مادر بزرگوار شهیدان شعبانی در کرج، به فرزندان شهیدش پیوست
پیکر این مادر گرانقدر برروی دستان خانواده شهدا، مردم شهید پرور کرج تشییع و در گلزار شهدای امامزاده محمد (ع) منطقه ی حصارک در جوار مزار دو فرزندش به خاک سپرده شد.
بمناسبت سومین روز درگذشت این مادر شهید، متن مصاحبه ی سال گذشته وی و خانواده ی این شهیدان در ادامه بازنشر داده می شود.
مصاحبه ی زیر در تاریخ 1 اسفند 92 منتشر شده بود.
گفت و گویی با والدین شهیدان شعبانی
حدودا ۳ دهه از رفتن دو فرزندشان می گذرد ، فرزندانی که می توانستن در این روزها عصای دستشان باشند، اما آنچه برایم شگفت انگیز بود، اینکه بعد از نزدیک به ۳ دهه وقتی خاطرات آن روزهای نادر و امیر را بازگو می کنند قلبشان به تپیش می افتد، طوری سخن می گویند که انگار نه انگار ۳ دهه از رفتنشان گذشته است اما ذره ای از دل صبور و مقاومشان کم نشده است همچنان پا برجا و محکم از رفتن امیر و نادر به جبهه احساس سربلندی می کنند.
پدر است با دلی همچون کوه و گفتن خاطره از پسرانش برایش مشکل است، آخر خودش به فرزندانش از بچه گی یاد داده بود که مرد گریه نمی کند. به هر حال پدر شهیدان شعبانی لب به سخن می گشاید و خود را اینگونه معرفی می کند.
ماشاالله شعبانی هستم متولد سال ۱۳۱۸ و ۵۲ سال پیش یعنی در سال ۱۳۳۹ با خانم فاطمه رجب جباری (مادر شهیدان شعبانی) ازدواج کردم و حاصل این ازدواج ۸ پسر و یک دختر بود که از این تعداد ۲ پسرم را در راه آرمان های امام، انقلاب و ایران اسلامی فدا نمودم و یک پسرم را نیز در کودکی از دست دادم.
از ابتدای شروع زندگی در شهر تهران ساکن بودیم و پس از آن در سال ۱۳۵۰، به شهر کرج مهاجرت کردیم و هم اکنون در منطقه ی گلشهر ویلا سکونت داریم.
مادر آنچنان خاطرات پسر را در خود غرق کرده که شنونده را با خود به عمق خاطرات می برد.
در همین زمان سر صحبت را با مادر باز می کنم و از رابطه ی این دو شهید با خانواده و دوستان و … را از او می پرسم.
مادر شهید می گوید: هر دو شهید احترام خاصی برای من و پدرشان قائل بودند به طوری که امکان نداشت حرفمان را روی زمین بگذارد.
شهیدان شعبانی
شهید امیر شعبانی، سومین فرزند خانواده بود، وی که متولد مهر ماه ۱۳۴۴ بود در تاریخ ۱۲ آبان ماه سال ۱۳۶۲ در حالی که ۱۸ سال سن داشت به درجه ی رفیع شهادت نایل آمد.
شهید نادر شعبانی، ششمین فرزند خانواده و تنها ۱۶ ساله بود که دعوت حق را لبیک گفت و به شهادت رسید، وی که متولد خرداد ماه ۱۳۴۸ در یکم اسفند ماه ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ و منطقه ی فاو به شهادت رسید، اما ۱۲ سال پیکر مطهر این شهید والا مقام در آن منطقه باقی ماند و در سال ۱۳۷۶ یعنی ۱۲ سال پس از شهادت به آغوش خانواده بازگشت.
صفات شهید امیر شعبانی
شهید امیر، صفات برجسته ای داشت، وی فردی باهوش، کنجکاو، آزاد اندیش، خونگرم و دلسوز بود، هیچگاه نماز اول وقتش ترک نمی شد و همسالان خود را نیز به ترک محرمات و انجام واجبات تشویق می نمود.
