تیتزیانا چیاواردینی: غرب یقیناً به "عقاید مستحکم جوانان ایرانی" حسادت میکند/ ترس از قدرتمند شدن ایران، عامل پشت پرده تحریم هاست!

به گزارش گروه بین الملل «تیتریک»، بعد از انتشار بخش اول مصاحبه با "تیتزیانا چیاواردینی" انسان شناس و خبرنگار ایتالیایی که شامل موضوعاتی در مورد پیشینه وی، ایران و فرهنگ ایرانی از دیدگاه یک انسان شناس،اسلام و دلایل تبلیغات منفی گسترده این دین الهی و مسلمانان به صورت بین المللی و دو پدیده "اسلام هراسی" و "ایران هراسی" بود، بخش دوم این مصاحبه به شرح زیر خواهد بود :


تیتر 1 - در مورد وقایع اخیر از جمله "شارلی ابدو"، "جنبش فرگوسن" و " شهدای چپل هیل" میتوانم نظرتان را بپرسم؟ چرا قضیه شارلی ابدو به یک مساله جهانی تبدیل شده است و حتی 40 رهبر از سران دنیا در راهپیمایی پاریس شرکت کردند؟ مساله ای که در آن دو افراط گرای مسلمان برخی از حتاکان به ساحت مقدس پیامبر اسلام را کشتند و بعد از آن تروریست لقب گرفتند و اسلام را دین ترور و ترس جلوه دادند و شروع به ترویج اسلام هراسی در شبکه های اجتماعی کردند اما در مورد شهدای چپل هیل که سه مسلمان به دست یک آمریکایی کشته شدند، نه پوشش خبری و رسانه ای مناسب و نه تجمع رهبران دنیا و نه حتی واژه تروریست برای قاتل آمریکایی استفاده نشد؟!

چیاواردینی - در مورد تمامی این مسائل اطلاعات کافی دارم و مطالعه کرده ام. معنای آزادی چیست؟
آزادی مقوله ای است که هر فردی بایستی از آن بهره مند گردد. اما آزادی مسلماً به معنای توهین نخواهد بود. آزادی بیان خوب است اما تا جایی که تبدیل به توهین نشود. بایستی خطی بین آزادی و اهانت کشیده شود.حتی پاپ نیز در این مورد بیانیه ای را صادر کرده بود که "آزادی نیز قائده و قانون دارد". وی گفته بود اگر دوست من هم به مادرم بی احترامی کند بایستی منتظر مشت من باشد. مجله شارلی ابدو و کارکنان آن پای خود را فراتر از آزادی گذاشتند و به رهبر مذهبی میلیون ها نفر اهانت کردند که بایستی منتظر عواقب قانونی آن نیز بودند. اما متاسفانه دو نفر از اسلام گرایان افراطی که به گفته رسانه ها  عضو "القاعده" بودند، این حرکت خشونت آمیز را انجام دادند که حرکت درستی نبود. آنها بی احترامی کرده بودند، اما بایستی به دادگاه کشیده میشدند که این اتفاق نیوفتاد. متاسفانه دولت فرانسه نیز از این آزادی مطبوعات خود دفاع کرده بود.

در مورد شارلی ابدو و تجمع رهبران نیز بایستی این مطلب رو اشاره کنم که آن تجمع یک "شو" بود. یک شو از رهبرانی به ظاهر دلسوز که مسلماً در کشور خودشان آزادی کامل وجود نداشته و ندارد، ولی به هرحال این شو رو انجام دادند. اما نکته جالب در مورد قضیه شارلی ابدو این بود که "فرانس اولاند" رئیس جمهور فرانسه از نتانیاهو به طور شفاف درخواست کرده بود که در این راهپیمایی شرکت نکند و به فرانسه نرود اما نتانیاهو به فرانسه رفت و در کمال تعجب به اولاند گفته بود که اگر پلیس فرانسه نمیتواند قاتلین را پیدا کند، موساد حاضر به کمک به شماست.

تیتر 1 - خانوم چیاواردینی، ایران به عنوان یک کشور در حال رشد و توسعه که به لحاظ علمی رتبه 18 را در دنیا به خود اختصاص داده است، چرا بایستی از داشتن خیلی از تکنولوژی ها مثل انرژی هسته ای منع شود و اجازه داشتن آن را نداشته باشد؟

چیاواردینی - مساله انرژی هسته ای نیست. قبلا هم گفتم، مساله تحریم هاست. تحریم هایی که هدفشان عدم رشد و توسعه ایران است. ایران به دنبال تکامل است و در حال تکامل هم هست و این تکامل و پیشرفت به مذاق بعضی ها خوش نمی آید. در زمینه مخالفان و کسانی که با توافق هسته ای و به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته ای ایران موافق نیستند از اکثر کشورها نام برده شد جزء اسرائیل.

