وبلاگ نویس استان البرز، شاعر مفتخر به دیدار با رهبری

گروه استانی  «تیتریک» ؛ ***در ابتدا خودتون رو کامل معرفی کنید؟

 

با عرض سلام و ادب و احترام علی رضا قنبری
سال ۱۳۶۶ در کرج متولد شدم، از نوجوانی عادت به نوشتن داشتم کم کم به این عادت بیشتر پرداختم و با لطف خدا و مطالعات مرتبط و فعالیت های مربوط درمسیری قرار گرفتم که در نهایت حدودا فکر می کنم از بیست سالگی به بعد وارد عرصه حرفه ای شعر شدم.

از همان سالها این وبلاگ را راه اندازی کردم بیشتر واسطه ای بود بین من مخاطب شعرم.

در مورد فعالیت ادبی،با قالب غزل از همان ابتدا راحت تر بودم هرچند بیشتر قوالب شعر کهن رو تجربه کردم.همچنان هم به شدت به تغزل پایبندم.تا همین چند سال اخیر که در کنار شعر کلاسیک ،شعر محاوره یا به عبارتی ترانه هم گهگاه می نویسم.

به لطف خدا در این سال ها بیش از ده عنوان در جشنواره های بین المللی

بیش از پنجاه عنوان در کنگره ها،سوگواره ها و جشنواره های سراری

و چندین رتبه و مقام در کنگره های منطقه ای استانی و دانشجویی و …کسب کردم

از جمله برگزیده کنگره رضوی در سه دوره

برگزیده کنگره فاطمی در سه دوره متوالی

برگزیده چند کنگره علوی و مهدوی

برگزیده در جشنواره شعر و داستان سوره

رتبه نخست در کنگره آیینی شفق

رتبه نخست کنگره ملی فاطمی

برنده ی اولین دوره جایزه ادبی البرز

برگزیده جایزه ادبی تبریز

 
***چه انگیزه ای داشتید از ساخت وبلاگ؟

 نگاهم به وبلاگ به چشم رسانه بود و هست.

 

***چه میزان وقت در روز برای وبلاگ اختصاص میدهید؟
در هفته یک روز سری می زنم. در واقع چون با فواصل طولانی شعر می نویسم در کل وبلاگم هم وبلاگ شلوغی نیست…
***بیشتر در چه زمینه هایی مطلب مینویسید؟

به صورت تخصصی فقط شعر
***چرا نام راحت بگویم…….. ”را برای وبلاگتان انتخاب کردید؟
در شعر های دوره ی نوجوانی ام بیتی بود به این مضمون :

دیشب قسم خوردم که دیگر برنگردم

راحت بگویم؟! بغض کردم… گریه کردم…

این نام را از روی این بیت برداشتم بعد ها علاقه ام نسبت به اون شعر که نسبتا ضعیف بود از بین رفت اما این نام را به یادگار تغییر ندادم.
***به نظر خودتون بهترین مطلبی که نوشتید چه بود ؟

شعری بود در مورد همزمانی عید نوروز با ایام فاطمیه…

زمان : آغاز فروردین

و زن…

نقشِ زمین باشد!

چه باید کرد با سالی که آغازش چنین باشد؟!

چه باید کرد با سالی که ماتم با خودش دارد

همان ماتم که روی سینه ام سنگین ترین باشد

چه باید کرد اگر مردی ببیند چادری خاکی…

چه باید کرد اگر آن مرد امیرالمومنین باشد

شبّ عید است هر کس در پی کاری… ،برای من

"سکوتِ” حضرت مولا(ع)  تمام هفت سین باشد

یکی لبخند از نوروزِ خود تحویل می گیرد

یکی تحویلِ سالش با غمِ مادر اجین باشد

نباید گفت :هر چیزی به جای خود… ، عزادارم…

چگونه در دلِ تنگـم همان باشد همین باشد؟!

#

صدای در که آمد فاطمه(س) برخاست… اما شعر

همان بهتر که از اینجا به بعدش نقطه چین …..

