خاطره سیزده بدرهای روی پشت بام
در سیزدهمین روز از فروردین سال ۹۴ و روز طبیعت مدیر آموزش و پرورش ناحیه ۳ کرج از رسم جالب مردم روستای زمان دانش آموزیش برای سیزده بدر گفت.
گروه استانی «تیتریک»، عبدالکریم رستمی مدیر آموزش و پرورش ناحیه ۳ کرج در یادآوری بهترین عید، بهترین عیدی، رسم جالب روستای محل زندگیش در کودکی برای سیزده بدر، شیرین ترین و تلخ ترین خاطره اش از سال ۹۳ به خبرنگار ما گفت: بهترین عید من در سال ۶۳ بود، آن زمان که دانش آموز دبیرستان بودم. من از کلاس دوم ابتدایی تا پایان دبیرستان در قم تحصیل می کردم. سال ۶۳ سه روز مانده به عید برای عروسی پسر دائی ام که ایام تعطیلی عید بود باید به روستای محل تولد مادرم می رفتیم که عید سال ۶۳ برایم بهترین عید شد چون دایی ام یک دست لباس کامل به همراه کفش به قیمت ۲۰ هزار تومان برایم خریده بود که خیلی برای من جالب بود و خوشحال شدم. ما معمولا هر سال عید منزل دایی ام در روستایی که با همدان ۲۳ کیلومتر فاصله دارد می رفتیم.
رستمی درباره رسم های زیبایی که آن زمان وجود داشت گفت: روستایی که متاسفانه اسم آن در ذهنم نیست ۲ رسم بسیار خوب داشت. اول آنکه هر خانه ای در ایام عید می رفتید اتاق مخصوصی وجود داشت که سفره ای در آن پهن بود و خوراکی و آجیل و شیرینی عید به همراه هفت سین داخل آن با تزئینات خاصی دیده می شد.
رسم جالب دیگر آن بود که روز سیزده بدر تمام اهالی روستا ناهار ظهر خود را بالای پشت بام میل می کردند. چه فقیر، چه غنی، چه دارا و چه ندار سفره پهن می کردند و حتی با سرمای هوا این رسم فراموش نمیشد و بعد از صرف ناهار همگی با هم به صحرا و دامان طبیعت می رفتند.
بهترین عیــــــــــــــــــــــــــــــــــدی:
بهترین عیدی که گرفتم و هیچوقت فراوش نمی کنم سال ۶۱ بود. آن سال همه ما به حرم حضرت معصومه (س) رفتیم بعد از آنکه سال تحویل شد به همراه پسرعموها و عمویم وارد بیوت مراجع در حرم شدیم که من از آیت الله مرعشی نجفی عیدی گرفتم.
بهترین خاطره سال ۹۳:
یکی از دانش آموزان ناحیه ۳ کرج بیماری صعب العلاج داشت که مراسم قرانی از سوی دانش آموزان همکلاسی و هم مدرسه ای او برایش گرفته شد و من نیز در آن مراسم شرکت کردم و به قدری خلوص، عشق، پاکی و عصمت در چهره بچه ها بود که بعد از آن حال آن دانش آموز کاملا خوب شد و هم اکنون شکر خدا سر حال زندگی می کند.
بدترین خاطره سال ۹۳:
در اسفند ماه ۹۳ در کلاس درسی در ناحیه ۳ کرج حاضر شدم که معلم آن کلاس ناباورانه و غیر منتظره از دنیا رفته بود. آنقدر دانش آموزان از این معلم خوبی دیده بوند که حتی یک لحظه حاضر نبودند فرد دیگری را بپذیرند و فوت معلمشان در نظر آنها بسیار سخت و غیر ممکن بود و من لحظات سخت و سنگینی با حضور در آن کلاس داشتم.
رستمی درباره رسم های زیبایی که آن زمان وجود داشت گفت: روستایی که متاسفانه اسم آن در ذهنم نیست ۲ رسم بسیار خوب داشت. اول آنکه هر خانه ای در ایام عید می رفتید اتاق مخصوصی وجود داشت که سفره ای در آن پهن بود و خوراکی و آجیل و شیرینی عید به همراه هفت سین داخل آن با تزئینات خاصی دیده می شد.
رسم جالب دیگر آن بود که روز سیزده بدر تمام اهالی روستا ناهار ظهر خود را بالای پشت بام میل می کردند. چه فقیر، چه غنی، چه دارا و چه ندار سفره پهن می کردند و حتی با سرمای هوا این رسم فراموش نمیشد و بعد از صرف ناهار همگی با هم به صحرا و دامان طبیعت می رفتند.
بهترین عیــــــــــــــــــــــــــــــــــدی:
بهترین عیدی که گرفتم و هیچوقت فراوش نمی کنم سال ۶۱ بود. آن سال همه ما به حرم حضرت معصومه (س) رفتیم بعد از آنکه سال تحویل شد به همراه پسرعموها و عمویم وارد بیوت مراجع در حرم شدیم که من از آیت الله مرعشی نجفی عیدی گرفتم.
بهترین خاطره سال ۹۳:
یکی از دانش آموزان ناحیه ۳ کرج بیماری صعب العلاج داشت که مراسم قرانی از سوی دانش آموزان همکلاسی و هم مدرسه ای او برایش گرفته شد و من نیز در آن مراسم شرکت کردم و به قدری خلوص، عشق، پاکی و عصمت در چهره بچه ها بود که بعد از آن حال آن دانش آموز کاملا خوب شد و هم اکنون شکر خدا سر حال زندگی می کند.
بدترین خاطره سال ۹۳:
در اسفند ماه ۹۳ در کلاس درسی در ناحیه ۳ کرج حاضر شدم که معلم آن کلاس ناباورانه و غیر منتظره از دنیا رفته بود. آنقدر دانش آموزان از این معلم خوبی دیده بوند که حتی یک لحظه حاضر نبودند فرد دیگری را بپذیرند و فوت معلمشان در نظر آنها بسیار سخت و غیر ممکن بود و من لحظات سخت و سنگینی با حضور در آن کلاس داشتم.
منبع: دانش روز
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده