا کنون ۱۰۴ کنسرت خیریه در داخل و خارج از کشور اجرا کرده ام.
به عنوان قهرمان تیم ملی دو و میدانی ایران در سال ۱۹۶۲ در بازیهای آسایی توکیو شرکت کردم.
نمایشگاه های خارجی و داخلی کتاب داشته ام.
از ۱۰۴ کنسرت موسیقی فاخری که در خارج و داخل کشور داشته ام دیناری دریافت نکردم.
در طول مدت ۴۰ سال که موسیقی تعلیم می دهم از کسی هزینه ای دریافت نکردم چون معتقد بوده و هستم که خداوند از طریق روزنامه نگاری و کار نشر روزی مرا رسانده و حتما نباید مدرسه ساخت بلکه می شود معلم رایگان دیگران بود.
سال ۱۳۸۵ روزنامه نگار برتر ایران شدم.
۱۵ سال پیاپی سلطان تیتر ایران بودم.
چند فرزند دارید؟
سال ۱۳۵۴ فرزندانم را در انگلستان نزد دایی شان سپردم که هرسه در مدرسه شبانه روزی انگلیسی تحصیل کرده اند سه پسر دارم که ۵۳، ۵۰ و ۴۸ ساله هستند. هرسه آنها شرکت تولید سخت افزار و استدیوی موسیقی سنتی دارند.
اگر به گذشته بازگردید باز هم در عرصه خبر فعالیت می کنید؟
بله بدون شک باز هم در عرصه روزنامه نگاری و خبر فعالیت می کردم چون من به حرفه ام عشق می ورزم.
شیرین ترین و تلخ ترین خبری که در مدت فعالیت خود منتشر کرده اید؟
تلخ ترین خاطره و خبری که منتشر کرده ام به سال ۱۳۳۶ الی۳۷ باز می گردد. آن زمان یک معدن در شمشک ریزش کرده بود و به ما اطلاع دادند که ۳۰۰ نفر کشته شده اند و من به تازگی خبرنگار حوزه حوادث شده بودم. با یک خبرنگار و عکاس به منطقه رفتیم که تلخی خبر را گزارش دهیم وقتی به انجا رفتیم خانواده های بسیاری نگران بودند و وضعیت بسیار غیر عادی بود. نزدیک معدن شدیم. دوستم که عکاس بود ۵ قدم جلوتر از من گام برداشت که از وضعیت ورودی معدن عکاسی کند. متاسفانه کسی به ما در آن محل اطلاع نداده بود این قسمت از معدن مکندگی دارد با قدرت زیادی معدن دوستم را کشید و برد! در یک لحظه من دوست و عکاسم که فکر میکنم نامش ” حسین شافعی ” بود را از دست دادم! تلخ ترین خبری بود که منتشر کردم.
شیرین ترین خبری که منتشر کردم و هنوز خاطره آن در ذهنم مانده است مربوط به زمانی بود که ۲۵ یا ۲۶ ساله بودم. آن زمان سفر هوایی نبود و بنا بود نخست وزیر ایران به آبادان برود و معمولا با قطار سفر میکردند.
ما هم برای پوشش خبری یک روز جلوتر به آبادان رفتیم تا فردا صبح به استقبال هیئت دولت برویم. روزنامه کیهان تاکید کرده بود یک خبرنگار باید عکاس هم باشد. دوربین فانوسی زایس که کتابی بود را به همراه خود بردم. پله یا سکویی گذاشته بودند که نخست وزیر وقت و هیئت همراه از آن پایین بیایند. همه در پشت سکو کمین کرده و آماده عکس برداری شدیم. سریعتر از همه از پشت سکو بیرون آمده و از عبور نخست وزیر پیاپی عکس گرفتم. یک لحظه کسی دوربین را از من گرفت! دکتر منوچهر اقبال نخست وزیر آن دوره بود که دوربین را از من گرفته بود و به من گفت ماهرانه عکس گرفتی اما خبرنگار جوان تمامی عکس ها را از خودت گرفتی نه از من، و من با ناباوری متوجه شدم به واسطه عجله ای که داشتم دوربین را به سمت خودم گرفته ام!!!
