نگاهی مختصر به اسلام تبلیغ شده از سوی ترکیه (اردوغانی) و مقایسه با اسلام راستین
گروه فرهنگی «تیتریک»؛ حزب عدالت و توسعه، حزب سیاسی حاکم در ترکیه و یکی از احزاب وابسته به جریان اسلامگرای این کشور است که در نوامبر 2002، در انتخابات ترکیه به پیروزی رسید. اعضای این حزب با شعارهای اسلامی بر سر کار آمدند و دوازده سال است که قدرت را در ترکیه در دست دارند. در سطح داخلی حزب عدالت و توسعه تلاش کرد که آزادیهای شهروندان خصوصاً آزادی حجاب را افزایش دهد. تلاشهای پیگیری در این رابطه صورت گرفت که البته تا حدود زیادی در این زمینه موفق شدند.
در سطح فراملی دولت رجب طیب اردوغانهمواره تلاش کرده است تا به عنوان یکی از بازیگران مهم منطقه ای چالش های منطقه را با توجه به منافع ملی کشورش مدیریت کند. مواضع ظاهراً متضاد دولت اردوغان در قبال بحران های منطقهای نظیر تحولات سوریه، عراق و فلسطین ابهامات فراوانی را در ارتباط با سیاست های این کشور ایجاد می کند. از جمله اصول اساسی سیاستهای حزب عدالت و توسعه عبارت است از:
- ایفای نقش محوری در منطقه؛
- چندجانبهگرایی و توجه به کشورهای عربی و مسلمان؛
- سیاست مشکلات صفر با همسایگان[1]؛
- ایفای نقش میانجی در مسائل مختلف منطقهای؛
- تلاش برای ایجاد تعادل در سیاستهای منطقهای و اروپا؛
- ایجاد الگویی برای کشورهای مسلمان و عرب منطقه؛ که این الگو در تضاد و تعارض با الگوی حکومت اسلامی در ایران و اسلام سنتی در عربستان است.
حزب عدالت و توسعه، هویت اسلامی و مذهبی را محدود به فرد و مسائل فرهنگی دانسته و در مسائل سیاسی دخالت نمیدهد. همچنین تنها ملاک سیاست خارجی دولت کنونی ترکیه منافع ملّی است که در این ارتباط هیچ شرطی غیر از این، اعم از جهان اسلامی یا غربی بودن مسائل نیز مطرح نیست. در واقع ایدئولوژی برای دولتمردان ترک در عرصه خارجی جایگاه ممتازی ندارد بلکه بر اساس دیدگاه ناسیونالیستیای که دارند منافع برایشان ارجح است.
ترکها قدرت ملّی خود را از طریق جذب تودهه ای مردمی در چارچوب دین تقویت می کنند و با تقویت قدرت ملّی خود بر آن هستند تا اسلامِ به اصطلاح میانه رویِ حاکم بر آنکارا را به عنوان الگوی اساسی در جهان اسلام و در جهت گذار از بحرانهای منطقه معرفی کنند. در واقع ناسیونالیستهای ترک تلاش کرده اند که با نزدیک شدن هر چه بیشتر به اردوگاه غرب، تفاوت خود با دیگر مسلمانانِ -عموماً عقبمانده از پیشرفتهای غرب- را به رخ آنان بکشند. اما امروزه منافع خود را در پیوستن به اردوگاه مسلمانان دیدهاند و تلاش میکنند با مطرح کردن مفاهیمی همچون «اسلام ترکیهای» پرچم اسلام را از دست سایر مدعیان گرفته و خود را به عنوان الگویی برای همه مسلمانان جهان معرفی کنند.
این در حالی است که ترکیه با توجه به تحولات منطقه و جهان اسلام در چند سال اخیر رفتارهایی برخلاف آنچه که میگوید و ادعا میکند عمل کرده است. به عنوان نمونه میتوان به دو شاخصه از این نوع رفتارها اشاره کرد:
- اجازه عبور نیروهای آمریکا برای حمله به عراق در سال 2003؛ این حزب حامی تصویب قطعنامهای در مجلس ترکیه بود که به نیروهای ایالات متحده اجازه میداد از قلمرو ترکیه به سمت عراق عبور کنند. همچنین حضور پایگاههای نظامی ناتو و ایالات متحده موجب نفوذ هر چه بیشتر غرب در دنیای اسلام شده است.
- رابطه ترکیه با رژیم صهیونیستی؛ ترکیه از اولین کشورهایی بود که پس از اعلام موجودیت اسرائیل، دولت یهودی را در سال 1949، به رسمیت شناخت و روابط خود را از اوایل دهه 90 میلادی گسترش دادند. ترکیه اینک به یکی از نزدیکترین کشورها در حوزه پیرامونی اسرائیل تبدیل شده است و علیرغم نشان دادن بعضی رفتارهای اعتراضآمیز در مقابل جنایتهای رژیم صهیونیستی – که نمایشی ابزاری برای آنها در جهان اسلام داشته است- رابطه نزدیک با این رژیم را حفظ کرده است.