 

………………………………………………

………………………………………………
***چگونه برای دیدار با رهبری انتخاب شده اید ؟

گزینش شعر شاعران در طی سال به واسطه ی کنگره های ادبی صورت می گیرد و البته چند نفری هم از بزرگواران در حوزه ی هنری تهران زحمت انتخاب نهایی آثار رو انجام میدهند و شاید مسائل دیگری هم دخیل باشن که بنده دقیقا در جریان نیستم.


***در خصوص دیدارتون با رهبر انقلاب چه احساسی داشته اید؟

به هر حال خواست خدا بود و فکر نمی کردم با توجه به این که بار اول بود دعوت می شدم فرصت شعرخوانی پیدا کنم.خب بی گمان شعر خواندن در چنین محفلی با حضور اساتید بنام و بعضی از مقامات و چهره های سیاسی و البته شخص اول کشورم ایران نباید کار ساده ای باشد اما مسئلۀ خاصی پیش نیامد.خداروشکر حس می کنم خود امام رضا (ع) نظر لطفی به این سیاهۀ بنده داشتند و همین موضوع باعث افتخار و شرمساری بنده است.

***در خصوص انتخاب اشعار در محضر رهبری چه مولفه ای را در نظر گرفته بوده اید و اگر امکان داره مقداری از شعرتان را برایمان بگویید ؟

بی شک اشعار خوانده شده در بیت رهبری توسط خود شاعر انتخاب نمی شه اما اگر بنا به گزینش خود بنده هم بود من همین اثرو انتخاب می کردم…


برای امام رضا(ع)

آنقدر کریمی…

هرچند که در شهر تو بازار زیاد است

باید برسم زود… خریدار زیاد است

من در به در پنجره فولادم و دیری است

بین من و آن پنجره دیوار زیاد است

آنقدر کریمی که بدهکار تو کم نیست

آنقدر کریمی که طلبکار زیاد است!

پاییز رسیدم به حرم با همه گفتم:

اینجا چقدر چادر گلدار زیاد است

بابار گناه آمدام مثل همیشه

با بار گناه آمدم این بار زیاد است!

گندم به کبوتر بدهم؟ شعر بگویم؟

آخر چه کنم در حرمت؟! کار زیاد است

نوروز به نوروز… محرم به محرم…

سرمست زیاد است، عزادار زیاد است

هر گوشه ایران حرم توست که با تو

همسایه دیوار به دیوار است

از دور سلامی و تو از دور سلامی

این فاصله انگار نه انگار زیاد است

یک شب که به رویای من افتاد مسیرت

دیدم چقدر لذت دیدار زیاد است…

در خواب… سر سفره اطعام… تو گفتی

هر قدر که می خواهی… بردار، زیاد است!

 

 
***در چه زمینه های فرهنگی و اجتماعی دیگر فعالیت دارید ؟

گاهی مطالبی در حوزه ادبیات برای نشریات می نویسم.

 

***از مسئولان فضای مجازی کشور یاشهرستان چه انتظاراتی دارید؟
دست زحمت کشان این عرصه رو با محبت می فشارم و درخواست خاصی ندارم جز اینکه به وظایف شون عمل کنن.

 

 

***از سوابق خود در فضای مجازی بگویید؟

چندین سال است فقط همین یک وبلاگ را مدیریت می کنم.

***تعریف شما از وبلاگ چیست؟

رسانه

***از معایب و محاسن وبلاگ خود بگویید؟
حسن و عیبش یکی است.کم کارم!

 

***مطالب وبلاگ را چه طور فراهم می آورید ؟
از نوشته های خودم

                  

 

***حرف آخر شما برای وبلاگ نویسان شهرستان کرج و برای تمام فعالان فضای مجازی در کشور عزیزمون چیست ؟

 

از اینکه بنده رو لایق مکاتبه دونستید کمال سپاس رو دارم.

یا علی