به قول معروف گاف یا سوتی خبرنگاری هم داشته اید؟
من از ۱۴ سالگی کار نوشتن انجام می دادم و از ۱۷ سالگی تا ۲۰ سالگی که روزنامه نگاری جوان بودم ۲۰۰۰ کتاب خوانده بودم و از همان ابتدایی که وارد کیهان شدم خبرهای دیگران را ویرایش می کردم و از طریق کیهان کارشناسی ادبیات گرفتم و شاید دیگران خبرم را با غلط املایی چاپ می کردند اما خودم گاف خبری هم نداشته ام.
پر مخاطب ترین خبری که کار کردید چه بود؟
اصل کار من در مدت ۳۰ سال فعالیت کیهان، ورزشی نویسی و هنری نویسی با گرایش موسیقی بود. پر مخاطب ترین خبری که کار کردم مربوط به اولین دوره قهرمانی جهان پهلوان غلام رضا تختی در مسابقات جهانی کشتی بود که روزنامه کیهان در مدت زمان یک ساعت به فروش رفت و آن زمان من بواسطه این خبر۲۰۰ تومان پاداش گرفتم. من با حقوق ۱۵۰ تومان استخدام شدم و با ۲۹ هزار تومان باز نشسته شدم. آن زمان ۲۹ هزار تومان پول یک ماشین بنز بود!
آرزویی هم دارید؟
معتقدم انسانها همیشه باید با واقعیت زندگی کنند نه با آرزوهایی که گاهی دست نیافتنی است. پیامبر اسلام فرمودند: سعی کنید گستره آرزوهایتان را کم کنید. با واقعیت زندگی کنید و از دیگران هم به اندازه توانایی شان انتظار کمک داشته باشید تا خدای ناکرده از شما شرمنده نشوند. تنها چیزی که همیشه دلم خواسته این است که برای دیگران مفید باشم.
با توجه به سابقه کاری تان در این حرفه یک خبرنگار چه نکاتی را باید رعایت کند؟
متاسفانه در این زمان اغلب روزنامه نگاران و خبرنویسان به جای تولید خبر سایت گردی می کنند و خبرهای دیگران را به نام خودشان یا با نام خبرگزاری انتشار می دهند. هر انسانی باید در این عرصه سلیقه خود را اعمال کند و اینگونه خبرنویسی به سبک جدید نوعی کوتاهی و خلاف امانت داری است. من با این سن و سال در دل خبر هستم و تازمانیکه از خبری اطلاعات شخصی کسب نکنم هیچ وقت خبری را تحریر نمی کنم. البته قبول دارم که زندگی سخت شدده، سال ۱۳۳۹ که من ۳۰۰ تومان حقوق می گرفتم یک آپارتمان دو خوابه را ۵۰ تومان اجاره می دادند و یا یک کیلو گوشت ۷ تومان بود الان با ۵۰ هزار تومان هم نمی توان گوشت راسته کبابی خرید فشارهایی در زندگی های جدید هست که در گذشته کمتر بود.
سبک خبرنگاری در قدیم با این دوره چه تفاوتی دارد؟
در حوزه خبرنویسی مانند موسیقی و بسیاری از کارهای هنری دیگر سطح نوشتاری در سال های اخیر پایین امده که آن هم به نوع زندگی امروز بر می گردد. در گذشته زندگی سخت نبود. حقوق کم بود اما خرج نیز کم بود ولی در این دوره به دلیل مشکلات جهانی و زندگی ممکن است کسی حوصله و دلسوزی لازم را برای تهیه مطالب نداشته باشد.
با تیتر، سوژه و خبر یک جمله بسازید:
سوژه خوب انتخاب کرده، خبر صحیح و دقیق بنویسید و تیر جذاب انتخاب کنید.
چه صحبتی با مسئولین دارید؟
خواهش می کنم صادق باشید، آمار غلط ندهید و اعتماد مردم را به خود جلب کنید.
به عنوان حسن ختام صحبت خاصی دارید؟
برای همه خبرنگاران آرزوی توفیق روز افزون دارم و روز خبرنگار را به همه فعالان این عرصه تبریک می گویم.
