روزنامه های روز چهارشنبه 24 تیر، به طور کامل تحولات دیروز وین و پایان ماراتن هسته ای را پوشش داده اند.
گروه سیاسی«تیتریک»، 23 تیر 94 را می توان یکی از تاریخی ترین روزهای ایران دانست. پس از سال های استقامت و مقاومت مردم ایران در مقابل تهدید و تحریم دشمن، استکبار به زانو در آمد و مجبور به پذیرش حقوق هسته ای ایران شد.
رهبر معظم انقلاب دیشب را میزبان اعضای هیات دولت بود و از تیم مذاکره کننده هسته ای به خاطر مجاهدتش تشکر کردند.
روزنامه های ایران مطالب خود را به طور اختصاصی به توافق هسته ای ایران و 1+5 اختصاص داده اند.
دنیا به احترام ایران ایستاد/ ثمره مقاومت پیروزی دیپلماسی/ فضای سیاسی بعد از توافق/ معرفي ظريف و كري به عنوان نامزد جايزه صلح نوبل
روزنامه آرمان با تیتر "دنیا به احترام ایران ایستاد"، به استقبال توافق هسته ای رفته و عکس صفحه نخست خود را به عکس یادگاری وزرای خارجه کشورهای مذاکره کننده که در آن لاوروف غایب است اختصاص داده است: تاریخ ورق خورد، دیپلماتها در مهد موسیقی جهان ساز دیپلماسی را گوشنواز کوک و رسانههای جهان مهمترین خبر قرن را مخابره کردند و یک نام بر بام سیاست جهان خوش درخشید. جمهوری اسلامی ایران از پیچیدهترین معضلی که بیش از ۱۲سال بر تنوره آن دمیده شده و پروندهای قطور را برافراشته بودند با عزت و اقتدار گذر کرد. ایران اکنون بهعنوان یگانه کشوری که توانسته از گردنه صعب و سخت فصل هفتم منشور ملل متحد با صحت و سلامت گذر کند، به عنوان یگانه کشوری که توانسته حق غنیسازی هستهای را در سندی رسمی و حقوقی و به امضای همه قدرتهای جهانی برساند، بهعنوان یگانه کشور درحال توسعهای که در برابر تمامی قدرتهای بلامنازع سیاسی و اقتصادی جهان از مذاکراتی بیسابقه و ماراتنگونه با دستان پر و با تحقق خواستههای حقه خود خارج شد، اکنون با اطمینانخاطر و سرافرازانهتر از همیشه با گذر از این پیچ خطیر در هارتلند جهان در حساسترین منطقه گیتی دورانی تازه را آغاز خواهد کرد. در واقع همانگونه که ظریف در آخرین توئیت خود نگاشته بود اکنون همه بردهاند از جوان ایرانی که تبعات این توافق را دیر یا زود در زندگی خود به عینه تجربه خواهد کرد تا پسرک سیاهپوستی در گوشه آفریقا که اکنون جز جنگ و خون نمیبیند و با دستان کوچکش اسلحه حمل میکند اما میتواند امیدوار باشد که در آینده نسیم خوشایند دیپلماسی و الگوی عقلانی گفتوگو به جای خشونت، او و مردمان کشورش را هم از این منازعات برهاند، اینجا البته نمیشود و نباید بزرگترین برنده و البته مهمترین عامل پیشبرنده مذاکرات را نادیده گرفت. ملتی که در ۲۴ خردادماه سال ۹۲ نهال امید خود را از ورای همه تلاطمها حفظ و به مردی از جنس اعتدال و تدبیر رای دادند تا نقشی نو بنگارد از عزت و اقتدار ایرانی در عرصه جهانی، آنان دو سال پیش کار را تمام کردند و تعامل سازنده با جهان را برگزیدند و کلید تدبیر را به شیخ دیپلمات سپردند و در سایهسار راهبرد کلان نرمش قهرمانانه رهبر معظم انقلاب، ظریف با ظرافت آنچه را که باید محقق کرده و برگی تازه در سرنوشت تاریخی یک ملت رقم زد.
در ادامه می خوانیم: هنوز موگرینی و ظریف روی سن نرفته و بیانیه مشترک خبری را قرائت نکرده بودند که بازی رسانهای آغاز شد و از خبرگزاریهای روسی تا خبرگزاریهای آمریکایی و انگلیسی و رسانههای داخلی جزئیاتی از متن سند سیاسی و ضمائم آن انتشار یافت. حتی پیش از حضور وزرای خارجه در سالن کنفرانس، برخی وزرای خارجه با برگزاری جلسات توجیهی با خبرنگاران مدیریت فضای رسانه ای را آغاز کردند و جالب آن بود که هیات ایرانی از این کار خودداری کرد که البته دلیلی واضح و مبرهن دارد. در لوزان و پیشتر از آن در وین هر یک از طرفین به خصوص طرف آمریکایی با ارائه فکتشیت یا همان گزارهبرگ روایت خود از مذاکرات را انتشار دادند که محل بحث و مجادلات فراوان شد اما این بار با پایان مذاکرات سند اصلی و پنج ضمیمه آن انتشار علنی یافته و دیگر راه بر روایتهای خاص و منعندی طرفین بسته شد. . دیگر نمیتوان با روایتهای معوج و بازی با کلمات از زیر بار مسئولیت مذاکرات و تعهدات داده شده، شانه خالی کرد و فکت شیتهای انحرافی را برای بازی با افکار عمومی انتشار داد. بیانیه مطبوعاتی قرائت شده از سوی موگرینی و ظریف یک متن ثابت داشته و از آن حیث که امکان تخلیص سند ۱۰۰صفحه ای در آن ممکن و میسر نبود به کلیات مهم در آن اشاره شد. در بیانیه مشترک از تلاش همه افرادی که بیش از یک دهه در حصول توافق تلاش کرده بودند تقدیر و تشکر شد. توافق یک واقعه تاریخی خوانده شد که پس از مذاکرات سخت و فشرده حاصل شده است و بر این نکته هم تاکید شد که این یک توافق خوب و در برگیرنده منافع همه طرفین است. همچنین در بیانیه اشاره شد که برای حفظ برنامه هستهای ایران و تضمین صلحآمیز بودن آن و عدم دستیابی ایران به سلاح هستهای و نیز لغو تحریمهای ایران در همه موارد بر اساس قطعنامهای که در شورای امنیت سازمان ملل مصوب خواهد شد، توافق هستهای جامه عمل پوشیده است.
"ثمره مقاومت پیروزی دیپلماسی "، عنوان سرمقاله آرمان به قلم حمیدرضا آصفی، سفیر و سخنگوی سابق وزات خارجه است: ماراتن نفسگیر جمهوری اسلامی ایران با کشورهای 1+5 که در ابتدا تنها سه کشور اروپایی بودند بعد از 13سال مقاومت سرانجام به ثمر نشست؛ مذاکراتی که در دوران معاصر، بیسابقه و بیش از هر رویدادی در کانون توجه رسانهها و محافل، احزاب سیاسی و دولتهای مختلف قرار گرفت. حاصل این مذاکرات به رسمیت شناخته شدن حقوق رسمی جمهوری اسلامی ایران در فعالیتهای هستهای و لغو تحریمهای ظالمانه بود، اما آنچه بیش از این تفاهم و جزئیات آن حائز اهمیت و شایان توجه است، پیروزی منطق سیاسی و دیپلماتیک بر یکجانبهگرایی و استفاده از شیوههای قرون وسطایی مانند تحریم و تهدید به استفاده از ابزارهای نظامی بود؛ این توافق به تمام معنا بیاعتنایی روابط بینالملل به روشهای قلدرمآبانه کشورهای دارای سلاح هستهای را به رخ کشید. جمهوری اسلامی ایران با بیش از یک دهه صبوری، نشان داد از راه دیپلماسی مبتنی بر منطق و اصول و ارزشها میتوان حقوق از دسترفته را مجددا بازیافت...دور از انتظار نیست که این توافق پیامدهای مثبتی برای کشورمان به دنبال داشته باشد ازجمله تشدید همکاری منطقهای و فرامنطقهای، فراهم شدن بستری مناسب بهمنظور بهرهبرداری از بازار جهانی چه در ابعاد صنعت و سرمایه مضاف بر آنکه این امکان میسر خواهد شد که انتخاب شرکای تجاری به تعداد محدودی از کشورها منحصر نشود. از سوی دیگر نشاط و امیدی که در کشور به وجود آمده است اعتماد به نفس را بیش از گذشته تقویت میکند و موجب میشود تا پویایی در همه عرصهها و شئون سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور متبلور شود. همچنین لازم است ریشه مشکلات آنچنان که باید بازگو شود تا سطح توقع جامعه منطبق بر واقعیات کشور شکل گیرد و با انتظارات خارج از عرف و محقق نشدن آن یأس و سرخوردگی بهوجود نیاید. شرط ادامه این راه و رسیدن به پیروزی نهایی چیزی جز «دولت و ملت، همدلی و همزبانی» نیست.
"فضای سیاسی بعد از توافق" عنوان یادداشت آرمان به قلم کیانوش راد است: خوشبختانه پرونده هستهای ایران بالاخره به نتیجه نهایی رسید اما ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن در فواصل معقول و مشخصی هویدا خواهد شد. ازجمله این تاثیرات که دور از انتظار هم نیست اینکه فضای سیاسی داخلی از شرایط موجود به سمت وضعیت مطلوبتر تغییر جهت دهد؛ زیرا وجود تهدیدات خارجی به درستی زمینه انقباض نسبی فضای سیاسی در داخل هر کشوری را بهوجود خواهد آورد. با رفع تهدیدهای بیگانگان انتظار بازتر شدن فضای سیاسی انتظاری معقول و منطقی است. به یاد داشته باشیم که بعد از پایان جنگ تحمیلی، فضای سیاسی کشور از گشایش قابل قبولی درمسائل سیاسی و فرهنگی برخوردار شد. بدین ترتیب انتظار میرود که رفتهرفته فضای سیاسی کشور بازتر از گذشته شود اما وجود جریانهای تندرو، میتواند تحت عنوان یک عامل بازدارنده در مقابل این موضوع مطرح باشد. تندروها بهدلیل آنکه نتوانستهاند پایگاههای محدود خود را درمیان اکثریت مردم با شیوههای دموکراتیک توسعه دهند همواره دنبال تداوم فضای گذشته هستند اما باید توجه داشت که اعمال سیاستهای گذشته نمیتواند تحتتاثیر فضای بینالملل و نیز تغییرات اجرایی درسایر بخشهای فرهنگی- اجتماعی باشد. درنتیجه میتوان امیدوار بود که بهتدریج فضای سیاسی جامعه به سمت متعادلتری حرکت کند اما در کوتاهمدت و بلافاصله بعد از حل مناقشه هستهای و رفع تحریمهای موجود نمیتوان انتظار زیادی داشت. انتخابات مجلس درسال جاری بهترین آزمون برای نشان دادن تغییرات بیشتر و مطلوبتر در فضای سیاسی خواهد بود. امید است دولت محترم نیز با توجه به شعارهای رئیسجمهور در دوران انتخابات نسبت به تحقق این موضوع اهتمام ورزد. دولت میتواند نقش مهمی در این میان بازی کند و این امید وجود دارد که عملکرد دولت بهصورت منصفانهتری مورد نقد قرار گیرد و دولت بتواند با پذیرش این انتقادات درجهت اصلاح ساختارهای گوناگون استفاده کند.
