ماجرای پزشک خصوصی
روزی در حسینیه جماران منبر رفتم و خاطراتی از زندگی مقام معظم رهبری بیان کردم.بعد از سخنرانی شخصی که خود را پزشک معرفی می کرد به من مراجعه کرد و گفت : اجازه بدهید من هم یک خاطره برای شما بگویم:
روزی در مطب بیمارستان نشسته بودم و بیماران را ویزیت می کردم که خانم
بسیار محجبه ای به همراه فرزندش به عنوان بیمار به من مراجعه کردند.پس از
معاینه ، قیافه فرزند من را به فکر فرو برد ، چون به مقام معظم رهبری شباهت
زیادی داشت . از مادر آن نوجوان سوال کردم که آیا شما با آقای خامنه ای
نسبتی دارید؟ گفت:بله من همسر ایشان هستم. تعجب وجودم را فرا گرفت ، به
خانم مقام معظم رهبری عرض کردم: مگر شما پزشک خصوصی ندارید؟ ایشان گفتند
:خیر، آقا چنین کاری را اجازه نمی دهد و می گویند شما باید مانند سایر مردم
به بیمارستان مراجعه کنید.
زمانی که رفتند من دیگر نتوانستم به کارم ادامه بدهم. سرم را روی میز
گذاشتم و بسیار گریه کردم. من این خاطره را از زبان آن پزشک شنیدم. تمام
مشخصات آن را به یاد دارم ، اما با این حال از عالم بزرگواری هم پرسیدم،
ایشان نیز موضوع را تایید فرمودند.