آیا صدا و سیما حاضر است مستند "پوستین وارونه" را پخش کند؟
«پوستین وارونه» مستندی ۹۰ دقیقهای به کارگردانی «محمدمهدی خالقی» است که به بررسی کارنامه و دیدگاههای «انجمن حجتیه» و «مدرسه علوی» پرداخته است.
دوریبن این مستند -که در سومین جشنواره مردمی فیلم عمار به نمایش درآمد و با استقبال قابل تأمل مخاطبین مواجه شد-، به همراه طلبهی جوان و خوشسیما «رضا اکبری آهنگر» با ریتمی جذاب و پرکشش ما را با نیروهای قدیمی مدرسهی علوی، همنشینان پیش از انقلاب انجمن حجتیه و انقلابیون و فعالان فرهنگی و دینی همراه میکند تا داستان تلخ دینداری بیدردسر گروهی را ببینیم و بشنویم که دردسرهای زیادی برای انقلاب و نظام انقلابی داشتند ودارند.
روایت خالقی از پوستین وارونهی دینداری بر قامت انجمن حجتیه
انجمن حجتیه تشکلی بود که پیش از انقلاب برای مقابله با بهائیت تشکیل شد و مدعی بود که اعضای خود را از دخالت در سیاست باز میدارد چرا که تبلیغ تشیع را در اولویت اصلی خود میداند. این دیدگاه در خلال درگیری خونین انقلابیون با رژیم شاه، باعث بدبینی انقلابیون به این مجموعه شد که تا سالهای پس از انقلاب نیز ادامه پیدا کرد. بیانات انتقادی امام خمینی نسبت به دیدگاههای این گروه گرچه باعث تعلیق داوطلبانه این تشکیلات شد، ولی منتقدین معتقدند جلسات زیرزمینی و نیروسازی این گروه به همان شکل سابق ادامه دارد و دینمداری خاص آنها که به عقیده منتقدین، بیتفاوت نسبت به بیعدالتیها و در پیوند با سرمایهسالاریست خطری بزرگ برای آیندهی انقلاب است، چه این گروه، به دلیل ظاهر مؤمنانهشان، در بسیاری از نهادهای نظام نفوذ کرده اند.
محمدمهدی خالقی، مستندساز عدالتخواه که پیشتر در مستند «پایان فراموشی» به بهانهی رأی بالاتر استانِ زادگاهِ هاشمی رفسنجانی به رقیب انتخاباتیاش احمدینژاد، به زیبایی محرومیت مردم این استان را تصویر کرده بود (+) و در اولین جشنواره مردمی فیلم عمار برگزیده شده بود، با مستند کوتاه «روایت یک زندگی» در دومین جشنواره مردمی فیلم عمار نیز شرکت کرد که در آن بدون هرگونه مصاحبه و نریشن، زندگی طلبگی را به زیبایی به تصویر کشید.
خالقی این بار با پوستین وارونه به سومین جشنواره مردمی فیلم عمار آمد. مستندی که گرچه در آن مهارت خود را در ساخت مستند به تمامی عرضه کرده است، دست روی موضوعی حساس یعنی انجمن حجتیه و سوژهای حساستر یعنی مدرسهی علوی گذاشته است. مستندی که عنوانش گویاست که از چه دیدگاهی به نقد حجتیه پرداخته است؛ «اسلام را چون پوستین وارونه پوشند.» (نهجالبلاغه/خطبه۱۰۷)
افشاگری درباره مدرسه علوی از زبان نیروهای قدیمی همان مجموعه
منتقدین، مدرسهی علوی را بازوی تربیتی انجمن حجتیه میدانند، که با همراهی مدارس اقماری خود، با جذب کودکان مستعد و تربیت علمی کارآمد آنها، توانسته است بین دانشگاهیان -که نخبگان آیندهی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی کشور را تشکیل میدهند- گرایش جدیای به افکار موسوم به حجتیهای ایجاد کند.
منتقدین مدرسهی علوی چه در نهادهای دولتی مانند آموزش وپرورش و چه در رسانهها مدعیاند که هرگاه به نقد و برخورد با گرایشهای این مدرسه دست زده اند، هزینههای هنگفتی را پرداخته اند.
اما خالقی با هوشمندی، عملکرد مدرسهی علوی را در گفتوگو با نیروهای قدیمی و تأثیرگذار خود این مجموعه تصویر میکند و میکوشد که ادب و انصاف را رعایت کند و برای همین هم از خوشنیتی و اخلاق «علامه کرباسچیان» به عنوان پدر معنوی مدرسه علوی و از چهرههای شاخص انجمن حجتیه بسیار میگوید.
علامه کرباسچیان؛ مردی که میترسید
«علامه میترسید.» این جملهایست که «سیدهادی محدث» معاون و دست راست مدیر راهنمایی علوی (نیکپرور) در توجیه پرهیز علامه و مدرسهاش از انقلابیون و سیاست میگوید. وی علوی و نیکان و مدارس اقماریشان را که عموما توسط فارغالتحصیلان علوی تأسیس شده اند «در پنجه انجمن حجتیه» میداند و با ناراحتی از ساز ناکوک علامه پس از انقلاب –که برایش غیرمنتظره بوده است- سخن میگوید.
