ازدواج دانشجویی پر از برکت است ولی نه بدون قناعت/ خوشبختی در خوابگاه 34 متری!

گروه خانواده «تیتریک» ؛ کاهش تمایل به ازدواج در بین جوانان و بالا رفتن سن تشکیل خانواده و رسیدن سن ازدواج به دهه سوم زندگی جوانان بحث ازدواج‌های ساده و کم هزینه توسط رهبری مطرح و ترویج فرهنگ تشویق جوانان به ازدواج مد نظر قرار گرفت. که یکی از رایج‌ترین این ازدواج‌ها؛ ازدواج دانشجویی می‌باشد.

با ورود واژه نوظهور "ازدواج دانشجویی" در ادبیات جامعه،  نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها و همچنین مراکز مشاوره ازدواج دانشجویی عهده دار برگزاری، ترویج و تبلیغ این نوع ازدواج شدند.

در همین راستا خبرنگار ما با زوج ساده زیستی که دو سال پیش به کمک دانشگاه تربیت مدرس ازدواج دانشجویی کرده اند؛ گفتگوی ترتیب داده است.

  مختصری از بیوگرافی خودتان؛ همسرتان و نحوه‌ی آشنایي‌تان بیان کنید؟

مريم شاه چراغيان هستم دانشجوي دكتراي مطالعات زنان دانشگاه تربيت مدرس و همسرم محمد قربان نژاد فارغ التحصيل كارشناسي ارشد برق از دانشگاه تربيت مدرس می‌باشد.

آشنایی ما از زماني آغاز شد که هر دو در مقطع کارشناسی ارشد دانشجو بودیم و با نشريه دانشجويي دانشگاه همكاری داشتیم. و از آنجایی که فضاي نشريه، فضاي فكري است با عقاید هم به مرور آشنا شدیم و شناختی که لازمه ازدواج است حاصل شد و همسرم از من بواسطه یکی از همکاران خواستگاری کرد.

سال 90 زمانيكه من 25 سال داشتم و همسرم 26 سال در ازدواج دانشجويي دانشگاه تربيت مدرس ثبت‌نام كرديم و در جشنی كه دانشگاه براي ما در حرم امام رضا (ع) گرفت، توانستیم زندگيمون را آغاز کنیم، به همين سادگي...!

-دیدگاه خانواده‌ها نسبت به ازدواج فرزندانشان به سبک «ازدواج دانشجویی» چگونه بود؟

چراغیان: ملاك من براي انتخاب همسر مباني اعتقادي و هويت اخلاقي بود و زمانيكه خانواده‌ام درك كردند ما با هم تفاهم بالايي داريم، با اندكي دل نگراني كه خاص هر پدر و مادری مي‌باشد با ازدواجمون موافقت كردند. خانواده همسرم نیز در این راه حامی ما بودند.

 ازدواج صحيح؛ عامل پيشرفت

  چرا تصمیم گرفتید در زمان دانشجویی ازدواج کنید؟ چرا صبر نکردید تحصیلاتتان به اتمام رسد؟

چراغیان: بطور قطع هیچ کس نمی‌تواند زمان دقیقی برای ازدواجش تعیین کند وقتی شما ایده‌آل‌هایتان را در فرد مقابل می بینید آیا صبر جایز است؟!

برخی از دوستان مقطع کارشناسی از من می‌پرسند ازدواج را انتخاب کنیم یا ادامه تحصیل را. پاسخ من به سوال آنها این است که نگاه نکنید در چه برهه‌ای از زندگیتون هستید، وقتی دید فرد مقابل شایسته است، شما ازدواج صحیح را انتخاب کنید خواهید دید که با سرعت 10 برابر پله‌های ترقی را طی خواهید کرد.

 با توجه به مشکلات اقتصادی که گریبان‌گیر جامعه هست، تا کنون پیش آمده فشار زندگی شما را از ازدواج دانشجویی پشیمان کرده باشد؟ یا از علاقه شما نسبت به همسرتان کاسته باشد؟

قربان نژاد: نه؛ هيچ زمان بحث مالي بين ما مطرح نبود، من يكسال اول زندگي كار نداشتم و هر دويمان هم پاي هم كار دانشجويي مي‌كرديم و هيچ زماني جيبمان جدا نبود و به وضوح برکت زندگی متاهلی که خداوند وعده داده است را دیدیم.