"معرفي ظريف و كري به عنوان نامزد جايزه صلح نوبل"، عنوان یکی از خبرهای آرمان در بخش شنیده هاست: شنیده شد که موسسه بينالمللي تحقيقات صلح استكهلم در سوئد روز سه شنبه محمد جواد ظريف و جان كري وزراي خارجه ايران و آمريكا را به دليل نقش آفريني در انعقاد توافق تاريخي هستهاي، به عنوان نامزد دريافت جايزه صلح نوبل سال 2016 معرفي كرد. به گزارش ايرنا، طارق رئوف رئيس سابق اداره هماهنگي سياستهاي راستيآزمايي و امنيتي آژانس بينالمللي انرژي اتمي كه اكنون مدير برنامه خلع سلاح و منع گسترش هستهاي در موسسه بينالمللي تحقيقات صلح استكهلم است، گفت كه توافق بين ايران و 1+5، برجستهترين توافق هستهاي چند جانبه در دو دهه به شمار ميرود. وي يادآور شد كه توافق هستهاي اعطاي جايزه صلح نوبل 2016 را به جان كري و محمد جواد ظريف مسلم ميكند. رئوف گفت كه توافق هستهاي ايران، راه را براي اطمينان يافتن از ماهيت صلح آميز برنامه هستهاي ايران و لغو تحريمها براي مردم اين كشور هموار ميكند.
جمعبندی برجام در انتظار اجرا/ نقش کلید خطوط قرمز/ سرنوشت اقتصاد بعد از توافق
روزنامه وطن امروز با تیتر "جمعبندی برجام در انتظار اجرا"، زوایای مختلف جمع بندی پایان مذاکرات هسته ای را که دیروز به پایان رسید را بررسی کرده است: یکم- به یک روایت دیروز روز پایان 12 سال پرونده هستهای ایران بود. حداقل مذاکرهکنندگان به ما گفتهاند که چنین خواهد بود. برای من که در این مدت، حتی یک روز از موضوع هستهای فارغ نبودهام، این روز بسیار مهم است. همین که یک نقطه پایان بر این پرونده حجیم گذاشته شود و بتوان انرژیهایی را که تاکنون صرف این موضوع شده، در موضوعاتی دیگر صرف کرد، خود موهبتی مهم و مبارک است. این نقطه پایان، برجام نامیده شده است. یک برنامه جامع برای اقدام مشترک میان ایران و 1+5 که با ضمائم آن بیش از 150 صفحه است. زمانی کم و بیش طولانی لازم است تا همه ابعاد این متن روشن شود و بتوان درباره آن یک داوری بدون ابهام به دست داد اما به اجمال این نکته را میتوان گفت که استراتژی ویژه مذاکراتی رهبر معظم انقلاب اسلامی به تولید یک متن متوازن منجر شده است. به این سبب، بیگمان بر ما فرض است که کوشش تیم مذاکرهکننده را ارج بنهیم و به آنها خداقوت بگوییم. دوم- همچنانکه سابقه چنین معاهداتی نشان میدهد – البته نمونههای مشابه برای برجام بسیار اندک است- چالش بزرگ اینگونه متون حین اجرا نمایان میشود. به طور کلاسیک این تلقی وجود دارد که اجرای این قبیل توافقات بسیار دشوارتر از تنظیم و امضای آنهاست، بویژه اگر با طرفی چون آمریکا مواجه باشیم که تقریبا حتی یک نمونه قابل ذکر از آنچه بتوان آن را عمل به تعهدات بینالمللی نامید در کارنامه آن وجود ندارد. مهمتر از این، خوب یا بد بودن چنین متونی نیز نه روی کاغذ بلکه در عمل مشخص میشود. بنابراین تا زمانی که نوبت به اجرا برسد باید خویشتندار بود.سوم- گذار از توافقات ژنو و لوزان –که بیگمان مصداق توافق بد بودند- به برجام -که در نگاه اول توافقی متوازن است- به سادگی رخ نداده است. این گذار محصول یک طراحی بسیار پیچیده در اموری چون چانهزنی، راهبردگذاری مذاکراتی، مدیریت بده بستان، ترسیم خطوط قرمز، مدیریت فضای نقد، لابیهای چند لایه و دیپلماسی عمومی بوده که جملگی توسط رهبر بصیر انقلاب اسلامی اعمال شده است. این مدیریت، لااقل در یک هفته گذشته از جنس «ورود به جزئیات» بوده است. واقعیت این است که اگر مسیر توافقهای ژنو و لوزان به حال خود رها میشد، این مدیریت اعمال نمیشد و انتقاد مصلحانه در دستور کار نخبگان قرار نمیگرفت، برجام شانس چندانی برای تبدیل شدن به یک توافق متوازن نداشت. در فرصتی دیگر جزئیات این موضوع را که چگونه این اصلاحات راهبردی و مداخلات تکنیکال، سرنوشت برجام را تغییر داد، خواهیم گفت.
در ادامه می خوانیم: و واپسین نکته اینکه درباره هدفهای آمریکا در دوران پساتوافق نباید سادهاندیش بود و به برنامهای که برای اثرگذاری بر محیطهای سیاست داخلی، هستهای، امنیت ملی و منطقهای طراحی و اجرای برخی از آنها را هم آغاز کرده، بیتوجهی کرد. اهداف آمریکا در مرحله پساتوافق لزوما همان چیزهایی نیست که در متن برجام نوشته شده یا ظاهرا به نظر میرسد. چالش راهبردی اکنون این است که برجام و سرمایههای سیاسی و اجتماعی ناشی از اجرای آن در مسیر کدام هدف هزینه خواهد شد؟ نهایی شدن برجام محصول یک سلسله محاسبات استراتژیک است؛ هم در ایران و هم در آمریکا. در طرف ایرانی شاید یک استراتژی مذاکراتی متفاوت، میتوانست متنی متفاوت هم خلق کند. بحث درباره استراتژی مذاکراتی تیم ایرانی و بدیلهای آن فعلا اولویت ما نیست اما درباره آنچه آمریکاییها در سردارند باید به اندازه کافی وقت گذاشت و اندیشید. آمریکا میخواهد برجام را سکویی برای پرش به سمت کدام اهداف کند؟ این سوال بویژه در شرایطی اهمیت مییابد که توجه کنیم به دلایل متنوع آمریکا چارهای جز توافق با ایران نداشت و گزینههای غیر دیپلماتیک آن بسیار محدودتر و ناکارآمدتر از چیزی بود که ادعا میکرد. اساسا یکی از مهمترین عواملی که به حصول توازن نسبی در متن برجام انجامیده، همین خالی بودن دست آمریکا، نیاز آن به توافق و هوشمندی مذاکراتی در استفاده از این نقطه ضعف بوده است. اکنون آمریکاییها میخواهند برجام را به یک گزینه برای خود تبدیل کرده و با آن سبد خالی شده گزینههای خود را رونق ببخشند. متقابلا نظام جمهوری اسلامی نیز در این اندیشه است که برجام را به بخشی از پیکربندی راهبردی خویش در حوزههای اقتصادی، سیاست داخلی، منطقهای و بینالمللی بدل کند. در سطح استراتژیک پرسش اصلی این است: در میانمدت، برجام گزینه کیست و در سبد کدام طرف خواهد نشست؟
حسین قدیانی در یادداشتی به "نقش کلید خطوط قرمز"، پرداخته است: به سبب کارم امهات توافق دیروز را از نظر گذراندم. مختصر و انشاءالله مفید اشاره کنم به نکاتی:یکم – در قیاس با توافق ژنو ایضا چارچوبی که در لوزان بسته شد، توافق دیروز، توافق بدی به نظر نمیرسد. ایدهآل نیست لیکن بد هم نیست.دوم – حتی میتوان توافق دیروز را توافقی خوب دانست اما به یک شرط بسیار مهم؛ اینکه طرف غربی و فیالواقع آمریکایی به همه مفاد آن در مقام اجرا متعهد باشد. سوم – در طول این 12 سال مذاکرات هستهای بویژه این 2 سال آخر، شیطان بزرگ واقعا نشان داد «شیطان بزرگ» است و فوقالعاده خبیث. این خباثت، چند روز پیش حتی صدای وزیر محترم امور خارجه را هم از «تُن دیپلماتیک» تغییر داد به «تن انقلابی». جملات کوبندهای مثل «هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید» یا «وسط مسابقه، اسب را عوض نمیکنند» فی حد ذاته نشان داد در برابر دشمنی از جنس آمریکا، اتفاقا هرچه محکمتر بایستی، نتیجه بهتری خواهی گرفت. فلذا توافق دیروز، نافی خوشبین نبودن به مذاکرات نیست، بل موید این هم هست که اگر آدمی روی عناصر چهارگانه تدین، امانتداری، غیرت و شجاعت پافشاری مضاعف کند و خطوط قرمز مدنظر ملت شهیدپرور را متوجه باشد، امکان رسیدن به نتیجه خوب را بیشتر میکند.چهارم – مهم، «عمل به مفاد این توافق» است و الا خود توافق که در واقع چیزی بیشتر از یک «انشا» نیست. بعد از استماع سخنان دیروز رئیسجمهور آمریکا، براحتی میشد حدس زد که کاخ سفید دنبال دبه درآوردن است، حالا یا با کمک کنگره یا به مدد حق وتو یا با استفاده از سایر ابزارهایی که در اختیار دارد.پنجم – هم دوستان حزباللهی، هم دوستان مدافع دولت زیبندهتر آن است که به قول معروف «شور حسینی» برشان ندارد! شور بیشعور، چه از نوع غم باشد، چه از نوع شادی، مغایرت دارد با خرد. توافق دیروز، بیش از آنکه جای اندوه یا جشن باشد، جای «خداقوت» به مردمان مذاکرهکننده بابت نهایت تلاش برای عملیاتی کردن منویات نظام است، نیز سنجش صداقت و وفای به عهد یانکیها، پای توافقی را که امضا میکنند.
در ادامه می خوانیم: ششم – چند روز پیش در متن «فصل نقل و انتقالات» از فوتبال گریزی زدم به سیاست. الان هم همین بنا را دارم. صرف اینکه یک مربی، تیم خود را با مهرههای اسم و رسمدار ببندد و ستاره پشت ستاره جذب باشگاه خود کند، آیا کفایت میکند برای قهرمانی این تیم؟! فلذا «جوجه توافق» را باید «آخر پاییز اجرای تعهدات» شمرد. دقیقا به همین دلیل، روزنامه «وطن امروز» نه موافق غصهخوردنهای بیمبناست، نه مدافع الکی خوش بودن. صدالبته مردمان دستگاه دیپلماسی هم، فضای صبورانه، منطقی و توأم با هوشیاری و بصیرت را هم به افراط برتری میدهند، هم به تفریط.گمانم تیفوسیترین طرفداران دولت هم در لابهلای این سطور به این مهم رسیده باشند که روزنامه «وطن امروز» حب و بغضی به مسائل نگاه نمیکند. ما به همان دلیل که توافق ژنو و بیانیه لوزان را کارشناسانه لیکن مردمی و همهفهم نقد کردیم، امروز هم درست به همان دلیل، اذعان داریم که توافق آورده شده، بویژه اگر دشمن وسط اجرا دبه درنیاورد، چیز قابل دفاعی است. یعنی حتیالمقدور بنا بر رعایت خطوط قرمز ترسیم شده توسط «حضرت آقا» بوده بهعلاوه انتقادات کارشناسانه اصحاب نقد. خب! من این همه را گفتم تا بروم سروقت حرف اصلی یعنی «مرگ بر آمریکا». اصلش این متن فقط 3 کلمه داشت؛ «مرگ بر آمریکا». اگر و فقط اگر یک ایرانی ناظر بر تحریمهای 88 به این طرف- خدا لعنت کند سران فتنه را!- آسیبی از وقاحت دشمن دیده باشد، جا دارد حتی در آخرت هم این باشد شعار ما: «مرگ بر آمریکا». آری! مرگ بر آن آمریکا باد که ایرانی شریف را تهدید میکند. آری! مرگ بر آن آمریکا باد که وسط مسابقه، متقلبانه اسب خود را عوض میکند. این دو جمله را وزیر محترم خارجه حقا که خیلی «ظریف» آمدند. این دو جمله یعنی «مرگ بر آمریکا»!