ناصر مجرد روزنامه نگار پیشکسوت و به گفته ایشان جوانی ۸۰ ساله و متولد سال ۱۳۱۳ در خرمشهر است که از دو سالگی بدلیل اینکه پدرش رئیس دادگستری خرمشهر بود و بعداز بازنشستگی به تهران آمد و در بهارستان ساکن شد در تهران زندگی میکند. وی بعد از ۵۷ سال کار در تهران و روزنامه های معتبر به علت کسالت تهران را ترک کرده و در شهر جدید هشتگرد با طبیعت خوب خدا به زندگیش ادامه می دهد.
بیماری خاصی ندارد و به قول خودش در ۸۰ سالگی مثل ۴۰ سالگی اش در حال فعالیت است و می گوید: اگر کسی عاشقانه در یک حرفه ای کار کند پیر و خسته نمی شود، مایلم شبانه روز بیدار باشم و مشغول نوشتن هستم و به روخوانی قران علاقه دارم. چندین کتاب نوشته ام و چند کتاب هم در دست تهیه دارم. ” فرهنگ آداب معاشرت ” نوزدهمین کتابم است که در دست چاپ است.
آقای مجرد از سوابق کاریتان بگویید:
از سال ۱۳۳۲ تا سال ۱۳۶۲ در روزنامه کیهان کار میکردم و تنها عضو تمام وقت این روزنامه بودم و در بخش های مختلف کیهان اعم از کیهان ورزشی، زن روز، کیهان بچه ها کار کردم. بعد از گذشت ۳۰ سال در سال ۱۳۶۲ بازنشسته شدم و مجله یک هفته با ورزش و روزنامه موج را راه اندازی کردم.
با تحریم المپیک مسکو از سوی دولت موقت انقلاب اسلامی ایران و از انجایی که یک عضو بازنشسته کیهان بوده و شخصی ثروتمند نبودم به واسطه کم پولی و تحریم المپیک مجله و روزنامه ام با ناکامی مواجه شد. پس از مدتی انتشارت مجرد را راه اندازی کرده و ۶۰۰ عنوان کتاب عمومی چاپ کردم و در میان ۱۶۰۰۰ ناشر انتشارات مجرد در جایگاه ۱۷۳ قرار دارد.
تا به امروز که به شهر هشتگرد آمده ام خودم را تمام شده تلقی نکرده ام و هم اکنون هم در روزنامه اقتصاد پویا و در صفحات اصلی به روزنامه نگاری مشغول هستم. در این ۳ – ۴ سال اخیر که حجم کار کمتر شده، در سن ۸۰ سالگی به لطف خدا روزی ۱۲ – ۱۴ ساعت کار می کنم.
تعریف شما از خبرنگاری چیست؟
خبرنگاری بخش کوچکی از روزنامه نگاری است و بی انصافی است اگر کسیکه ۶۰ سال روزنامه نگاری کرده خبرنگار تلقی شود. اصولا بعد از ۱۰ سال خبرنگاری به این شخص میتوان روزنامه نگار گفت. هر کسی که شب راحت می خوابد و خودش حداقل به این امر معتقد باشد هنوز روزنامه نگار نشده. روزنامه نگار کسی است که بواسطه مطالبی که می نویسد شب دستخوش بی خوابی شود که آیا مطالب را درست نوشته و چه کسانی با این مطلب خوشحال یا ناراحت می شوند؟
بزرگترین ضعف یک خبرنگار چیست؟
پیرو پاسخ سوال قبل می توانم بگویم خبرنگاری بر سه پایه مستحکم استوار است:
۱) دقت
۲) صحت
۳) سرعت
اگر یک خبرنگار این ۳ مقوله را داشته باشد روزنامه نگار موفقی است و در صورت نبود یکی از این موارد موفقیتی در عرصه خبرنگاری و روزنامه نگاری برای وی حاصل نخواهد شد. روزنامه نگاری و عرصه خبر کار دقیقه و ثانیه است. روی لحظه ها باید حساب باز کند در غیر این صورت ناموفق است.
تا چه مقطعی تحصیل کرده اید و چه افتخارات و عناوینی در این عرصه دارید؟
در دهه ۳۰ و در دانشکده ادبیات تهران مدرک کارشناسی گرفتم و بعد از ۱۵ سال روزنامه نگاری در دهه ۴۰ دوره روابط عمومی و روزنامه نگاری را سپری کردم.
۱۱ سال قهرمان تیم ملی دو و میدانی ایران بودم.
در زمینه موسیقی سنتی بسیار فاخر دست کم ۴۵ سال فعالیت دارم.