- برخورد دوگانه در قبال تحولات کشور سوریه؛ در شرایطی که سوریه در خاک خود وارد جنگ با گروههای تروریستی شده بود، دولت ترکیه مواضع و سیاستهای چندگانهای را در برخورد با تحولات سوریه اتخاذ کرد. از یک سو شاهد حمایتهای لجستیکی و تأمین ارتباطات سرزمینی گروه تروریستی داعش از طرف دولت ترکیه بودیم، از سوی دیگر دولت ترکیه در صدد همراهی با ایالات متحده برای اقدام نظامی در جهت تغییر ساختار سیاسی در سوریه بود و از سوی دیگر همواره در جهان اسلام داعیهدار حل مشکلات به صورت مسالمتآمیز بوده است در حالی که حمایتهای آشکار و پنهان آنان از تروریسم منطقهای بخصوص در سوریه شرایط غیرقابل انکاری به خودش گرفته است.
- حمایت غیرعلنی و غیرمستقیم از گروه تروریستی داعش؛ و خرید نفت به تاراجرفته عراق و سوریه از این گروه تروریستی میتواند به تحکیم دامنه مطالبات تروریسم در دو کشور مهم منطقه منتهی شود.
نظام سیاسی ترکیه یک نظام سکولار است و نسل کنونی ترکیه با معیارهای سکولار به یادگار مانده از آتاتورک بزرگ شدهاند اما بسیاری از ترکهای لائیک هیچ منافاتی بین کمالیسم -کنایه از افکار کمال آتاتورک- و اسلام نمیبینند. 41 درصد از رأی دهندگان به حزب اسلامگرای عدالت و توسعه در انتخابات اخیر ترکیه نیز به نوعی لائیک بودهاند که خود شاهدی بر این مدعاست. اما تغییرات اخیر جامعه ترکیه و گرایش روزافزون مردم این کشور به اسلام موجب شده است تا ناسیونالیستهای افراطی نیز به فکر بیافتند که با مطرح کردن مفهوم «اسلام ترکیهای» هویت خود را پربارتر سازند؛ البته تاکنون موفق نبودهاند و برخلاف اصول اساسیای که ادعا میکنند و خود را بر آن پایبند میدانند رفتار کردهاند. زیرا از یک طرف با سرزنشهای دیگر کشورها بابت عبور بیدردسر تروریستهای خارجی از مرز این کشور روبرو هستیم و از سوی دیگر ضعیف شدن مناسبات ترکیه را با همسایگانش نظیر عراق و ایران و عربستان سعودی را شاهدیم. در حالی که آنان معتقدند بودند که باید مشکلات را با همسایگانشان -که همه مسلمان هستند- به صفر برسانند.
کشور ترکیه نیز مثل هر کشور دیگری یک هویت سرزمینی و ملّی دارد. مثلاً میتوانند مردان ترکیهای، زنان ترکیهای، لباس ترکیهای و ... داشته باشند. اما آیا میتوان اسلام را هم ترکیهای کرد؟ قطعاً پاسخ منفی است چرا که نمیتوان شأن اسلام، که یک دین و مکتب جهانی است را تا این حد پایین آورد و تبدیل به ابزاری کرد برای منفعتطلبی و سودجوییِ یک گروه، حزب یا کشور خاص. اسلام یک «کل» است و کشورهای مسلمان همه «جزء» هستند و اجزا هیچ وقت نمیتوانند به تنهایی «کل» را تعریف کنند. مسلمانان باید به این نکته توجه داشته باشند که همه با هم یک امّت واحد را تشکیل میدهند؛ امّتی که از دهها کشور و قومیت مختلف، با زمینههای فرهنگی و آداب و سنن متفاوت تشکیل شده است. بنابراین هیچ شخص یا گروهی نمیتواند در بلندمدّت دین و مکتب بیش از یک میلیارد و هشتصد میلیون مسلمان را به نفع خود مصادره کند.
[1] داود اوغلو در «دکترین عمق استراتژیک» خود طرح «سیاست مشکلات صفر با همسایگان» را مطرح کرد. وی در این باره استدلال کرده است که ترکیه نیاز به حل و فصل همه اختلافات دو جانبه که مانع روابط ترکیه با همسایگان است دارد. یعنی اگر ترکیه بخواهد به قدرت منطقهای و جهانی تبدیل شود نیاز به حل مشکلات خود با همسایگان دارد.