روزنامه وطن امروز با مطلبی با عنوان "سرنوشت اقتصاد بعد از توافق"، عنوان داشته اینک وقت تدبیر در اقتصاد است: با پایان مذاکرات هستهای و توافق ایران با 1+5 موضوعی که بیش از همه مورد توجه قرار میگیرد آینده اقتصاد و تاثیر رفع تحریمها بر اقتصاد است. بدیهی است با رفع تحریمها برداشته شدن موانع اقتصادی در کشور آسانتر خواهد شد اما نداشتن برنامه جامع اقتصادی در این باره آثار منفی زیادی را به جامعه تحمیل خواهد کرد. وحید شقاقیشهری، اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه تهران به آثار اقتصادی ایجاد شده پس از لغو تحریمها پرداخت و اظهار داشت: اقتصاد ما در کل مشکلات ساختاری و بنیادین دارد که این مشکلات ربطی به تحریمها نداشته و نخواهد داشت. چه بسا اگر این مشکلات حل نشود، با برداشته شدن تحریمها اثرات و تبعات بدی را نیز به جا بگذارد. دولتهای ما هیچ وقت برای حذف مشکلات، اصلاحات ساختاری و نهادی انجام ندادهاند بلکه با مکانیسمهای درآمدهای نفتی و واردات این مشکلات را به تعویق انداختهاند. شقاقیشهری بیان داشت: وابستگی اقتصاد ما به نفت، مشکلات ساختاری در نظام بانکی و بازار بورس و همچنین گسترش بخشهای غیرمولد و اقتصاد سوداگرانه از جمله این مشکلات است. این مشکلات همیشه بود اما درآمدهای نفتی اجازه نمیداد آنها خود را نمایان کنند. وی افزود: به عبارتی دولت یک منابع نفتی و یک آزادی عمل در حوزه صادرات و واردات در اختیار داشت و هر زمان که حس میکرد به مشکل برخورد کرده است از درآمدهای نفتی به آن حوزه مشکلزا تزریق میکرد یا از کانال واردات جلوی آن مشکل را میگرفت. وی تصریح کرد: تحریمها زمانی که بویژه در حوزه نفت و پول یعنی بانک اعمال شد، موجب شد درآمدهای دولت کاهش پیدا کند. از طرفی نیز هزینه تولید افزایش و حاشیه سود بنگاههای تولیدی نیز کاهش یافت. عضو هیات علمی دانشگاه تهران به نسیم گفت: در زمان تحریم ما روزانه به طور متوسط یک میلیون بشکه نفت صادر میکردیم در صورتی که این عدد قبل از تحریم نزدیک به 5/2 میلیون بشکه بود. یعنی به یکباره به ما اجازه ندادند 5/1 میلیون بشکه نفت صادر کنیم و درآمدهایمان بسیار کم شد.
در ادامه آمده: وزیر امور اقتصادی و دارایی با اشاره به دستیابی به توافق هستهای کشورمان با 6 قدرت جهانی، خواستار آمادگی مسؤولان برای مدیریت مطالبات انتظاری جامعه شد. علی طیبنیا که در مراسم معارفه معاون جدید امور حقوقی و مجلس وزارت اقتصاد و رئیس جدید سازمان جمعآوری و فروش اموال تملیکی سخن میگفت، اظهار داشت: اگر چه هنوز شرایط رکودی برطرف نشده و با وضعیت مطلوب، فاصله نسبتا زیادی داریم، اما مقاومت ما و مدیریت تحریمها به دشمنان فهماند که دیگر نمیتوانند از طریق تحریم به اهداف خودشان برسند. وزیر امور اقتصادی و دارایی گفت: بعد از توافق، چند ماه زمان نیاز داریم تا پس از طی مراحل اجرایی از سوی ایران و غرب، آثار برداشته شدن تحریمها به طور کامل خود را نشان دهد، این در حالی است که مردم خسته از فشارهای چند سال اخیر، انتظار دارند به سرعت مشکلات اقتصادی کشور مرتفع شود. وی گفت: از سویی همان طور که قبلا هم بارها گفته شده، اقتصاد ما، با و بدون تحریم از مشکلات ساختاری نظیر بهرهوری پایین و... رنج میبرد که از این پس باید جدیتر از قبل به درمان این مشکلات پرداخت. وزیر اقتصاد گفت: البته اتفاق بسیار مبارکی که هماکنون میافتد این است که قیود و محدودیتهای تحمیلی از اقتصاد ما برداشته میشود و دیگر بسته به هنر ما است که چطور بتوانیم از این شرایط مساعد، برای شکوفایی اقتصاد کشور بهره ببریم.
پیرورزی بدون جنگ/ از نظاره تا نظارت توافق کافی نیست/ نقطهعطف تاریخی
روزنامه اصلاح طلب شرق، با تیتر "پیرورزی بدون جنگ"، به استقبال توافق هسته ای رفته است: توافق شد؛ بعد از ١٢ سال کشمکش، بعد از ٢٢ ماه نشست و گفتوگو، بعد از ١٩ روز مذاکره پیاپی. دود سفید بالاخره از قصر کوبورگ برخاست. وزرای خارجه ایران، آمریکا، آلمان، فرانسه، انگلیس، روسیه و چین بههمراه مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بالاخره به راهحلی برای حل بحران هستهای ایران دست یافتند. چهرهها خسته است، برخی کمتر، برخی بیشتر، اما همه در برشی از تاریخ قرار گرفته بودند؛ روزی که چالش هستهای ایران با یک توافق همکاری مواجه بود، نه قطعنامه، نه تحریم بلکه با راهی برای برداشتن تحریمها و لغو قطعنامهها. وزیران خارجه روی سن مرکز رسانهای اتریش کنار پرچمهایشان که قرار گرفتند، ناباورانه مورد تشویق خبرنگاران قرار گرفتند. اگرچه آغاز تشویق از صف خبرنگاران ایرانی بود که مشتاقتر از دیگران، منتظر اعلام توافق بودند اما خبرنگاران دیگر هم بهسرعت به این کفزدن پیوستند. برخی از آنها در تمام این ١٢ سال پرونده هستهای ایران را دنبال کرده و برایش مطلب نوشته بودند. جان کری خسته بود و تازه بعد از چند هفته کتانیهای مشکی را درآورده و کفش پوشیده بود، اما از شکستگی پا هنوز عصای زیر بغلش مانده بود. جواد ظریف هم خسته مینمود، چون این دو بیش از دیگران با آنچه بهعنوان متن توافق منتشر شد، سروکله زده بودند. دیگران هم بودند، فابیوس بهاشتباه از در خبرنگاران وارد شد و معاونان تیم ایران بهاشتباه بهجای ردیف اول سالن، از سن سر درآورده بودند. فیلیپ هاموند خونسرد بود و کنار کری ایستاده بود و برای تمامکردن تشویق خبرنگاران شروع کرد به دستدادن با کری. وزیر دستراستیاش اما نبود، سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، که سفرش را به تعویق انداخت اما تنها توانست در مراسم سازمان ملل حضور پیدا کند. اگرچه پیش از رفتن، نشست خبری کوتاهی با خبرنگاران روس برگزار کرده است. وزرای خارجه یک دور دیگر هم در مقر سازمان ملل ایستاده و با هم عکس یادگاری گرفته بودند. بعد از آن در آخرین جلسه هماهنگی ایران و ١+٥ که چنددقیقه امکان حضور تصویربرداران فراهم شد، جواد ظریف و فدریکا موگرینی حرف زدند. هر دو گفتند که «این تنها یک توافق نیست یک توافق خوب است»؛ این شاهبیت توافق تاریخی بود.
در ادامه این گزارش هسته ای از وین آمده: صدای پای توافق از نیمهشب دوشنبه وین شنیده شد؛ در شهری که باران به خیابانهایش میخورد و خنکی پاییزی بهجای تابستان نشسته بود. از حوالی ساعت ١٠ شب در خیمه خبرنگاران پیام آمادهباش میچرخد، اولویت با عکاسان و تصویربرداران بود که باید تصویر اعلام توافق و مراسمی که برگزار میشد را ثبت کنند. خبرنگاران اما برای دریافت جزئیات توافق باید به مرکز خبری اتریش بروند. دو، سه ساعت پیشتر اما امیدی به اعلام توافق نمیرفت و همه، کار را به صبح موکولشده میدانستند. عصر ظریف گفته بود امشب نه، اما آنچه داخل اتاقهای مذاکره میگذشت چیز دیگری بود. با بالاگرفتن موج امید در دیدارهای عصر، وقفهای کوتاه پیدا شد. شب از مرز دوشنبه گذشته و به روز بعد وارد شد، حالا همه، چه در تهران و چه در وین منتظر خبرهای آخر بودند. گویا جلسهای که قرار بود تا نیمهشب ادامه پیدا کند و مسائل باقیمانده را حل کند به شب آخر موکول شده بود. ساعت دو نیمهشب را رد کرده بود که منابع خبری ایرانی آخرین تیر ترکش را راهی خیمه سفید خبرنگاران کردند، «امشب احتمال انجام برنامه در مقر سازمان ملل منتفی است»، قرار بود که راهی مقر سازمان ملل شویم.اطراف کوبورگ جیرجیرکهای شبانه میخواندند و چراغ اتاقهای قصر همچنان روشن بود. یکی از اعضای تیم مذاکره میگفت اعضای همه هیأتها در راهروها در حال خواندن و بررسی متون هستند. صد صفحه متن تهیه شده، پرانتزها و جاخالیها پر شده و همه مواردی که یکسالونیم گفته میشد، موضوع اختلاف است به موضوع تفاهم تبدیل شده است. اما هنوز همهچیز برای اعلام توافق آماده نبود. خبرنگاران و عکاسان منتظر در خیمه، حالا بهجای مقر سازمان ملل راهی هتلهایشان میشدند. برخی هتلهایشان را تحویل داده بودند و به چرتی در همان خیمه قناعت کردند. قرار برنامه به صبح موکول شد؛ آمادهباش از ساعت هشت صبح سهشنبه. صبح سهشنبه قصر کوبورگ از حالت دژ نظامی خارج شده و به هتلی عادی تبدیل شد. ترددها آزاد و پلیسها اگرچه هستند اما میلههای حائل را برداشتهاند. از شواهد مشخص است که وزرا در هتل نیستند. اگرچه جلسه معاونان همچنان تا حوالی چهار صبح به طول انجامیده. از صبح کارشناسان و معاونان ١+٥ و ایران در جلسه، آخرین اصلاحات را انجام دادند.
احمد غلامی در یادداشتی با عنوان "از نظاره تا نظارت توافق کافی نیست"، به روزهای پس از توافق پرداخته: «ما یاد گرفتهایم چگونه بر خرابه زندگی کنیم، ما یاد گرفتهایم که چگونه بر ترس و بزدلی غلبه کنیم. از همهچیز مهمتر ما یاد گرفتهایم که در سیاست هیچچیز بهسرعت حرکت نمیکند. همهچیز کند پیش میرود. پس باید اهداف بلندمدت طراحی کرد». این گفته فیدل کاسترو است. چریکی خستگیناپذیر که حدودا پنج دهه با آمریکا جنگیده است: نظامی و دیپلماتیک. دستاوردهایش، پیروزیها و شکستهایش، تصمیمات درست و اشتباهاتش برای همه ارزشمند است. چریکی که لباس رزم را هرگز از تن درنیاورد اما در حین جنگ نیز به مذاکره میاندیشید. مهمترین درسی که میشود از او گرفت، شاید این جمله است: «در سیاست هیچچیز به سرعت حرکت نمیکند. همه چیز کند پیش میرود». پس باید اهداف بلندمدت طراحی کرد.در این ١٢سالی که گذشت، بهخصوص در این دوره دوساله مذاکرات صحت این گفته بهخوبی روشن شد؛ و اینک میماند اینکه از خودمان بپرسیم آیا مذاکرهکنندگان در درازمدت برنامهای برای کشور طراحی کردهاند یا نه؟ توافق، چه خوب چه بد، در نقش بازیگران سیاسی دنیا تغییری به وجود نمیآورد. همواره در سیاست رسم بر این بوده که یکی میبرد، یکی میبازد یا هر دو طرف میبرند یا میبازند. باز به گفته کاسترو «نمیشود برای سیاست نسخه نهایی پیچید». پیروزی و شکست، دائمی نیست. فردای روز توافق، سیاست و سیاستمداران به جاهای خودشان برمیگردند و هرکس میکوشد قلابش را به جای پرمنفعتتری پرتاب کند. نمیدانم سیاستمداران ما برای بعد از توافق چقدر آمادهاند و چه برنامهای دارند. اما مردم آسیبدیده از تحریمها جز نگاه خوشبینانه به آیندهای روشن، چاره دیگری ندارند. ظرف روزها و شبهایی که مذاکرات در جریان بود، مردم با نفسهای حبسشده نظاره میکردند و مخالف و موافق مذاکره، نگران بودند که بعد از توافق چه میشود. تا زمان اجرائیشدن توافق، دولت ماراتن سختی در پیش دارد. طی این مسافت باقیمانده، هر قدر به مقصد نزدیکتر شویم، مسیر دشوارتر میشود.