اسرائیل یکی از کشورهای موافق تحریم ها بر علیه ایران است. اسرائیلی که ترس از حذف شدن و نابود شدن توسط ایران را همیشه در مقابل دارد. ایرانی که اسرائیل را هیچ وقت به رسمیت نشناخته است. حالا فرض کنید که ایرانی با چنین اوصاف از لحاظ علمی، اقتصادی و هسته ای روبروی اسرائیل قد علم میکند، درست است که ایران و مقامات بارها اعلام کرده اند که انرژی هسته ای کاملا صلح آمیز است و هیچ مصرف نظامی دراین باره وجود ندارد اما اسرائیل و خیلی از کشورهای غرب به دلیل دشمنی که با ایران دارند نمیخواهند این تفکر را قبول کنند و یا بخاطر از بین نبردن تحریم ها حاضر به پذیرش آن نخواهند بود.

باز هم تاکید خواهم کرد که برداشتن تحریم ها یعنی پیشرفت بیشتر ایران. پس انرژی هسته ای بهانه خوبی برای نگه داشتن و یا حتی افزایش این تحریم هاست. مطلب دیگری که میخواهم در اینجا به آن اشاره کنم دستهای پشت پرده ای است که نمیخواهند مذاکرات هسته ای به سرانجام برسد. رهبر ایران، آقای خامنه ای نیز از تیم مذاکره کننده و نهایتا رسیدن به یک نتیجه مطلوب و خوب به نفع ایران حمایت کرده است. پس ایرانی ها همگی خواستار رسیدن به نتایج مثبت در مذاکرات هستند. اما درمورد اینکه چرا مذاکرات هنوز به سرانجام نرسیده است بایستی دید در دنیا چه کسی از حصول نتیجه مثبت نفع نمیبرد. کسانی که منافع خودشان را از دست خواهند داد. ایران حق و حقوق خودش را دارد. انرژی هسته ای هم حق ایران است اما بایستی این نکته را هم در نظر گرفت که به هیچ عنوان رسیدن به توافق در مذاکرات به معنای زیر پرچم  آمریکا رفتن نیست.

تیتر 1 - اگر اجازه بدهید در مورد نامه مقام معظم رهبری به جوانان اروپایی و آمریکایی هم صحبت کنیم. 21 ژانویه سال 2015 نامه ای از  سمت رهبر ایران به جوانان اروپایی و آمریکایی ارسال شد که در آن خطاب به این جوانان بررسی اسلام نه به واسطه رسانه ها بلکه با مطالعه منابع اصلی این دین آسمانی از جمله کتاب مقدس قرآن توصیه شده بود.این پیام بازتاب های گسترده ای را در سطح بین الملل داشته است. به عنوان یک انسان شناس این نامه را چگونه تحلیل می کنید؟

چیاواردینی - بارها تاکید کرده ام که آن نامه یک "نامه تاریخی" است. من نه تنها به عنوان یک انسان شناس بلکه به عنوان فردی که تحقیقات وسیعی در مورد اسلام کرده است این نامه را بارها خوانده ام و آن را از زوایای مختلفی بررسی کردم. حتی شخصا نامه را به ایتالیایی نیز ترجمه و در صفحات اجتماعی منتشر کردم. چیزی که در نامه نوشته شده است کاملا درست و منطقی است. ما بایستی بدنبال منبع اصلی برویم. اگر کسی میخواهد اسلام را بشناسد این کار را از طریق مطالب مندرج در روزنامه ها نمیتواند متوجه بشود. من خودم هم امیدوارم که این نامه بتواند جوانان را با وجود این هجمه تبلیغاتی که بر علیه اسلام وجود دارد، به خود جذب کند و آنان را متقاعد سازد که حداقل یک بار این کتاب را مطالعه کنند. آقای خامنه ای بر این عقیده هستند که اطلاعات غلطی از اسلام در غرب به مردم داده می شود. بله این حقیقتی است که می توان به وضوح آنرا در رسانه های دنیا مشاهده کرد.