شهید امیر شعبانی با الهامی که از اعتقادش به اسلام و مکتب گرفته بود نسبت به مسایل جامعه اش حساسیت خاصی داشت.
وقتی با کسی کوچکتر از خود برخورد می کرد چنان با وی رفتار می نمود که گویی وی کوچکتر است. در معاشرتهایش با دوستان چنان گرم می گرفت که همه او را دوست می داشتند. حتی اگر با کسی برای اولین بار برخورد می نمود آنچنان صمیمی رفتار می نمود که گویا سالهاست او را می شناسد. وقتی از جبهه برمی گشت به سراغ تمام دوستان و آشنایان می رفت و از آنان سرکشی می نمود.
صفات شهید نادر شعبانی
پدر شهید نادر در مورد صفات پسرش گفت: بسیار منظم و با انضباط بود، بسیار در کارهای منزل به مادرش کمک می نمود، به لحاظاخلاقی به عنوان شاگردی نمونه در مدرسه از او یاد می شد. وی هر گاه در محله ای نوجوانان هم سن سال خودش را می دید که به بیهوده گذراندن عمر خود مشغولند بسیار ناراحت می شد و سعی در جذب آنان به بسیج می نمود چون شهیدنادرعضو بسیج دانش آموزی مدرسه ی محل بود.
مادر شهید در توصیف شهید نادر، با چشمانی اشک آلود و بغضی معنی دار به یک جمله ی کوتاه بسنده کرد و گفت: "پسرم مظلوم بود، مظلوم”.
خاطره ی از مادر شهیدان شعبانی
روزی به شهید نادر گفتم برو از مغازه ی محل خرید کن، وی از رفتن سرباز زد و گفت من برای خرید نمی روم! برای من بسیار جای تعجب بود چون نادرپسر حرف شنو و خوبی بود وقتی علتش را جویا شدم گفت: مادر من قصد رفتن به جبهه را دارم، اگر برم شهید بشم حتما دلت واسم می سوزه، برای همین به خرید نمی رم که از دستم ناراحت باشی و وقتی خبر شهادتم را برای شما آوردند برایم گریه نکنی. خاطرم هست چند وقت بعد وقتی خبر شهادتش را برایم آوردند دست هایم را رو به آسمان بلند کردم و خدا را شکر کردم.
توصیه های ی پدر شهیدان شعبانی
امام خامنه ای در بیشتر سخنرانی ها و توصیه هایشان بر مقوله ی فرهنگ و مبارزه با تهاجم فرهنگی تاکید موکد دارند، بنده هم به عنوان پدر ۲ شهید می گویم دنیای غرب سالهاست که بر آن شده تا جامعه اسلامی ایران را به یک جامعه ی غرب زده تبدیل کند، با این اقدام حساب شده، استعمار می خواهد میان مردم و مذهب فاصله ایجاد کند و خواهان آن است که با گذشت زمان دین به دست فراموشی سپرده شود، توصیه ی من به جوانان و مدیران فرهنگی کشور این است که با تبعیت از ولایت فقیه و مکتب انسان ساز اسلام، مانع از رشد فرهنگ بی پایه غرب در جامعه ی اسلامی شوند.
توصیه های ی مادر شهیدان شعبانی
تمام زندگی نادر و امیر خاطره است و هیچ گاه فراموش نمی شود. اما به عنوان مادر شهیدان امیر و نادر سفارش می کنم که مطیع امر رهبر فرزانه ی انقلاب باشید و همانطور که جوانان عزیز ما در زمان جنگ تحمیلی دست به دست هم دادند و با خون خویش، ایران را پایدار کردند نوجوانان و جوانان نیز با همکاری و همفکری اسلام را زنده نگه دارند و نگذارند به دست نا اهلان و نامحرمان بیفتد چرا که هرچه داریم از اسلام و قرآن داریم.