در ادامه می خوانیم: همه آنهایی که روند توافق را «نظاره» کردند، از این پس «نظارت» میکنند. بیتردید، رفتار همسایگان و کشورهای منطقه نیز تغییراتی خواهد کرد. کموبیش در طی همین مدت نیز دیدهایم که هرکدام واکنشهایی داشتهاند. درهرحال جز این نباید باشد که روزهای بهتری فرا برسند. اما برای تحقق چنین آینده روشنی، باید تدبیری اندیشیده شود. عمر اوجهای احساسات انسانی بسیار کوتاه است. این توافق اگرچه روحیهبخش و امیدوارکننده است اما کافی نیست. برد در سیاست، مثل برد در بازی فوتبال نیست که مطالبات آن در محدوده چمن سبز خلاصه شود. پس از توافق، آمریکا باز همان آمریکاست و ایران باز همان ایران. دشواری و سختجانی آمریکا از همینجا آغاز میشود. آمریکا فقط یک کشور مقتدر نظامی نیست، که البته هست. آمریکا کشوری ثروتمند نیست، که البته هست. بیش از هر چیز آنچه آمریکا را ترسناک میکند، این نکته است که آمریکا چیزی هست که نیست و چیزی نیست که هست. زیرا درست آن لحظه که احساس میشود فراچنگ آمده، از دست گریخته است؛ و آن لحظه که روبهرویش هستید، از پشت سر نگاه میکند. آمریکا گاز سیاسی است که همهجا هست و با چشم برهمزدنی مسموم میکند و حتی این آگاهی نمیتواند نجاتدهنده باشد. بازار جهانی عزم کرده بشر را تا لبه پرتگاه نیستی بکشاند. آنهم نه با اجبار که با میل و اراده و بهطرزی داوطلبانه. بعد از توافق، رهایی از آمریکا از هر زمان دیگری بیشتر موضوعیت پیدا میکند، و مقاومت و مبارزه بیش از هر زمان دیگری برای آنها، که به بهترشدن سرنوشت انسان میاندیشند، حیاتی میشود. در سیاست، استراتژیها بهندرت تغییر میکنند. هرچه هست تغییر در تاکتیکهاست.
صادق زیباکلام نیز دیروز را "نقطهعطف تاریخی"، دانسته: در تاریخ کشورها مقاطعی هست که از آن بهعنوان نقاط عطف تاریخی یاد میشود. رویدادهایی که تبدیل به نقاط عطف تاریخی میشوند، تحولاتی هستند که آثار و تبعات بلندمدتی در تاریخ آن کشور برجا میگذارند. سیاری میگویند که اهمیت ٢٣ تیر در تغییر و تحولات عمیق اقتصادی است که در جامعه ایران رقم خواهد خورد. رفع تحریمها و عادیشدن روابط اقتصادی با دنیا را بسیاری از جمله شماری از مسئولان دولت یازدهم، بهعنوان برجستهترین نقطهعطف توافق هستهای برخواهند شمرد. این درست است که تحریمها محدودیتها و معضلات زیادی برای اقتصاد ایران ایجاد کرده بود. اما با وجود گشایش اقتصادیای که توافق به بار خواهد آورد، «تحول اقتصادی»، آن نقطه عطف تاریخی که توافق هستهای بههمراه میآورد، نخواهد آورد. اقتصاد ما یک اقتصاد ناکارآمد دولتی است که تحریمها، وضع آن را حادتر کرده بود. برداشتهشدن تحریمها خودبهخود نه اقتصاد ما را کارآمدتر خواهد کرد و نه لزوما از فساد خواهد کاست. نسخه بهبود اقتصاد ما رفتن بهدنبال مسیری است که در سه، چهار دهه گذشته، بسیاری از کشورهای مشابه ما پیمودند و از اقتصادهای شبهدولتی ناکارآمد و درحالتوسعه به اقتصادهای موفق صنعتی تبدیل شدند. داروی شفابخش اقتصاد ما، برداشتهشدن تحریمها نیست، بلکه پایگذاردن در مسیری است که برزیل، آرژانتین، ترکیه، هند، مالزی، مناطق آزاد چین و دیگران پای گذاردند. یعنی رفتن بهدنبال الگوی توسعه اقتصادی بازار آزاد آدام اسمیت.
در ادامه آمده: توافق هستهای لزوما توسعه سیاسی و بازشدن جامعه مدنی چشمگیری را هم بهدنبال نخواهد آورد. اگر توافق هستهای نه در اقتصاد ما شقالقمری خواهد کرد، نه در مناسبات سیاسی و اجتماعیمان، پس اهمیت آن در کجاست که معتقدیم ٢٣ تیر ٩٤ بدل به یکی از نقاط عطف تاریخی انقلاب اسلامی ایران خواهد شد؟ توافق هستهای نه البته بهصورت سیل بنیانکن بلکه بیشتر بهصورت سدی در برابر رفتارهای تنشآلود با برخی کشورها که همچنان در جامعه ما برجای مانده عمل خواهد کرد. توافق هستهای در حقیقت نقطهعطفی خواهد بود از جهت التیامبخشی و بازگرداندن پراگماتیسم نگاه آشتیجویانه به جهان در عرصه سیاست خارجی ایران اسلامی. خیلی سالها بعد از توافق هستهای ٢٣ تیر ٩٤، ایرانشناسان، استادان دانشگاه و محققانی که روی تاریخ ایران اسلامی کار میکنند خواهند نوشت که توافق هستهای آغاز پایان تنش با غرب و آشتی ایران با جامعه بینالمللی را رقم زد.
شرق در ادامه با گزارشی با عنوان "دلواپسان در حاشیه"، به حال و هوای دیروز مجلس اشاره کرده است: در بهارستان، نبض مجلس برای برخی تند و برای برخی کندتر از همیشه میزند. برخی سر در گوشی تلفنهمراه، از میان خبرنگاران عبور میکنند و اگر سؤالی از آنها شود، پاسخی سربالا میدهند. برخی دیگر با لبخندهایی به پهنای صورت و شادباش با خبرنگاران خوشوبش میکنند. تصویر دوگانهای است از یک رخداد، اشکها و لبخندهای پساتوافق در بهارستان.هنوز ساعاتی به اعلام نهایی نتیجه مذاکره مانده اما زمزمه توافق در بهارستان گوشبهگوش میچرخد، «علیرضا زاکانی» پشت تریبون رفته و اینبار برخلاف همیشه به تیم مذاکرهکننده هستهای خداقوت گفته و درعینحال جوری در لابهلای حرفها توصیه میکند که خیلی جشن و پایکوبی برپا نشود: «ما نفی جشن نمیکنیم اما دعوت به جشن زودرس فعلا معنایی ندارد». بااینحال زاکانی تأکید دارد که «باید برای تأمین منافع ملی اقدامی یکپارچه و منسجم داشت». جمعی از یاران فکری نزدیک به زاکانی،تأییدگونه به سخنان یار همفراکسیونیاش نگاه میکنند و دیگران هم- البته آرامتر از همیشه- جملات تأکیدی زاکانی را دنبال میکنند. دلواپسهای هستهای، توی لاک دفاعی رفتهاند. یا خیلی پاسخگوی سؤالها نمیشوند یا به شیوه خودشان از زیر بار پاسخگویی و اعلامنظر شانه خالی میکنند. حمید رسایی که بهتازگی از فرنگ برگشته نیز غایب راهروهای مجلس است. بااینحال در اینستاگرامش به ایدههای جدیدی رسیده و تصویری از درس چوپان دروغگو گذاشته: «چوپان دروغگو دوباره دروغ گفت و مردم باور کردند، اما بار سوم احتیاط کردند و باور نکردند. نتیجه اخلاقی گرفته که با شانتاژ تبلیغاتی تصمیم نگیرند. بررسی متن ترجمهشده توسط وزارت امور خارجه، حکایت از خوشحالی ندارد.»«علیرضا زارعی» از دیگر دلواپسان بهارستانی، همین که خبرنگاران را میبیند، قدم تند میکند و چندگام مانده به آسانسور در محاصره ریکوردرها میماند. اما بالاخره با شتاب وارد آسانسور شده و به تلخی میگوید: «عجله دارم.»
شرق در ادامه خاطر نشان کرده : پیگیریهای «شرق» خبر از آن دارد که دلواپسیها این بار به سبک و سیاقی تازه در جریان خواهد بود و آنطور که یکی از نمایندگان مجلس خبر داده بناست الیاس نادران در نطق امروز خود نسبت به بررسی توافق ژنو در شورایعالی امنیت انتقاد کند. این منبع آگاه به «شرق» گفته اتاق فکر برخی جریانهای اصولگرا در پی بهنتیجهرسیدن مذاکرات هستهای، حالا بهدنبال تغییر فرمان است و نقد همهجانبه شورای امنیت بخشی از این سیاستگذاریها به شمار میرود. نمایندگان مجلس کمتر از یک ماه پیش طرحی را به تصویب رساندند که براساس آن مفاد توافق ژنو پس از گزارش به مجلس باید در شورایعالی امنیت به تصویب برسد، اما حالا برخی در بهارستان موافق این ماجرا نبوده و تأکید دارند که بهتر بود توافق در مجلس به رأی گذاشته میشد.
شرق در یادداشتی با عنوان "فرجامِ «بَرجام»؛ همکاری مشترك عليه داعش؟"، و با طرح این سوال نتیجه گرفته هرچند مذاکرات هسته ای به سرانجام رسید، اما اهداف غرب و ایران در مبارزه با تروریسم متفاوت است و به همسویی نمی رسد: آیا فرجامِ «بَرجام» به همکاری منطقهای ایران و غرب بر ضد داعش منجر خواهد شد؟ هنگامیکه در ذهن خود با این سؤال روبهرو میشویم، باید بتوانیم به تحلیلی جامع، در دو سطح نسبت به متن تنظیمشده توافقی، که از آن با نام «برجام» یاد میشود، برسیم. بهنظر میرسد برای سطح اول؛ در تمام مسیر مذاکراتیِ چند ماهه اخیر، تمرکز بر وجه تکنیکی مباحث مرتبط با پرونده هستهای بود که درباره آن بحث و گفتوگو شده است. بااینهمه، گهگاه در اخبار و شایعات، و بیشتر در مواضع طرف آمریکایی، اشاراتی دیده شده است که سخن از «همسودی» طرفین در مبارزه با تروریسم داشته است. آنچه تأیید میکند این پیامهای درگوشی و «ترغیب ورود به گفتوگو در ترازی دیگر»، تبادل یافته است، همانا یادآوریهای مقاممعظمرهبری مبنیبر ضرورت محدودنگاهداشتن دامنه گفتوگو به بحث هستهای بود که در برخی مقاطع بیان شده است. ایران رویکرد مداخلهجویانه غرب در منطقه را موجد بیثباتی و تروریسم میداند و ازهمینرو مسئولیت ظهور داعش را نیز متوجه قدرتهای فرامنطقهای و حامیان آنها ارزیابی میکند. این تمایز ذاتی در درک موضوع، خود مانع اصلی یافتن افقی راهبردی برای همکاریهای دوجانبه یا چندجانبه در آینده است. یک مقوله دیگر نیز رفتار دوگانه و پیشبینیناپذیر غربیها با مصادیقی از آنچه تروریسم نامیدند و نخست با آن به مبارزه برخاستند، اما سرانجام به گفتوگو نیز توجه نشان دادند، همچون طالبان، است. این رفتارها هم بر دامنه بیاعتمادی و فقدان ثبات رویه طرفهای غربی نزد کارآگاهان سیاسی در ایران افزوده است بنابراین اگر نیک بنگریم، دو سوی این معادله از منظر اصول راهبردی، با وجود توافق در اجرای «برجام»، در موضوع «داعش» با یکدیگر «همسود» نیستند.