خوشبختانه همسرم بقدري فهميده هستند كه اگر من توان انجام كاري را نداشتم مطرح نمي‌كرد كه من سرخورده نشوم و اگر بعضي اوغات فشار زندگي اذيتم مي‌كرد همسرم با درايت خاص خود مرا دلداري مي‌داد و دوباره به زندگي دلگرم مي‌كرد.

در پاسخ به  قسمت دوم سوال شما باید بگویم اگر ملاك براي ازدواج مسائل مالی باشد قطعا بعد از ازدواج زماني كه مسائل مالي به تحقق نرسد دلزدگي بين زوجين بوجود خواهد آمد.

  آیا دانشگاه تسهیلاتی در امر ازدواج به شما اعطاء کرده است؟

چراغیان: تسهيلات خاصي كه بخوام نام ببرم نه؛ فقط جشن ازدواج در حرم امام رضا (ع)، سفر حج خارج از نوبت، خوابگاه متاهلين و نهايتا قسط بندی شهریه خوابگاه اما وامی با نام وام ازدواج یا ودیعه مسکن خیر.

 
اتاق 34 متري كاخ آرزوهاي ما

  از زندگی خود و همسرتان در خوابگاه متاهلی بگوید؟

چراغیان: ما دو سال در خوابگاه زندگی کردیم و اگر بگويم زندگی در خوابگاه خالي از مشكل نيست قدری اغراق كردم  به هر حال زندگي در يك اتاق 34 متري آسان نيست من بعد از دو سال توانستم جهيزيه ام را بياورم!

و اینکه به معناي واقعي زندگي در خوابگاه متاهلي كاملا يك زندگي سنتي است، به این مفهوم که بقدری فضا محدود می‌باشد که شما نمی توانید از وسایل برقی پیشرفته استفاده کنید و یا بطور شایسته پذیرای مهمانتان به علت کمبود فضا باشید.

البته خوابگاه متاهلي مزاياي هم دارد نظير: نزديكي به دانشگاه، دارا بودن كتابخانه، امنيتي كه بواسطه مسئول خوابگاه برقرار مي شود و در كنار تمام سختي ها اگر خوابگاه به ما تعلق نمي گرفت شايد نمي توانستيم زندگيمان را شروع كنيم.

بنظر من اگر آدم با همسرش هم قدم، هم مسير و هم راه باشد چه فرقي دارد در يك كاخ باشد يا يك اتاق 34 متري!!!

نقش همسرتان را در موفقیت‌های حاصله بعد از ازدواج چقدر پر رنگ می‌دانید؟

چراغیان: وقتي يك زوج به اين باور برسند كه اگر طرف مقابل موفق شود و پيشرفت كند انگار خودش پيشرفت كرده و انتهاي مسير زندگی را يكسان ببيند، آن زمان حمایت کامل از همسرش می‌کند.

همسرم مشوق بسيار خوبي براي من در زندگي است بطوريكه اگر ايشان نبود شايد من دكتری شرکت نمی‌کردم. در واقع ایشان با حمایت های خود و هم فکری توانست مرا در این امر یاری کند.

قربان نژاد: همسر خوب، مرد را تا عرش اعلا می‌برد.

خانواده‌ها سنگ جلوي پاي جوانان مي‌اندازند

رسيدن سن ازدواج به دهه ي سوم زندگي جوانان را تا چه ميزان در رواج انحرافات اخلاقي موثر مي‌دانيد؟

چراغیان: خيلي زياد، سن بلوغ پايين است و بندهاي كه دست و پاي جوانان را بسته اند زياد می باشد، خانواده ها سنگ جلو پاي جوانان مي اندازند و از طرفي وسايلی مانند اينترنت، ماهواره، شبكه هاي ارتباط جمعي و ... شرايط انحراف اخلاقی جوانان را ایجاد و آسیب های فرهنگی وارد می کند، بازه زماني و شكاف بين خواستن تا دست يابي طولاني شده است.