اولین باری که این نامه را خواندم با خود گفتم این یک نامه تاریخی است. تا جایی که من مطلع هستم این نخستین باری است که آقای خامنه ای با جوانان اروپا سخن گفته است. حرف های درون نامه بیش از کلمات درون نامه است. فقط یک چیز می توان گفت: اشتباه می کنند. تاثیر کلمات این پیام، مطمئنا در آینده خود را نشان خواهند داد.
مخاطب این نامه قشر خاصی از جامعه را هدف گرفته است؛ جوانان!.
جوانان کشورهای اروپایی روز به روز ارزشهای خود را از دست می دهند. آنها اعتقاد محکم و شالوده اصیلی ندارند که به آن تکیه کنند و به همین دلیل متاسفانه امیدی هم به آینده ندارند، حتی آرزو هم ندارند. من مسلمان نیستم، اما مهربانی و فداکاری که در این دین خواندم را در دین دیگری نخواندم و ندیدم . بر اساس مطالعات فرهنگی و انسان شناسانه ام، خود شخصا اسلام را دین مهربان و انعطاف پذیری یافتم. فکر می کنم که این دین بتواند درک بهتری را از دنیای خودمان و زندگی در آن به ما بدهد.
نامه رهبر ایران یک کلید موفقیت اصلی دارد و آن ادبیات دوستانه و خودمانی این نامه است. وقتی این نامه را میخوانید به هیچ عنوان حس نمیکنید که رهبر یک کشور این نامه را نوشته باشد. موضع آن، موضع قدرت نیست بلکه رفاقتی در میان است که جوانانی را هدف گرفته که واقعا هم نیازمند یک ایدئولوژی قویتر و کاملتر هستند.

از سوی دیگر رهبر ایران سعی دارد خطی را بین اسلام واقعی و اسلامی که گروهک های تروریستی ادعای آنرا میکنند، بکشد. خطی که واقعا لازم است. خطی که میتواند اسلام هراسی موجود و تبلیغ شده در غرب و حتی در کشور خودم ایتالیا را از بین ببرد. فردی که اسلام را با این گروهک های تروریستی در یک سطح قرار دهد، از دید من به عنوان یک انسان شناس، از اسلام اطلاعات کافی و جامع ندارد. رهبر ایران هم سعی بر نشان دادن این مطلب دارد یعنی اگر فردی طبق کتاب شما مسلمان باشد و دستورات این کتاب را رعایت کند به هیچ عنوان دست به چنین جنایاتی که در عراق و سوریه و کشورهای دیگر به اسم اسلام انجام میشود، نخواهد زد. چگونه دینی مثل اسلام که از صلح حرف میزند حالا بیاید و سر انسان های دیگر را ببرد؟ این گروهک ها به نظر میخواهند پرچم اسلام را افراشته نگه دارند در صورتی که اسلام را با این کارهایشان نابود خواهند کرد. من و خیلی ها بر این عقیده هستیم که همین گروهک های تروریستی نیز از اسلام به دلیل اهداف سیاسی سوء استفاده می کنند.

تیتر 1 - خانوم چیاواردینی بسیار تشکر از اینکه مصاحبه ای حضوری را با ما برگزار کردید. در پایان اگر مطلبی دارید، خوشحال میشوم بفرمایید.

چیاواردینی - ممنون از شما که بنده را دعوت کردید. بله تنها یک نکته که بایستی به اون اشاره کنم:

 « غرب مسلما و یقینا به ایران و عقاید مستحکم جوانان ایرانی حسادت میکند »

باز هم خواهم گفت که جدا از بحث تحریم هایی که به نفع غرب و آمریکا است و به زعم غرب بایستی برای تضعیف ایران وجود داشته باشد، نکته مهم، "ایدئولوژی و یا همان اعتقاد و ایمان ایرانی ها" است. نکته ای ظاهری اما کلیدی که غرب در حال از دست دادن آن است. آنها آزاد هستند، آزادی دارند اما در حال از دست دادن و گم کردن ایدئولوژی های خود نیز هستند. اجازه بدهید یک مثال شخصی بزنم.

من شخصاً بارها تحت تاثیر ایدئولوژی، ایمان و اعتقاد جوانان ایرانی قرار گرفته ام. حدود سه یا چهار سال پیش بود که در تجریش - تهران - در مراسم عاشورا حضور داشتم. یکی از عمیقترین و بهترین تجربه هایم در زندگی شخصی ام بود. با گذشت هزاران سال از شهادت "امام حسین"، اما میدیدم که سالگرد شهادت ایشان هنوز برگزار میشود. مردم گریه میکردند و مراسم مذهبی خود را برگزار میکردند. من هم که در این حالت روحانی قرارگرفته بودم، بی هیچ دلیلی احساساتی شده بودم و گریه می کردم. پس برای خود من، حداقل این قضیه مسجل شده است که غرب به همین ایمان و باورها حسادت میکند و از آن واهمه دارد.

مصاحبه - احسان امتی - تیتر یک