در ادامه آمده : اسناد و گزارشهای منتشرشده بعدی نشان داد هیچ ارتباطی میان این دو مقوله نبوده است و در بحث اعاده حاکمیت ملی، هیچگاه سخنی در باب بحرین بهطور مستند مطرح نشده بوده است؛ اما همین طرح رسانهای و احتمال توافقی خارج از مذاکرات، لطمهای اساسی به حیثیت ملی دولت وقت وارد کرد و از حلاوت اعمال حاکمیت ملی بر سراسر جغرافیای سیاسی آن روز ایران کاست. امروز تعمیمبخشیدن به دامنه توافق «برجام» در حوزه مباحث منطقهای بهیقین برخلاف مصلحت ملی و در تضاد آشکار با نیات، اهداف و مفاد روند پیگرفتهشده مذاکراتی در ماههای اخیر است؛ ازهمینرو هشیارانه باید توجه کرد این تصور بیپایه رواج پیدا نکند، که اگر چنین شود سرمایهای گرانسنگ نابود خواهد شد. از سوی دیگر، رویههای بهکاربستهشده و تعیین خطوط قرمز اعلامشده جمهوری اسلامی ایران نسبت به پیشرویهای داعش هم مؤید آن است که طرف ایرانی در حفظ منافع ملی و حاکمیتی خود، خاصه مبارزه با تروریسم، از اصول ملی خویش پیروی میکند و تمایلی ندارد پیادهنظام دیگران تصور شود.
ثبيت ايران هستهاي با ايستادگي ملت/ تشكر رهبر انقلاب از زحمات صادقانه تيم هستهاي ايران/ داده ستاندههاي مهم «برجام»/ دغدغه حذف نيروهاي انقلابي را بايد جدي گرفت
روزنامه جوان، "تثبيت ايران هستهاي با ايستادگي ملت"، را به عنوان تیتر گزارش هسته ای خود برگزیده است: 12 سال مذاكره هستهاي ايران با غرب در وين با دستيابي به يك برنامه جامع مشترك تمام شد، برنامهاي كه بر اساس آن، امريكا، اتحاديه اروپا و شوراي امنيت سازمان ملل متعهد شدند همه تحريمهاي هستهاي ايران را لغو كنند و ايران نيز تعهد كرد. دامنه برنامه هستهاي خود را در طول يك دوره زماني مشخص، به شكلي محدودتر دنبال كند. اين برنامه بايد براي اجراييشدن، به تأييد نهادهاي قانوني ايران و 1+5 برسد. طبق اين برنامه مشترك، ايران اولين كشوري است كه برنامه غنيسازياش را پنج عضو دائم شوراي امنيت و آلمان، به رغم شش قطعنامه متوالي اين شورا، در قالب يك برنامه بينالمللي به صورت مكتوب ميپذيرند. به گزارش «جوان»، ايران و 1+5 پس از دو مرتبه تمديد توافق سال 1392 ژنو و چهار مرتبه تمديد مذاكرات در وين، ظهر ديروز با صدور يك بيانيه مشترك، دستيابي به مصالحه هستهاي را اعلام كردند. مصالحه به دست آمده بر سر يك سند 159 صفحهاي با عنوان «برنامه جامع اقدام مشترك(JCPA)«در 37 بند و پنج ضميمه است كه در آن، نحوه لغو تحريمهاي شوراي امنيت، سرنوشت تحريمهاي اروپا، سرنوشت تحريم امريكا (كنگره و دولت)، محدوديتهاي برنامه هستهاي ايران شامل غنيسازي 5 درصد و 20 درصد، تحقيق و توسعه، تعداد سانتريفيوژها، نحوه و دامنه بازرسيها و ابعاد نظامي برنامه هستهاي (PMD) مشخص شده است. ايران در مقدمه برنامه جامع اقدام مشترك متعهد شده كه برنامه هستهاياش «منحصراً صلحآميز» بوده و تحت هيچ شرايطي به دنبال توسعه يا دستيابي به هيچ گونه سلاح هستهاي نخواهد بود. در مقابل 1+5 نيز متعهد شده كه اجراي برنامه جامع منجر به «تغيير اساسي در برخورد» آنها با مسئله هستهاي ايران شود. در مقدمه اين برنامه آمده است: «برنامه جامع اقدام مشترك باعث برداشته شدن جامع همه تحريمهاي شوراي امنيت سازمان ملل و همچنين تحريمهاي چندجانبه و ملي مربوط به برنامه هستهاي ايران از جمله گامهايي درباره دسترسي به حوزههاي تجاري، فناوري، مالي و انرژي خواهد شد.» در بند چهار مقدمه كليات برنامه جامع اقدام مشترك تصريح شده كه اجراي موفقيت اين برنامه باعث خواهد شد كه ايران به طور كامل از حق انرژي هستهاي بر اساس NPT برخوردار شده و در نهايت «با برنامه هستهاي ايران به مانند هريك از دولتهاي غير دارنده سلاح هستهاي طرف انپيتي برخورد شود.»
در ادامه می خوانیم: رئيسجمهور امريكا در سخنراني خود گفته كه بعضي از تعهدات ايران طبق توافق تا 25سال ادامه خواهد داشت. وزير خارجه فرانسه گفته كه توافق صورت گرفته در وين دستكم تا ۱۰ سال مستحكم و پايدار است. وي همچنين اعلام كرد: با وجود مواضع فرانسه در مذاكرات هستهاي ايران اميد است شركتهاي فرانسوي سهم عادلانهاي در بازارهاي ايران كسب كنند. فابيوس همچنين افزود: كشورهاي غربي به شدت درخصوص نحوه استفاده ايران از منابع مالي عودت داده شده پس از تحريمها پيگيري خواهند كرد. وي گفت: شوراي امنيت ظرف چند روز آينده با صدور قطعنامهاي توافق هستهاي غرب با ايران را تأييد و قطعنامهاي در اين خصوص صادر ميكند. روزنامه فرانسوي لوموند نيز به نقل از فابيوس اعلام كرد كه سفر وي به ايران بسيار محتمل است.
"تشكر رهبر انقلاب از زحمات صادقانه تيم هستهاي ايران" ، به دیدار دیشب رهبر انقلاب با اعضای هیات دولت یازدهم اشاره دارد: حضرت آيت الله خامنهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي عصر ديروز در ديدار رمضاني رئيسجمهور و هيئت وزيران با شرح و تبيين فرازهايي از فرمان راهگشاي اميرمؤمنان به مالك اشتر، تأكيد كردند: پشتوانه روحي، معنوي و فكري، عامل اصلي حل همه مشكلات است و تأمل و تدبر در نهج البلاغه مولاي متقيان، چنين پشتوانهاي را فراهم ميسازد.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني دفتر مقام معظم رهبري ، رهبر معظم انقلاب با اشاره به سخنان رئيسجمهور در ابتداي اين ديدار درباره نتايج مذاكرات هسته اي، از زحمات و مجاهدات صادقانه و مجدانه تيم هستهاي قدرداني و تشكر كردند. ايشان سپس با اشاره به ويژگيهاي شخصيتي جايگاه خاص مالك اشتر نزد اميرمؤمنان افزودند: حضرت علي بن ابيطالب (ع)، فرمان خود را خطاب به چنين شخصيتي صادر فرمودند كه اين نكته جاي تأمل دارد. رهبر انقلاب در بيان وظايف مسئولان در فرمان اميرمؤمنان به مالك اشتر، افزودند: «گرفتن ماليات و حقوقي كه مردم نسبت به دولت دارند»، دفاع از مردم و سرزمينشان، سوق دادن جامعه به صلاح و رستگاري و آباداني و سازندگي كشور، چهار مأموريت اصلي است كه مولاي متقيان در نامه به مالك، بر دوش حاكمان ميگذارند. حضرت آيت الله خامنه اي، «توصيه حاكمان اسلامي به تقواي الهي در هر شرايط و موقعيت»، «جديت كامل در انجام دادن فرايض و سنن و مستحبات»، «نصرت پروردگار در قلب و در زبان و در عمل» و «مهار كردن نفس در مقابل همه شهوات» را از فرامين مهمي برشمردند كه مولاي متقيان در زمينه خودسازي به مالك اشتر نگاشتهاند.
جوان در گزارشی با عنوان "داده ستاندههاي مهم «برجام»"، را بررسی کرده است: بخش (5) ماده اول متن برنامه جامع اقدام مشترك )برجام) گفته كه اجراي اين برنامه منجر به برداشته شدن كامل تحريمهاي شوراي امنيت ميشود. طبق ماده (34) 5+1 متعهد شده بلافاصله بعد از نهايي شدن توافق (يعني ديروز) بدون تأخير قطعنامهاي را براي تأييد «برنامه جامع اقدام مشترك» به شوراي امنيت ارائه كند. طبق بخش (14) ماده اول برجام، 5+1 قطعنامهاي را به شوراي امنيت ارائه ميكند كه ضمن تصويب برنامه جامع اقدام مشترك، در آن بر تغيير اساسي بررسي مسئله هستهاي ايران تأكيد ميشود. اين قطعنامه كه به گفته مقامهاي دو طرف طي روزهاي آينده تصويب خواهد شد، قطعنامههاي قبلي را از زمان اجراي توافق لغو اعلام ميكند و تا 10 سال بعد از شروع اجراي توافق، بررسي مسئله هستهاي ايران را توسط شوراي امنيت پايان ميدهد. اين قطعنامه، جايگزين هر شش قطعنامه قبلي ميشود، البته در همين قطعنامه محدوديتهايي نيز براي ايران مشخص شده است. قطعنامه شوراي امنيت همه قطعنامههاي شوراي امنيت را به طور همزمان با راستيآزمايي اجراي تعهدات ايران توسط آژانس لغو ميكند. طبق بند (26) شوراي امنيت هيچ تحريم هستهاي جديدي عليه ايران اعمال نخواهد كرد.طبق ماده (21) امريكا اجراي تحريمهاي مرتبط با برنامه هستهاي ايران را همزمان با راستي آزمايي آژانس بينالمللي انرژي اتمي متوقف ميكند. اين تحريمها شامل مبادلات بانكي و نهادهاي مالي از جمله بانك مركزي ايران ميشود و بقيه جزئيات آنها نيز در ضمائم مشخص شده است. طبق ماده 26، دولت امريكا در چارچوب اختيارات رئيس جمهور و كنگره از اعمال تحريمهاي جديدي كه فهرست آنها در ضميمه دو برجام آمده، خودداري ميكند. به علاوه دولت امريكا در محدوده اختيارات كنگره و رئيسجمهور، از اعمال تحريمهاي مرتبط با هستهاي خودداري ميكند. طبق ماده 23، امريكا بعد از هشت سال كه آژانس به اين نتيجه رسيد همه مواد هستهاي ايران صلحآميز مانده، اقدامات قانوني براي لغو تحريمهاي هستهاي ايران را انجام ميدهد. دولت امريكا طبق ماده 26 برجام متعهد شده كه از اقدامات و وضع قوانين ايالتي كه مخالف لغو تحريمهاي مشخص شده در برجام است، جلوگيري كند.