از شاگردان موفق استاد غلامحسین بنان بوده ام و در زمینه موسیقی دستی وسیع دارم.
عضو خانه موسیقی ایران هستم و تا کنون ۱۰۴ کنسرت خیریه در داخل و خارج از کشور اجرا کرده ام.
به عنوان قهرمان تیم ملی دو و میدانی ایران در سال ۱۹۶۲ در بازیهای آسایی توکیو شرکت کردم.
نمایشگاه های خارجی و داخلی کتاب داشته ام.
از ۱۰۴ کنسرت موسیقی فاخری که در خارج و داخل کشور داشته ام دیناری دریافت نکردم.
در طول مدت ۴۰ سال که موسیقی تعلیم می دهم از کسی هزینه ای دریافت نکردم چون معتقد بوده و هستم که خداوند از طریق روزنامه نگاری و کار نشر روزی مرا رسانده و حتما نباید مدرسه ساخت بلکه می شود معلم رایگان دیگران بود.
سال ۱۳۸۵ روزنامه نگار برتر ایران شدم.
۱۵ سال پیاپی سلطان تیتر ایران بودم.
چند فرزند دارید؟
سال ۱۳۵۴ فرزندانم را در انگلستان نزد دایی شان سپردم که هرسه در مدرسه شبانه روزی انگلیسی تحصیل کرده اند سه پسر دارم که ۵۳، ۵۰ و ۴۸ ساله هستند. هرسه آنها شرکت تولید سخت افزار و استدیوی موسیقی سنتی دارند.
اگر به گذشته بازگردید باز هم در عرصه خبر فعالیت می کنید؟
بله بدون شک باز هم در عرصه روزنامه نگاری و خبر فعالیت می کردم چون من به حرفه ام عشق می ورزم.
شیرین ترین و تلخ ترین خبری که در مدت فعالیت خود منتشر کرده اید؟
تلخ ترین خاطره و خبری که منتشر کرده ام به سال ۱۳۳۶ الی۳۷ باز می گردد. آن زمان یک معدن در شمشک ریزش کرده بود و به ما اطلاع دادند که ۳۰۰ نفر کشته شده اند و من به تازگی خبرنگار حوزه حوادث شده بودم. با یک خبرنگار و عکاس به منطقه رفتیم که تلخی خبر را گزارش دهیم وقتی به انجا رفتیم خانواده های بسیاری نگران بودند و وضعیت بسیار غیر عادی بود. نزدیک معدن شدیم. دوستم که عکاس بود ۵ قدم جلوتر از من گام برداشت که از وضعیت ورودی معدن عکاسی کند. متاسفانه کسی به ما در آن محل اطلاع نداده بود این قسمت از معدن مکندگی دارد با قدرت زیادی معدن دوستم را کشید و برد! در یک لحظه من دوست و عکاسم که فکر میکنم نامش ” حسین شافعی ” بود را از دست دادم! تلخ ترین خبری بود که منتشر کردم.
شیرین ترین خبری که منتشر کردم و هنوز خاطره آن در ذهنم مانده است مربوط به زمانی بود که ۲۵ یا ۲۶ ساله بودم. آن زمان سفر هوایی نبود و بنا بود نخست وزیر ایران به آبادان برود و معمولا با قطار سفر میکردند.
ما هم برای پوشش خبری یک روز جلوتر به آبادان رفتیم تا فردا صبح به استقبال هیئت دولت برویم. روزنامه کیهان تاکید کرده بود یک خبرنگار باید عکاس هم باشد. دوربین فانوسی زایس که کتابی بود را به همراه خود بردم. پله یا سکویی گذاشته بودند که نخست وزیر وقت و هیئت همراه از آن پایین بیایند. همه در پشت سکو کمین کرده و آماده عکس برداری شدیم. سریعتر از همه از پشت سکو بیرون آمده و از عبور نخست وزیر پیاپی عکس گرفتم. یک لحظه کسی دوربین را از من گرفت! دکتر منوچهر اقبال نخست وزیر آن دوره بود که دوربین را از من گرفته بود و به من گفت ماهرانه عکس گرفتی اما خبرنگار جوان تمامی عکس ها را از خودت گرفتی نه از من، و من با ناباوری متوجه شدم به واسطه عجله ای که داشتم دوربین را به سمت خودم گرفته ام!!!
