"تیتر1"
جملات شنیدنی کودکان البرزی به دختر شهید هسته ای
کودکان البرزی خطاب به آرمیتا، دختر شهید هسته ای، جملات زیبا و شنیدنی را بیان کردند.
گروه استانی «تیتریک»؛ در جشنواره تقدیم نمایش نقاشی و نامه هسته ای کودکان البرزی به آرمیتا و علیرضا که در مسجد جامع مشکین دشت کرج برگزار شد ، کودکان حاضر جملات صادقانه، زیبا و شنیدنی را خطاب به دختر شهید هسته ای بیان نمودند که در زیر میخوانید.
در گفتگوی تلفنی که با آرمیتا انجام شد، کودکان البرزی به او گفتند که خیلی دوستش دارند و به خاطر او و پدرشهیدش درسهای خود را به خوبی خواهند خواند تا روزی دانشمند و مسئولین بزرگی برای کشور شده و پیروزی بر دشمن را بدست آورند.
آرمیتا هم از بچه های البرز خواست در آینده افراد بزرگ و مفیدی برای کشور شوند.
این دختر و پسر که نقش آرمیتا و علیرضا را بازی میکردند تا سایر کودکان با آنها و پدران شهیدشان آشنا شوند گفتند: از اینکه آرمیتا یا علیرضا باشیم احساس خیلی خوبی داریم چون آنهارا همه دوست دارند و پدرهای آنها هم آدمهای مهمی هستند.
این پسر کوچک با شیرین زبانی گفت: میخواهم به آرمیتا بگویم، وقتی بزرگ شدم، مثل بابای او شهید می شوم، چون شهید آدم خوبی است و خدا دوستش دارد.
زهرا کوچولو هم میخواهد به آرمیتا بگوید، وقتی بزرگ شد، دکتر می شود تا مریضها را خوب کند و میخواهد مثل بابای آرمیتا باشد و همه او را دوست داشته باشند.
این دختر مهربان هم دوست دارد عروسک خود را به آرمیتا بدهد و بگوید چقدر دوستش دارد.
مریم 7 ساله است و دوست دارد که با آرمیتا بازی کند و دوست خوبی برایش باشد.
این دختران زیبای البرزی هم با حجاب خود میخواهند از خون پدر آرمیتا و علیرضا دفاع و دشمن ر ا با حفظ حجابشان ناراحت کنند.
محمد کوچولو هم دوست دارد به آرمیتا بگوید که میخواهد در آینده دانشمند شود و مثل بابای علیرضا و آرمیتا برای کشور مهم و مفید باشد.
پسر شیرین حاضر هم گفت آرمیتا و علیرضا را دوست دارد و بلد نیست به آنها چیزی بگوید.
رضا هم نقاشی خود را برای آرمیتا فرستاده تا خوشحال شود.
این دختر کوچولو هم گفت میخواهد به آرمیتا بگوید بابای او بابای آرمیتا هم هست و اصلأ ناراحت نباشد.
در گفتگوی تلفنی که با آرمیتا انجام شد، کودکان البرزی به او گفتند که خیلی دوستش دارند و به خاطر او و پدرشهیدش درسهای خود را به خوبی خواهند خواند تا روزی دانشمند و مسئولین بزرگی برای کشور شده و پیروزی بر دشمن را بدست آورند.
آرمیتا هم از بچه های البرز خواست در آینده افراد بزرگ و مفیدی برای کشور شوند.
این دختر و پسر که نقش آرمیتا و علیرضا را بازی میکردند تا سایر کودکان با آنها و پدران شهیدشان آشنا شوند گفتند: از اینکه آرمیتا یا علیرضا باشیم احساس خیلی خوبی داریم چون آنهارا همه دوست دارند و پدرهای آنها هم آدمهای مهمی هستند.
این پسر کوچک با شیرین زبانی گفت: میخواهم به آرمیتا بگویم، وقتی بزرگ شدم، مثل بابای او شهید می شوم، چون شهید آدم خوبی است و خدا دوستش دارد.
زهرا کوچولو هم میخواهد به آرمیتا بگوید، وقتی بزرگ شد، دکتر می شود تا مریضها را خوب کند و میخواهد مثل بابای آرمیتا باشد و همه او را دوست داشته باشند.
این دختر مهربان هم دوست دارد عروسک خود را به آرمیتا بدهد و بگوید چقدر دوستش دارد.
مریم 7 ساله است و دوست دارد که با آرمیتا بازی کند و دوست خوبی برایش باشد.
این دختران زیبای البرزی هم با حجاب خود میخواهند از خون پدر آرمیتا و علیرضا دفاع و دشمن ر ا با حفظ حجابشان ناراحت کنند.
محمد کوچولو هم دوست دارد به آرمیتا بگوید که میخواهد در آینده دانشمند شود و مثل بابای علیرضا و آرمیتا برای کشور مهم و مفید باشد.
پسر شیرین حاضر هم گفت آرمیتا و علیرضا را دوست دارد و بلد نیست به آنها چیزی بگوید.
رضا هم نقاشی خود را برای آرمیتا فرستاده تا خوشحال شود.
این دختر کوچولو هم گفت میخواهد به آرمیتا بگوید بابای او بابای آرمیتا هم هست و اصلأ ناراحت نباشد.
ارسال نظر
اخبار برگزیده