در ادامه می خوانیم: در بخش دسترسيها در بند 74 ضميمه تصريح شده است: درخواستها براي اجراي مفاد برجام طبق حسن نيت و با لحاظ حقوق حاكميتي ايران و بر اساس ضرورت حداقلي صورت خواهد گرفت تا راستيآزمايي مؤثر مسئوليتهاي محوله در برجام عملي شود. در راستاي اجراي پادمان معمول بينالمللي اينگونه درخواستها به هدف دخالت در امور نظامي ايران يا ساير فعاليتهاي امنيت ملي نخواهد بود بلكه منحصراً براي حل نگرانيهاي مرتبط با تحقق تعهدات برجام و ساير وظايف غيراشاعهاي و پادماني ايران صورت خواهند گرفت. اين روال با هدف اجراي برجام ميان ايران و كشورهاي 5+1 خواهد بود و در اجراي قرارداد پادمان و پروتكل صادق نيست. در اجراي اين روال مانند ساير اقدامات شفافسازي از آژانس خواسته ميشود كه هر نوع اقدام احتياطي را براي حفظ اسرار تجاري، فناوري و صنعتي و همچنين اطلاعات محرمانهاي كه به دست ميآورد، به عمل آورد. بر اساس بند 76 در بخش دسترسيها اگر توضيحات ايران نگرانيهاي آژانس را رفع نكرد، آژانس اين امكان را دارد كه صرفا به جهت راستيآزمايي نبود فعاليتها و مواد هستهاي اعلام نشده يا فعاليتهاي غير همخوان با برجام، درخواست دسترسي به مكانهايي را كه تحت توافق جامع پادمان با پروتكل الحاقي اعلام نشده، بدهد. آژانس بايد دلايل دسترسي به ايران را به صورت مكتوب ارائه كرده و اطلاعات مربوط را در دسترس ايران قرار بدهد. طبق بند 77 بخش دسترسيهاي توافق ايران اين امكان را دارد كه به جاي دسترسي ابزارهايي را براي حل نگرانيهاي آژانس به گونهاي پيشنهاد بدهد كه اين نهاد بينالمللي قادر باشد نبود فعاليتها و مواد هستهاي اعلام نشده يا فعاليتها غيرهمخوان با برجام در محل مورد تقاضا راستيآزمايي كند.
"دغدغه حذف نيروهاي انقلابي را بايد جدي گرفت"، که به خيز تجديدنظرطلبان براي فتح سنگربهسنگر مناصب حكومتي اشاره دارد: «حذف نيروهاي انقلابي و مؤمن از سطوح مختلف مديريتي و اجرايي»؛ موضوعي كه هنوز هم به عنوان يكي از مهمترين دغدغههاي رهبر معظم انقلاب مطرح است. ايشان در سخنرانيهاي مختلف از لزوم توجه ويژه به اين قشر مهم از جامعه مباحثي را مطرح مينمايند. معظمله در ديدار اخير خود با دانشجويان بار ديگر اين موضوع را مورد توجه قرار دادند و بيان فرمودند: «پيشروان حركت پرافتخار علمي امروز كشور در رشتههاي حساس و مهمي نظير هستهاي و نانو، جوانان مؤمن و انقلابي بوده و هستند و دشمنان ميخواهند امثال دكتر شهرياريها و دكتر چمرانها، در دانشگاهها تربيت نشوند.»حضرت آيتالله خامنهاي در ادامه تأكيد كردند: «هر دو وزير محترم علوم و بهداشت مورد اعتماد من هستند اما بايد مراقبت كنند كه افرادي در زير مجموعه آنها، دانشجويان را با برخي كارها و برنامههاي غلط، از گرايش انقلابي و اسلامي و معنويت دور نكنند.» حذف نيروهاي مؤمن و انقلابي ماههاست كه توسط بسياري از دلسوزان مورد هشدار قرار گرفته، آن هم در شرايطي كه نيروهاي وابسته به جريان فتنه به خوبي توانستهاند برخي از سطوح مديريتي را در دست بگيرند و اهداف رهبران خود را به ميدان عمل بكشانند.
در ادامه می خوانیم: نكته حائز اهميت آنكه مهمترين ويژگيهاي جريان مؤمن نظام جمهوري اسلامي كه به افراطيگري متهمند، اعتماد به وعدههاي الهي، باور به دشمني غرب، پافشاري بر مقاومت و آرمانهاي انقلاب، اعتقاد به پيروزي با مبارزه مستمر و بنا به فرمايشات مقام معظم رهبري تكيه به تكليف و مجاهدت در راه تكليف است در مقابل طيفي كه در منطقش برچسب زدنهاي متداول به جريان رقيب، رفاهزدگي، ناديده گرفتن عوامل معنوي و نصرت الهي، گرايش به غرب، بيمعنا بودن مقاومت، اعتقاد به كدخدامنشي مستكبرين و اعتقاد به امكان همزيستي مسالمتآميز جمهوري اسلامي ايران و امريكا به وضوح به چشم ميخورد و چنين تقابلي براي جماعتي كه به فكر براندازي نظام است غيرقابل تحمل است. بارها گفته شده است كه جريان اصلاحطلب به شدت به دنبال كسب قدرت در انتخابات مجلس دهم و همچنين نفوذ در مجلس خبرگان و پس از آن در دست گرفتن پست رياستجمهوري در انتخابات خرداد سال 96 است بنابراين براي رسيدن به چنين هدفي نه تنها بايد نيروهاي انقلابي و مؤمن در مراكز مهم دولتي و غيردولتي حذف شده و فضا براي فعاليتها و اقدامات انتخاباتي و در ادامه براندازانه عناصر فتنهگر مهيا شود بلكه بايد سيطره نيروهاي سفارشي وابسته به جريان فتنه در وزارتخانهاي كه برگزاركننده انتخابات است (وزارت كشور) هم تا حد ممكن وسيعتر شود، چراكه حذف نيروهاي مؤمن در اين وزارتخانه و مجموعههاي استاني و شهرستاني زير نظر اين وزارتخانه (نظير استانداريها و فرمانداريها) و گسيل نيروهاي وابسته به فتنهگران، ميتواند برگ برندهاي باشد براي پيروزي در سه انتخابات پيشرو كه براي جريان فتنه حكم مرگ و زندگي را بازي ميكند.
حصر ایران شکست/ جامعه و حکومت در دوراهی بعد از توافق/ پايان دلواپسي آغازعصرجديد/ زیباکلام: "آغاز«پايان مرگ بر آمريكا» است/ انتشار فایل صوتی آخرین بگو مگو های قبل از توافق
روزنامه قانون، با تیتر "حصر ایران شکست" که یادآور تیتر حصر آبادان شکست در سال های جنگ است، به استقبال از توافق هسته ای رفته است: فرازى ازنامه امام على عليه السلام به مالك اشتر(خطبه ٥٣نهج البلاغه): "هرگز پيشنهاد صلح از طرف دشمن را كه خشنودى خدا در آن است رد مكن، كه آسايش رزمندگان، و آرامش فكرى تو، و امنيّت كشور در صلح تأمين مى گردد . لكن زنهار زنهار از دشمن خود پس از آشتى كردن، زيرا گاهى دشمن نزديك مىشود تا غافلگير كند، پس دور انديش باش، و خوشبينى خود را متّهم كن. حال اگر پيمانى بين تو و دشمن منعقد گرديد، يا در پناه خود او را امان دادى، به عهد خويش وفا دار باش، و بر آنچه بر عهده گرفتى امانت دار باش، و جان خود را سپر پيمان خود گردان، زيرا هيچ يك از واجبات الهى همانند وفاى به عهد نيست." دیشب تهران و خیابان ولیعصر پراز شور و نشاط شد.بی گمان کمتر پیش می آید سیاست خارجی این چنین در پیوندبا روح و روان مردمان این سرزمین باشد.کمتر حکومت و دولت و سیستمی شاید بتواند چنین موج عظیمی از همراهی و همدلی را برانگیزد.در دوران تحریم ها ی سیاه بیشترین فشار را مردم تحمل می کردند و همان مردم با مشارکت بی نظیر خود در انتخابات 92مسیر آینده سیاست خارجی را رقم زدندو دیشب نیز همان مردم پیروزی سیاست خارجی دولت منتخب خود را جشن گرفتند.این سرمایه اجتماعی به آسانی به دست نیامده است و حفاظت از آن کار آسانی نیست. مردم دیشب نشان دادند کهبزرگترین حامیان نظام سیاسی هستند اگر در جریان تصمیم های بزرگ قرار بگیرند و تیم مذاکره کننده ایران و رئیس جمهور نیز آنگاه که به مردم اعتماد کردند بدون تردید صاحب اعتبار اصلی شدند.
در ادامه می خوانیم: نقطه پایان سرانجام گذاشته شد.قلم ها روی زمین گذاشته شدند وبعد از 12 سال مناقشه هستهای، پس از 2 سال مذاکره نفس گیر سرانجام آفتاب شرق از وین طلوع کرد.بیش از 700 خبرنگار درکنار دهها فیلمبردار و عکاس،شاهد نفس گیرترین مذاکرات دیپلماتیک جهان شدند.این روزها وین بیش از همیشه شاهد حضور دوربینهایی بود که برای پخش زنده تنظیم شده و در میان خیابانهای منتهی به هتل کوبورگ سرگردان بودند.چشم ها به درهای هتل کوبورگ دوخته شده بود. بیست روز مداوم مذاکره به شامگاه 22 تیرماه و روز دوشنبه رسید.در آخرین ساعات از روز دوشنبه خبر رسید که خبرنگاران و عکاسان آماده انتقال به محلی باشند که قرار است در آن متن بیانیه مشترک خوانده شود.شور و شوق خبرنگاران و عکاسان ، فضای وین را در نوردید و در کسری از ثانیه به تهران رسید.خبرنگاران حالا نه فقط اخبار را تنها روی توییتر و صفحات خود یا برای رسانه هایشان می فرستند که امواج راهش را به فضای مجازی باز می کند. تهران هم حالا چون وین بی خواب است. هنوز خبرها قطعی نشده است که قرارها برای جشن هستهای گذارده می شود.صحبتهای وزیر کشور دولت یازدهم این بار از تهران به وین میرسد که استانداران برای جشن آمادگی دارند.گویا بعد از سردار منتظرالمهدی که از حضور نیروی انتظامی در کنار مردم سخن گفته بود حالا نوبت به وزیرکشور می رسد. اما در وین همچنان اما و اگرها ادامه دارد.خبرنگاران چشم به دهان وزرا و معاونان و تیم های هسته ای دارند که نقطه پایان این راه را دریابند.چشم ها با دلهره شاهد مذاکرات دو جانبه و چند جانبه هستند و در این میان تنها تیم فنی است که کار را تمام کرده است، آنان پیش از تیم سیاسی نتیجه نهایی را گرفته بودند.خورشید در تهران در قلب آسمان میدرخشد، اما در وین هنوز راهی باقی مانده تا خورشید به نیمه برسد. گرما بیداد می کند اما گویا اینجا دیگر کسی گرما را حس نمی کند.کسی حتی نمی خواهد به امکان دیگری غیر از توافق بیندیشد. ظریف ابراز امیدواری کرده بود که روز دوشنبه در وین نباشد وحالا یک روز گذشته و او هنوز در وین است. برای کاری بزرگ باقی مانده است. برای امضای قراردادی که نامش را در تاریخ ثبت خواهد کرد.قرارها مشخص است ؛ عکس یادگاری و خواندن بیانیه آخر. پرچمها مشخص و مرتب شده است و پرچم ایران در میان 6 کشور قدرتمند جهان قرار دارد.وزرا در مقابل پرچم هایشان می ایستند ، یک جای خالی و یک پرچم بدون وزیر است. لاوروف در عکس تاریخی که قرار است نشانی از قرارداد قرن باشد غایب است. همو که شب گذشته نیز محل مذاکرات را ترک کرد تا بخوابدوخبرنگاران را برای دقایقی غرق نگرانی کرده بود.