به قول معروف گاف یا سوتی خبرنگاری هم داشته اید؟
من از ۱۴ سالگی کار نوشتن انجام می دادم و از ۱۷ سالگی تا ۲۰ سالگی که روزنامه نگاری جوان بودم ۲۰۰۰ کتاب خوانده بودم و از همان ابتدایی که وارد کیهان شدم خبرهای دیگران را ویرایش می کردم و از طریق کیهان کارشناسی ادبیات گرفتم و شاید دیگران خبرم را با غلط املایی چاپ می کردند اما خودم گاف خبری هم نداشته ام.
پر مخاطب ترین خبری که کار کردید چه بود؟
اصل کار من در مدت ۳۰ سال فعالیت کیهان، ورزشی نویسی و هنری نویسی با گرایش موسیقی بود. پر مخاطب ترین خبری که کار کردم مربوط به اولین دوره قهرمانی جهان پهلوان غلام رضا تختی در مسابقات جهانی کشتی بود که روزنامه کیهان در مدت زمان یک ساعت به فروش رفت و آن زمان من بواسطه این خبر۲۰۰ تومان پاداش گرفتم. من با حقوق ۱۵۰ تومان استخدام شدم و با ۲۹ هزار تومان باز نشسته شدم. آن زمان ۲۹ هزار تومان پول یک ماشین بنز بود!
آرزویی هم دارید؟
معتقدم انسانها همیشه باید با واقعیت زندگی کنند نه با آرزوهایی که گاهی دست نیافتنی است. پیامبر اسلام فرمودند: سعی کنید گستره آرزوهایتان را کم کنید. با واقعیت زندگی کنید و از دیگران هم به اندازه توانایی شان انتظار کمک داشته باشید تا خدای ناکرده از شما شرمنده نشوند. تنها چیزی که همیشه دلم خواسته این است که برای دیگران مفید باشم.
با توجه به سابقه کاری تان در این حرفه یک خبرنگار چه نکاتی را باید رعایت کند؟
متاسفانه در این زمان اغلب روزنامه نگاران و خبرنویسان به جای تولید خبر سایت گردی می کنند و خبرهای دیگران را به نام خودشان یا با نام خبرگزاری انتشار می دهند. هر انسانی باید در این عرصه سلیقه خود را اعمال کند و اینگونه خبرنویسی به سبک جدید نوعی کوتاهی و خلاف امانت داری است. من با این سن و سال در دل خبر هستم و تازمانیکه از خبری اطلاعات شخصی کسب نکنم هیچ وقت خبری را تحریر نمی کنم. البته قبول دارم که زندگی سخت شدده، سال ۱۳۳۹ که من ۳۰۰ تومان حقوق می گرفتم یک آپارتمان دو خوابه را ۵۰ تومان اجاره می دادند و یا یک کیلو گوشت ۷ تومان بود الان با ۵۰ هزار تومان هم نمی توان گوشت راسته کبابی خرید فشارهایی در زندگی های جدید هست که در گذشته کمتر بود.
سبک خبرنگاری در قدیم با این دوره چه تفاوتی دارد؟
در حوزه خبرنویسی مانند موسیقی و بسیاری از کارهای هنری دیگر سطح نوشتاری در سال های اخیر پایین امده که آن هم به نوع زندگی امروز بر می گردد. در گذشته زندگی سخت نبود. حقوق کم بود اما خرج نیز کم بود ولی در این دوره به دلیل مشکلات جهانی و زندگی ممکن است کسی حوصله و دلسوزی لازم را برای تهیه مطالب نداشته باشد.
با تیتر، سوژه و خبر یک جمله بسازید:
سوژه خوب انتخاب کرده، خبر صحیح و دقیق بنویسید و تیر جذاب انتخاب کنید.
چه صحبتی با مسئولین دارید؟
خواهش می کنم صادق باشید، آمار غلط ندهید و اعتماد مردم را به خود جلب کنید.
به عنوان حسن ختام صحبت خاصی دارید؟
برای همه خبرنگاران آرزوی توفیق روز افزون دارم و روز خبرنگار را به همه فعالان این عرصه تبریک می گویم.
منبع: دانش روز
ارسال نظر
اخبار برگزیده