محدث در این مستند خاطرهای تکاندهنده را هم نقل میکند. مدرسی که پس از پنج سال اصرار برای تدریس به مدرسه علوی آمد و به خاطر نام بردن از امام خمینی به دستور علامه کرباسچیان از مدرسه اخراج شد. اخراجی که با تحصن دانشآموزان مواجه شد. علامه از این تحصن «نگران» شد و «ترسید» دوباره از او خواست به مدرسه بازگردد و او متواضعانه بازگشت. معلمی انقلابی که در انفجار دفتر حزب جمهوری در هفتم تیر ۶۰ به شهادت رسید: «سید محمدجواد شرافت».
«داوود محمودخانی» از مدرسان با سابقهی مدرسهی علوی –که نگارنده نیز سابقهی شاگردی در کلاس ایشان را دارد- نیز در این مستند از شیطنتهایی که میدیده و تنهاییاش در جمع مسئولین این مدرسه میگوید. اختلافی که با وجود روحیهی منعطف وی و با وجود سابقه طولانیاش در مدرسه علوی، به جدایی وی از این مجموعه در سال ۸۰ انجامید.
گفتند کسی که بیانیه امام را منتشر کرد تحویل ساواک میدهیم!
«عباس توکلی» زعفران فروش مشهدی که خود پیش از انقلاب از اعضای انجمن بوده است اما خاطرهای دردناکتر تعریف میکند. او از جلسهی مذهبی انجمن حجتیه در سالهای پایانی مبارزه میگوید و مأموریتی که به او سپرده بودند؛ به او گفته بودند در خلال جلسه اگر کسی آمد و خواست بیانیههای امام را پخش کند او را بگیر. او میپرسد «او را بگیرم که چه کنیم؟» و پاسخ میشنود: «تا به ساواک تحویلش دهیم.»
این مستند به مناطق مختلف ایران سفر میکند و به مبارزین سالهای انقلاب که با انجمن حجتیه نزدیک بوده اند تریبون میدهد و از این رهگذر بیعملی حجتیهایها و نغمهی نامطبوع ساز مخالفشان در زمان نهضت امام خمینی را به وضوح به گوش مخاطب میرساند.
«عزت شاهی»، «حیدر رحیمپور ازغدی»، «جواد منصوری»، «حجةالاسلاموالمسلمین فاضل استرآبادی» مدیر مدرسه علمیه بابل، از انقلابیونی هستند که در این مستند از انجمن حجتیه در زمان مبارزات میگویند.
اکبری آهنگر؛ و هزینههای نقد حجتیه
شاید روایتگری طلبهی جوان، رضا اکبری آهنگر و گفتوگوی او با مصاحبهشوندگان و حتی جستوجوهای او منجمله سکانسهای جستوجو برای یافتن مزار شهیدی که به ادعای شیخ حلبی مؤسس انجمن حجتیه و دیگران از این تشکیلات بوده است –که به وضوح خلاقیت مستندساز و تسلط او بر مبانی تصویری مستند را نشان میدهد- ازعوامل جذابیت این مستند باشد.
اکبری آهنگر، خود فارغالتحصیل مدرسهی
علویست، از جمله طلاب انقلابیست که به روایت خود چه در آنجا و چه بعدا
در مدرسههای دینیاش، هزینهی انتقاد از حجتیهایها را پرداخت کرده است.
اکبری آهنگر که میگوید که تحقیقات مفصلی پیرامون انجمن حجتیه انجام داده و
با منتقدین این جریان و همچنین منتقدین مدرسهی علوی ارتباط برقرار کرده
است، توانسته تصویری پذیرفتنی از یک طلبهی حقطلب را به مخاطب القا کند.
کارگردان از خلال این مصاحبهها به نوعی پروژهی تاریخ شفاهی انجمن حجتیه را کلید زده است که امید است آن را ادامه دهد و کامل کند، وی همچنین با آوردن صوت برخی سخنان شیخ حلبی و علامه کرباسچیان در لابهلای مستند به جذابیت و استناد اثر خود افزوده است.
نقد جریانی و گفتمانی و نه سیاسی و جناحی
خالقی اما به تاریخخوانی اکتفا نمیکند، وحید جلیلی، «سیدعباس نبوی»، «محمدجواد نظافت» روبهروی دوربین پوستین وارونه قرار گرفتند و فراتر از عملکرد تشکیلات حجتیه، به نقد و بررسی جریان فرهنگی حجتیهای پرداختند. عقلستیزی، دشمنی با فلسفه و عرفان، وحدتستیزی و منحصر کردن دغدغههای مذهبی در دعوای شیعه و سنی، بیتوجهی به عدالت اجتماعی، تفاوت تقیه با ترس و عافیتطلبی، رابطهی پیوند با سرمایه و رفاهطلبی با نوع دینداری، بیتوجهی به امر حکومت و برداشت راکد و خمود از مهدویت از عناوینی بود که مستدل و شیوا از زبان این فعالان فرهنگی و مذهبی در نقد دیدگاه حجتیهای تبیین شد.