قاسم خرمی، سردبیر قانون در یادداشتی با عنوان "جامعه و حکومت در دوراهی بعد از توافق"، به روزهای پس از توافق پرداخته: ديروز پيش چشم ما اتفاق بزرگي افتاد .گفتن و نوشتن و تکرار واژهها و مفاهیم چیزی از اهمیت این رویداد سترگ و تاریخی نمیکاهد. برای کشوری همچون ایران حرف زدن و توافق کردن و قرارداد بستن با بیگانگان البته موضوع تازهای نيست ، اما این نخستین باری است که یک حکومت ایرانی در شرایط غیر اضطراری و فارغ از جنگ و شکست و تحقیر تن به امضای قراردادی چند جانبه با بازیگران بینالمللی دادهاست. تعهداتی سپرده که مختار بود نسپارد و امتیازاتی گرفته که ميتوانست از دست بنهد و مسیر دیگری در پیش گیرد. از همه مهمتر قراردادی را امضاء کرده که رهبری نظام، دولت قانونی و اکثریت قریب به اتفاق جامعه از بابت آن احساس خسران نمیکنند به یک تعبیر زمانه فعلی از معدود لحظات تاریخی است که خواست حکومت و قاطبه مردم در يك نقطه به انطباق کامل رسيده است. هم حکومت و هم مردم با «سیاست یک دنیا دشمن» وداع کرده تا بعد از اين در دفاع از حقوق قانونی خود مقابل مصائب واقعي کشور هم پیمان و متحد بمانند. محتوا و مندرجات توافق امری فنی و تخصصی و اساسا داستانی دیگر و نیازمند تقریر و بیان دیگری است. صد البته که محتوای توافق و نیز پیامدهای آن هرچه باشد اوضاع اقتصادی و اجتماعی ما را زیر و زبر نخواهد کرد اما کیست که نداند برای جامعه اي نفتی مثل ایران هر اتفاق جهانی در هر سطحی ولو در حد عادی شدن روابط خصمانه پیشین ميتواند فینفسه رویدادی اثر بخش و تاثیرگذار در برون و درون باشد. 80 سال است که به رغم همه استقلال نماییهای ظاهری بخش عظيمی از سیاستهای حکومتی حتی در سطح تنظیم نوع رابطه خود با مردم مستقیما متاثر از اقتصاد سیاسی یا به عبارت سادهتر متاثر از میزان عرضه و فروش نفت بوده است. اقتصاد نفتی نه تنها بر شکل و شمایل برنامهریزیهای اقتصادی بلکه بر فرهنگ، ایدئولوژی و خلقوخوی حکومت، دولت و مردم ایران نيز تاثیر گذاشته است. بنابراین بیراه نخواهد بود اگر یکی از ملموسترین و شاید فوریترین پیامدهای سیاسی و اجتماعی توافق وین را درتنظیم نوع رابطه حکومت و جامعه جستوجو کنیم.
در ادامه می خوانیم:فرضیه نخست برای ترسیم نوع رابطه حکومت و جامعه در دوران بعد توافق مبتنی بر غلبه بیشتر دولت بر جامعه است. به اعتقاد قائلین به این فرضیه انجام توافق هستهای ميتواند به تفاهم حکومت با قدرتهای جهانی و کاهش فشارها و نظارتهای بینالمللی و در نتیجه به انسداد سیاسی و تضعیف بیشتر جامعه مدنی ایران منجر شود. بر این اساس اگرچه برای محافظهکاران درون ساخت قدرت سرخوشیهای سیاسی عصر دلارهای نفتی تکرار نمیشود اما آزاد شدن سرمایههای بلوکه شده و ارزهای محصور تبديل به مکملی برای از سرگیری سیاستهای تودهنوازی، حامیپروری، تولید رانتها و فسادهای مدرنتر و در نهایت بینیازی مالی حکومت از جامعه خواهدشد. جناح محافظهکار بعد از توافق هستهای به لحاظ روانی نیازمند نمایش اقتدار است و برای اینکه نشان دهد در سختگیری پیشین تجدیدنظری صورت نگرفته است فشارهای سیاسی، امنیتی و انتظامی را تشدید خواهد کرد. نتیجه این فشارها جامعه را نسبت به دولت روحانی و نیز نهادهای بینالمللی مأیوس کرده و از شرکت موثر و تعیینکننده در انتخابات پیشرو باز خواهد داشت. با شکلگیری مجلس محافظهکار امکان روی کارآوردن دولتی «تاجر خصلت» و همسو با خواسته شرکتهای چند ملیتی بیشتر خواهد شد و به این ترتیب محافظهکاران ایرانی از شرایط موجود در حد یک مصالحه بینالمللی برای اهداف غیر دموکراتیک و در مسیر ساخت یک طبقه جدید از تجار آزمند سود خواهند جست. به این تعبیر توافق هستهای نه تنها گشایش سیاسی ایجاد نخواهد کرد بلکه مجددا جامعه را مقهور بلوک قدرت سیاسی و اقتصادی دیگری خواهد ساخت. 2- فرضیه دوم اما از امکان تجهیز جامعه در مقابل حكومت بعد از توافق خبر ميدهد. براساس این تحليل انجام توافق هستهای و نیز توام شدن آن با سیر کاهش قیمت نفت به معنی رجوع اجباری و نهایتا خضوع دولت در مقابل جامعه خواهد بود. با کاهش قیمت نفت و سقوط تمدن نفتی حجم بروکراسی دولت و نیز کنترل آن بر اقتصاد کاهش خواهد یافت. تهدیدات امنیتی برون مرزی از جانب قدرتهای نظامی پرخطر از بین خواهد رفت و متعاقب آن ادبیات سیاسی هیجانآمیز حول دشمني با غرب تخفیف خواهد یافت. مرزهای اقتصادی و سیاسی گشودهتر خواهدشدو مراودات تجاری و توریستی شهروندان ایرانی با آمریکا و اروپا از بار دشمنی ذهنی طرفین خواهد کاست. تهدیدات خارجی كمرنگ تر ميشود و حكومت براي پرداختن به چالش هاي داخلي از حوصله بيشتري برخوردار مي شود.
"پايان دلواپسي آغازعصرجديد"، عنوان تیتر دیگری از قانون است که پیروزی در توافق هسته ای را برای کنایه زدن به افرادی که عنوان دلواپس بر آنها نهاده اند، مناسب دیده است: بيستو سوم تيرماه 94 پايان يك ماراتن نفس گير بود، براي همه ما. امروز فصل جديدي از سياستورزي در ايران آغاز خواهد شد. حسن روحاني نشان داد كه يك سياستمدار پيگير است و از خواستههايش كوتاه نميآيد. او 8 سال صبر كرد، تا دوباره پرونده هستهاي را تحويل بگيرد و به سرانجام برساند. بعد از خواندن توافقنامه اولين خبر و مهمترين آن ضيافت افطاري دولت در بيت رهبري بود. اعتماد نظام به تيم ظريف و روحاني را نبايد دست كم گرفت. نظام اعتماد و اختياري كه به روحاني و تيمش داد، در بيانيه تهران به احمدينژاد و دولت دهم نداد. اگرچه اين اختيار و اعتماد در دوره جليلي وجود داشت، اما او نتوانست و شرايط هم اجازه نداد تا از آن استفاده كند. اوباما به درستي پس از توافق گفت كه جامعه جهاني ديگر با تحريم بيشتر عليه ايران همكاري نميكرد. اين كاملا درست است. ما با جانسختي در ايران تحريمها را تحمل كرديم. اما فراموش نميكنيم دولتي بر سر كار بود كه سرمايههاي ملت را همچون دكلها نفتي بر باد داد. حاصل دور زدن تحريمهايش هم خاوري بود و بابك زنجاني. حالا روزهاي سخت گذشته است. آن «شرايط» با آن «مرد»، حالا «ديگر رفته است». اما آيا اين تفكر واقعا از ميان رفته است؟ به باور من بايد قدردان نوع نگاه ظريف و دولت روحاني به مسائل بينالمللي باشيم، اما در عين حال گلايه كنيم از اينكه اين نگاه و اين تجربه به محاق رفته بود. ظريف در كتاب خاطراتش توضيح ميدهد كه تا چه اندازه از بركنارياش توسط احمدينژاد خوشحال شده، تا آنجا كه سيگار را ترك ميكند: «نامه رئیس جمهور به بوش را از یک خبرنگار آمریکایی گرفتم. آمادگی این را نداشتم که ادامه دهم، اما صرفا از رهبری امتثال امر کرده بودم که مایل بودند ادامه بدهم. جانشین بنده مشخص شد. من بسیار از انتخاب ایشان استقبال کردم. من که به شدت سیگار می کشیدم، از خوشحالی این جابجایی، از روزی که جانشینم ویزا گرفت تا به امروز سیگار نکشیدهام. در صورتی که روزانه سه سیگار برگ می کشیدم.»از همينجا بود كه گفتمان «قطعنامه و كاغذپاره» به گفتمان غالب تبديل شد و كاركرد آن منوط شد به «پاره كردن قطعنامهدان». نگاهي كه نشان داد امروز بايد تا چه اندازه براي رفع آثار همان كاغذپارهها تلاش كرد. البته گفتمان و قطعنامه اين روزها نيز تكرار ميشود. آنهم از سوي رئیس کنگره جهانی یهود كه پس از توافق وين گفته است: «این توافق کاغذ پاره ای بیش نیست»
"آغاز«پايان مرگ بر آمريكا» است"، این نظر زیبا کلام درباره روزهای پس از توافق است: سرانجام توافق هستهاي بعد از 12 سال به نتيجه رسيد. دولت روحاني كه از روز عمل اتمام مذاكرات را در دستور كار خود قرار داده بود، توانست بعد از 23 ماه رفت و آمد و گفتوگو با 6 قدرت جهاني، توافق خوب را رقم بزند. توافقي كه برد- برد باشد. بر اين اساس بايد تاكيد كرد كه برخي حوادث و رويدادها نقطه عطف در تاريخ يك ملت و سرنوشت يك كشور هستند. معتقدم امروز نيز چنين نقطه عطفي رخ داده است. توافق هستهاي در حقيقت نقطه عطفي در تاريخ انقلاب خواهد بود. 13 آبان سال 1358 يك نقطه عطفي بود كه با خود راديكاليسم را آورد. آن نقطه عطف با خود «مرگ بر آمريكا» را آورد. 13 آبان سال 58 غربستيزي و دشمني با غرب و كشورهاي عربي منطقه را به همراه داشت. من معتقدم كه از 23 تيرماه سال 94 به عنوان نقطه عطفي در تاريخ ايران و جهان ياد خواهد شد كه آشتي جمهوري اسلامي ايران با دنيا را به دنبال خواهد داشت. 23 تيرماه سال 94 آغاز«پايان مرگ بر آمريكا» است. اين روز به عنوان اتمام مرگ بر غرب در دنيا به ثبت ميرسد.
قانون در مطلبی با عنوان "انتشار فایل صوتی آخرین بگو مگو های قبل از توافق " مطلب طنزی در رابطه با مذاکرات هسته ای منتشر کرده است:
بالاخره مذاکرات ایران و گروه 1+5 در آخرین جلسه که بامداد سه شنبه برگزار شد، پایان یافت و دو طرف به توافق رسیدند. خبرنگاران حاضر در هتل کوبورگ وین از گفتوگوهای پرتنشی در این جلسه خبر دادند. بخشی از این گفتوگو ها به بیرون (یعنی ما) درز کرد که در اینجا برای اولین بار منتشر می کنیم:
موگرینی: آقا الان دقیقاً مشکلتون چیه امضا نمی کنید؟ مواضعتون که کاملاًبه هم نزدیک شده. الان من دارم از این زاویه نگاه میکنم مماس شده اصلاً. بیش از این هم نزدیک شه، درست نیست.
ظریف و کری:ما مشکلی نداریم. این فرانسه است هِی قورباغه می اندازه وسط مذاکرات و مواضع ما.
وانگ یی(وزیر خارجه چین):راست میگن دیگه. چی می گی آقای فابیوس تو اصلاً؟ با این اسم و فامیل ضد بنیان خانوادهات. من نمیدونم شما اینور اروپایی ها چرا
اسم هاتون اینجوریه! اون از نخست وزیر سابق ایتالیا، این هم از تو. خخخ.
