پدرم 28 مرداد گفت: معلوم بود که بار کج به منزل نمی رسد
اگر چه این سوال پس از سپری شدن 6 دهه از دوران نهضت ملی بارها تکرار شده، اما به نظر میرسد که هنوز محمل سخنان و تحلیل های گوناگون از سوی جریانات مختلف است. از نظر شما اما، منشاء اختلافات آیتالله کاشانی با دکتر مصدق چه بود؟
مرحوم آیتالله
کاشانی تا وقتی که دکتر مصدق خلاف قانون عمل نکرد و خودخواهی به خرج نداد،
از او حمایت کردند، اما وقتی دکتر مصدق تصور کرد همه قدرتها و محبوبیتهایش ناشی از عملکرد خود اوست و عملاً همه همپیمانان خود را کنار گذاشت و پس از حماسه 30 تیر به جای مجازات عاملین کشتار مردم، به آنها پست و مقام داد و بعد هم اختیارات شش ماهه و یک ساله از مجلس خواست. طبیعتاً آیتالله کاشانی حمایت خود را از او پس گرفتند، چون او دقیقاً خلاف قانون اساسی عمل کرد و اصل مهم تفکیک قوا را نادیده گرفت.
این اختلافات عمیقا ریشهای و بر سر مبانی هستند و ابداً این گونه نیست که عدهای سعی کردهاند چنین القا کنند که اختلافات در اثر سعایت عدهای به وجود آمده است. اسناد و مدارک تاریخی موجود به خوبی بیانگر این مسئله هستند و جای تردیدی را باقی نمیگذارند.
جریان گسترده ترور شخصیت آیتالله کاشانی هم از همین دوران شروع شد؟ از آن مقطع چه خاطراتی دارید؟
همین طور است. شایعهسازی و شانتاژ علیه آیتالله کاشانی از زمانی شروع شد که دکتر مصدق گفت:من مخالفین لایحه اختیارات را لجنمال خواهم کرد! من که در اجتماع ظاهر میشدم و شایعهها و حرف و حدیثها را از زبان مردم میشنیدم، بهشدت ناراحت میشدم. یادم هست یک بار به پدرم گفتم:«آقاجان! علیه شما حرفهای بدی زده میشود، ای کاش با این لایحه مخالفت نمیکردید!».
ایشان پاسخی به من دادند که تا زندهام از یاد نخواهم برد. گفت: «پسرجان! انسان باید کاری کند که پیش خدا و وجدان خودش شرمنده نباشد، شرمندگی پیش مردم مسئلهای نیست. من سالها به این مردم گفتهام باید قانون را رعایت کنند. حالا اگر در مقابل این تخطی بزرگ از قانون اساسی سکوت کنم، نهتنها این مردم که نسلهای آینده هم مرا مؤاخذه خواهند کرد».