این مستند خواسته که جامع و مانع باشد؛ برای همین به این اندازه اکتفا نکرده و از برچسب «حجتیهای» که ابزار به ماکیاولیسم سیاسی جناح چپ در دهه شصت شده بود نیز میگوید. سیاسیکاریای که در آن، مبارزان جنگ و انقلاب از جناح راست و شخصیتهایی چون شهید «دیالمه» نیز قربانی میشوند. مستند از این رهگذر باز هم تأکید میکند که نقدش به حجتیه نقدی گفتمانی و جریانی است نه سیاسی و جناحی. اشارهی اکبری آهنگر به فعالیت حجتیهای ها در حوزه نشر کتاب و اشاره به نویسندگانی چون «نادر فضلی»، «سیدحسین حسینی» و «سید حسن افتخارزاده سبزواری» -که جز در حوزه مذهبی نمینویسند- نیز در همین راستاست.
امروز که در هیاهوهای مبتذل سیاسی، جریانهای نیمهجانی چون انجمن حجتیه در حال قدرت گرفتن اند و به بهانه ناکارآمدیها و سوءمدیریتها، اصل گفتمان اسلام ناب محمدی امام را نشانه گرفته اند، نیاز به انتشار عمومی اینگونه آثار محسوس است. حال سؤال اینجاست که نهادهای عریض و طویل فرهنگی ما مانند صدا و سیما که بعضا با محافظهکاری و عافیتطلبی، برخی تریبونهای دینی را به متأثرین گفتمان حجتیه سپرده اند، حاضر اند از چنین اثری حمایت کنند؟
آیا صدا و سیما حاضر است مستند پوستین وارونه را پخش کند؟
از خدا بترسیم،الکی به کسی تهمت نزنیم،وای به حال شما جماعت بکنن که اگر بخواهید جریانی را خراب کنید از هیچ امری فروگذار نیستید،اگر مرد بود این سازنده محترم،می رفت با طرفداران هم حرف میزد،نه اینکه دنبال منتقدان باشه،
هر حرفی رو که بهمان زدن بدون مدرک قبول نکنیم دوستان!
با نظر اقای مهدیار تا حدودی موافقم - عدل و انصاف حکم میکند که در این جور مواقع به سراغ مخالف و موافق رفته و نظر هر دو دسته رو به معرض نمایش گذاشت - از این نظر غرض ورزی کارگردان محترم مشخض میشود- اساس تحلیل جریانات مذهبی و فرهنگی به همین منوال می باشد که نظر موافق و مخالف اورده شود و گرنه یک طرفه نزد قاضی رفتن هست.
وای به حال اسلام و تشیع اگر این مستند رسانه ای تر بشود! سید ما حضرت خامنه ای بهتر از همه می داند که این کار ضد اسلام و انقلاب است در قالب اسلام و هرگز اجازه پخش چنین مستند!!!! هایی را نخواهد داد، پس شما نیز دامن نزنید و ندانسته گناه دیگران را شریک نشوید!
تعجب میکنم از یک دانش آموخته مرکز علوی که با وجود دیدن صدق نیت این مجموعه، منافقانه برخورد می کند! وای از رستاخیز شما، کاش نصیحت کننده ای بود و پندتان می داد؛ و چه اندک اند البته پندنیوشان!
عقل ستیزی؟!؟!؟! می شود معنایش کنید؟ یعنی حجتیه ای ها همه دیوانه اند و مجنون؟!
اکثر دانش آموختگان علوی و حجتیه ای ها و مرتبطینشان، فعال مذهبی و انقلابی اند، و هیچ گاه علیه اسلام و انقلاب کاری نکرده اند. خدا اجرشان دهاد و مردم و مسئولین را نسبت به ایشان از اشتباه رها گرداناد!
از زحمات شما تشکر می کنم و باید بگویم که خطر انجمن حجتیه به مراتب بیش از ضد دین ها هست و در راه شناسایی اسلام حقیقی غمگین مباشید که ماحصل آن توفیقات الهی و شهادت است
به هر حال وای بر شما که بد تهمت هایی می زنید و بدانید به زودی در پیش گاه اهل بیت علیه السلام باز خواست خواهید شد اگر توبه نکنید و باز نگردید.
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
ببینید باید بحث وگپ وگفتگو کرد ..نمیشود فقط صرفا با یک مقدار تایید کرد یا رد کرد ..تحقیق به حق میرساند...
مقداری تحقیق و تامل بد نیست
اگر انجمن حجتیه منحرف است چرا آیت الله سیستانی در سال 1372 این گروه را به صورت مکتوب تایید کرده است؟
آیا سخنان یک طلبه جوان معتبر است یا یک مرجع تقلید؟
بترسید از خدا