قربان نژاد: فرد با ازدواج کردن به آرامش و امنیت می‌رسد حال اگر کسی در کانون خانواده به این آسودگی خاطر نرسد در روابط غیر اخلاقی جویای آن می‌شود.

 
  آیا ازدواج دانشجویی به همان سادگی است که می‌گویند؟

قربان نژاد: نمی توان گفت عاری از هر گونه مشکل است، بخصوص برای مرد که سرپرست خانواده است. اما فکر میکنم ما با الگو گرفتن از ساده زیستی حضرت زهرا (س) و ازدواج ایشان با حضرت علی (ع) به خوشبختی کامل رسیدم و این باور را داشتم که برای رسیدن به خوشبختی باید از این دوران عبور کنم.

چراغیان: من جمله ای مادرم که می گفت: « زندگی همیشه آماده و کامل نیست، بلکه باید کاستی های آن را با هم بسازید و اگر آماده به شما داده شود قدر آنرا نمی دانید» را ملکه ذهنم کردم و به آن ایمان دارم.
ما با توکل به خداوند و ائمه زندگیمون رو از صفر شروع کردیم و برکت زندگی زناشویی را وضوح دیدیم بطوریکه الان همسرم کار ثابت دارد و توانستیم برای خود خانه ای تهیه کنیم و به نقطه صد نزدیک می‌شویم.

ساده زيستي براي من در حد شعار نيست

باورهای غلط اجتماعی - فرهنگی یا مشکلات مالی کدام یک را در رسیدن سن ازدواج به دهه ی سوم زندگی جوانان موثر می دانید؟

چراغیان: باور های غلط اجتماعی – فرهنگی؛ هر چند که مسائل مالی را نیز نمی شود بطور کامل نادیده گرفت. من و همسرم بعد از ازدواج خیلی سعی کردیم دوستان و هم دانشگاهیانمان را به هم معرفی کنیم. تجربه ای که بدست آوردم این است که حتی بچه هایی که روحیات مذهبی دارند هم گاهی وقتی زمان تصمیم گیری فرا می رسد توقعات زیادی دارند آنقدر زیاد که باید برای آنها فرد مورد نظرشان را بسازند!
باید منطقی باشیم الان در شرایط ایده آل و آرمانی نیستیم پس اگر کسی ملاک های اخلاقی و اعتقادی را دارا بود، کاستی ها  را با تلاش یکدیگر بسازیم. متاسفانه جوانان الان زندگی آماده می خواهند و خانواده ها نیز با توقعات مالی به این امر دامن می زنند.

 با توجه به تجملاتی که پیرامون ماست و ذکر این نکته که زندگی دانشجویی توام است با حداقل های زندگی، شما چگونه چشم بر این خواسته های درونی بسته اید؟
چراغیان: ساده زیستی برای من خیلی مهم بود و اینکه بخوام به دیگران هم ثابت کنم ساده زیستی برای من در حد شعار نیست بلکه در عمل نیز می توان با صرفه جویی، پرهیز از اصراف و ساده زیستی خوشبخت بود.

دوستی دارم که پدرش مغازه ای که تنها راه درآمدش بود را فروخت تا بتواند جهیزیه آنچنانی به دخترش بدهد و در واقعه در تجمل گرایی کم نیاورد!

  و در پایان ازدواج  ساده به سبک ازدواج دانشجویی را به سایر دانشجویان پیشنهاد می کنید؟

چراغیان: پیشنهاد می کنم اما بشرطی که با چشم باز انتخاب کنند و با علم به این مسئله که سختی هایی در شروع زندگی هست و اگر کسی توقعات مالی بالا داشته باشد نه پیشنهاد نمی کنم.

قربان نژاد:  بنظرم خانواده ها نقش بسیاری در ازدواج فرزندانشان دارند ما اگر ساده زیستی را انتخاب کردیم زیرا خانواده آنرا به ما آموزش داده بودند و اینکه زندگی «بالا و پایین» دارد، فقط کافیست جوانان به برکت ازدواج ایمان بیاورند. و بعضی از کمبودها را برای خود حل کنند به عنوان مثال ما برای خودمان جا انداختیم تا چند سال نمی توانیم ماشین داشته باشیم برای همین از نداشتیم ماشین در عذاب نبودیم.