موگرینی: بس کنید دیگه. یه خانم محترم اینجا نشسته، خجالت بکشید. کری جان، الان دردت چیه توافقنامه رو امضا نمی کنی؟
جان کری:من کرم؟ والا منم پایه توافق هستم اما این نتانیاهو رو چیکار کنیم؟ این سکته می کنه خبرِ توافق رو بشنوه ها. می شناسمش، طبعش هم بلغمی مزاجه، بفهمه دل و روده و فتق و بصلالنخاع، همش میریزه
به هم. حالا من گفته باشم.
تخت روانچی: بابا امضا کنید بره. این تندروهای دو طرف رو ول کنید، بدم خودکارو؟
ظریف: آقای عراقچی من چند مرتبه به شما بگم وسط جلسه رسمی شوخی نکن و صدای آقای تخت روانچی رو تقلید نکن؟
عراقچی: به همین سوی چراغ هتل کوبورگ من نبودم. خودش صحبت کرد.
ظریف: این بنده خدا تا حالا دیدی چیزی بگه؟ من معاونم رو نمی شناسم یعنی؟
موگرینی:وااااااای! آقا جان بچههاتون اینقدر قورباغه پرت نکنین وسط بحث. دیگه واقعاً دارید اعصاب من رو خرد می کنید.
اشتاینمایر(وزیر خارجه آلمان): آبجی جدیدا خیلی
بی اعصاب شدی ها. بالاخره مذاکراته دیگه. قبلاً صبورتر بودین.
در این لحظه فابیوس و اشتاین مایر پچ پچ می کنند. فابیوس در گوشی می گوید:
-حق داره خب اعصابش خرد شه. سه هفته س الان خونه و زندگیش رو ول کرده اومده اینجا.
اشتاینمایر: خخخخخخخخخخخخخ. ای لعنت به اون بعد متافیزیکت.
موگرینی: چیه هر هر کر کر راه انداختید شما دوتا؟
فابیوس: هیچی هیچی. داشتیم راجع به این پیراهن صورتیتون صحبت می کردیم. خیلی بهتون میاد. از کجا خریدین؟
لاوروف: خسته شدیم دیگه بابا. تموش کنیم بره. سه هفته س علافیم. بیا؛ «وانگ یی» هم خوابش برد وسط جلسه.
جان کری: نه آقا خواب نیست. چینیه خب.چشماش این شکلیه. همشون همینجوری اند.
موگرینی: اصلاً به من چه. پاشیم بریم کپمون رو بذاریم. توافق بی توافق.
ظریف(با عصبانیت): هیچ وقت یک ایرانی رو تهدید به خواب نکنید. چون خودش منتها الیه خوابه.
لاوروف: و یک روس را...
ظریف: باز این حرف زد. یک بار شد من یه حرفی بزنم شما در کوهستان های برفی کشور ما اسکی نری؟
در این لحظه اشتاینمایر و فیلیپ هاموند پچ پچ کرده و در مورد انتقال «شوااشتایگر» از تیم بایرن مونیخ به منچستر صحبت میکنند.
جان کری(رو به آن دو): آقاجان، مای برادِر؛ وسط مذاکرهایم ها. داریم حرف می زنیم، توی پیت راجع به گوزن کوهی صحبت نمیکنیما.
ناگهان مدیر هتل کوبورگ با عصبانیت و عجله وارد اتاق جلسه می شود:
مدیر هتل: جمع کنید برید دیگه. بسه. سه ساعت دیگه مراسم عقد داریم اینجا. باید سفره عقد بچینیم. بعد از ظهر هم یه حنابندون داریم. تمومش کنین.
موگرینی: آقایون خواهشاً امضا کنید. باور کنید دنیا دوروزه. فردا همه این کدورتا رو فراموش می کنید. کری روی ظریف رو ببوس. آقا فابیوس بیا جلو. بیا امضا کن بریم سر خونه زندگیمون.
کری و ظریف(با نگاهی زیر چشمی به هم): باشه. ما راضی، موگرینی هم که راضی دیگه دندون لق شده دوازدهمِ فکِ چپ ِ پایین هم ناراضی. (اشاره به همه تندروهای دنیا)
موگرینی: خب به سلامتی. آقای اشتاین مایر دستت میرسه اون پشمک یزدی رو که آقای عراقچی سوغات آورده بذار رو میز که شیرینشم بخوریم.
... و اینگونه توافق انجام شد.
۱۸۰ درجه اختلاف دو روایت از یک توافق/ این نیز گفتنی است!/ انتظار معجزه نداشته باشید توافق دیگر فتحالفتوح نیست!
روزنامه کیهان در گزارشی با عنوان " ۱۸۰ درجه اختلاف دو روایت از یک توافق" به بررسی تحلیلی سند وین پرداخته است: دیروز(سه شنبه) پس از ٢٨ روز مذاکره فشرده در وین،نگارش برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) پایان یافت و بیانیه ای رسمی از سوی «محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه ایران و فدریکا موگرینی هماهنگ کننده مذاکرات 1+5 قرائت شد که از دستیابی به توافق نهایی حکایت می کرد.سوم آذر 1392 ایران و 1+5 به توافقی موقت موسوم به توافق ژنو یا همان «برنامه اقدام مشترک» دست یافتند. این توافق 6 ماهه تقریبا تمام برگ برنده های برنامه هستهای ایران را گرفته و در مقابل وعده و وعیدهای مبهم و اندکی را ارائه می کرد. توافق ژنو با هیاهو و جنجال عجیب و غربی در داخل کشور مواجه شد. برخی آن را فتح الفتوح نامیدند و عده ای دیگر آن را توافقی تاریخی اما گذر زمان و فرونشستن هیجانات کاذب نشان داد، توافق ژنو چیزی جز یک کلاهبرداری نبوده است. طرف مقابل از امتیازات آن بطور کامل و حتی بیشتر بهره برداری کرد و به اندک تعهدات خود نیز عمل نکرد و در این میان به جای آنکه فریاد این عهدشکنی بر سر آمریکایی ها کشیده شود، منتقدان دلسوز داخلی بی سواد و بی شناسنامه خوانده شده و به جهنم حواله داده شدند!پس از تمدیدهای مکرر و داستان تفاهم لوزان، دیروز دو طرف بالاخره پس از طولانی ترین مذاکرات سیاسی معاصر، به جمع بندی نهایی رسیدند. اگر چه بررسی بیش از150 صفحه توافق و ضمائم آن کاری زمان بر و حساس است اما شواهد اولیه حاکی از قابل تامل بودن توافق مذکور است. توافقی که مقایسه آن با خطوط قرمز هسته ای، نتایج امیدوار کننده ای به دست نمی دهد. اگر چه ظریف نیز در اظهار نظری گفته است این سقف آنچه می خواستیم نیست اما به نظر می رسد فاصله این توافق با کف خواسته های ما نیز بسیار زیاد و غیرقابل گذشت است.
در ادامه می خوانیم: ظهر دیروز رسانه های داخلی متنی را از قول وزارت امور خارجه کشورمان منتشر کردند که به نوعی می توان آن را فکت شیت ایرانی توافق دانست. محتوای این متن چنان بود که گویا تمام خطوط قرمز هسته ای کشورمان رعایت شده و توافقی برد-باخت به نفع ایران شکل گرفته است! اما انتشار متن اصلی نشان داد واقعیت های موجود چیز دیگری است که از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد: - رفع تحریم ها یکباره نبوده و تدریجی است. - تحریم ها لغو نشده بلکه تعلیق می شوند و لغو تحریم ها 8 سال بعد اتفاق خواهد افتاد. - رفع تحریم ها به نظر آژانس و حل موضوع ابعاد نظامی احتمالی منوط شده است.- برخلاف برخی ادعاها، پرونده هسته ای ایران حداقل تا 10 سال دیگر در شورای امنیت باقی خواهد ماند و پس از آن با شروطی خارج می شود. این در حالی است که در فکت شیت وزارت خارجه آمده است؛ «با صدور قطعنامه جدید ذیل ماده 25 منشور ملل متحد، ضمن اشاره به ماده 41 منشور صرفاً در بندهای مربوط به لغو تحریمهای گذشته، تحول ماهوی در نحوه برخورد شورای امنیت با ایران ایجاد خواهد شد.» - محدودیت غنی سازی بیش از 5/3 درصد 15 ساله خواهد بود.- برخلاف فکت شیت وزارت خارجه مبنی بر اینکه «همه تاسیسات و مراکز هستهای ایران به کار خود ادامه خواهند داد. بر خلاف خواستههای اولیه طرف مقابل، هیچ کدام نه برچیده میشوند نه تعطیل»، برای 15 سال در فردو هیچگونه غنیسازی انجام نخواهد گرفت. - راه برای بازرسی از مراکز نظامی کشور به نوعی باز گذاشته شده است.موارد فوق تنها چند مورد از نتایج توافق دیروز است که بدون شک گذر زمان و بررسی دقیق تر متن اصلی، تصویری روشن تر از آن ارائه خواهد کرد. اختلاف روایت و برداشت ها از توافق وین در همان اولین ساعات اعلام آن آغاز شد. روسای جمهور ایران و آمریکا در نطق های تلویزیونی خود هر کدام به مواردی خاص و قابل تامل اشاره کردند که در برخی موارد متناقض به نظر می رسید. نحوه و زمان رفع تحریم ها علیه کشورمان، مهم ترین محور این اختلاف بود.البته آنچه گفته شد نافی زحمات صادقانه و تلاش شبانهروزی تیم مومن و شجاع مذاکره کننده کشورمان نیست و باید به دور از فضاهای احساسی و هیجانی، با معیارهای منطقی و کارشناسی به قضاوت درباره داده ها و ستانده های توافق وین پرداخت.
"این نیز گفتنی است!"، عنوان یادداشت روز کیهان به قلم شریعتمداری است که به بررسی توافق دیروز پرداخته است: اگر برای تصویب نهایی سندی که دیروز، ایران و کشورهای 5+1 روی آن به توافق رسیدهاند، فرصت و مهلتی در نظر گرفته نشده بود، نوشتن این وجیزه ضرورتی نداشت و در هنگامه اینروزها، شرط عافیتطلبی آن بود که زبان به کام و قلم به نیام کشیده شود ولی از یکسو، اعلام فرصت دو هفتهای برای ایران و مهلت دوماهه! برای آمریکا به منظور بررسی و تصویب نهایی سند وین و از دیگر سو، تاکید رئیسجمهور محترم کشورمان در نطق تلویزیونی دیروز ایشان بر استقبال از نقد منصفانه و دلسوزانه، نگارنده را بر آن داشته است تا دراینباره به نکاتی چند اشاره کند. 1- بعدازظهر دیروز، ساعتی پس از آن که متن بیانیه مشترک جمهوری اسلامی ایران و کشورهای 5+1 از سوی آقای دکترظریف و خانم موگرینی قرائت شد، باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا با حضور از قبل اعلام شده در یک برنامه تلویزیونی، تفسیر و برداشت خود از سند مورد توافق وین را با ذکر برخی از بااهمیتترین سرفصلهای آن اعلام کرد. تفسیر اوباما از سند وین که باید آن را برداشت و تفسیر دولت آمریکا- چیزی شبیه فکت شیت- تلقی کرد در بسیاری از موارد با آنچه رئیسجمهور محترم کشورمان در گزارش تلویزیونی خود از محتوای توافق وین ارائه کرد، تفاوتهای جدی دارد. این تفاوت که در مواردی نزدیک به تناقض است در متن گزارشی که ساعتی قبل از قرائت بیانیه مشترک از سوی وزارت امور خارجه کشورمان در اختیار رسانهها قرار گرفته و منتشر شد نیز به وضوح دیده میشود و از این روی، بیم آن میرود که ماجرای برداشتهای متفاوت و متناقض طرفین از توافق لوزان در حال تکرار باشد و با ترفند تازهای که آمریکا در آستین دارد، روبرو باشیم! و اما، از آنجا که برای ارزیابی سند یاد شده و تصویب نهایی آن مهلت چند روزهای در نظر گرفته شده است، میتوان و باید امیدوار بود که قبل از تصویبنهایی توافق یاد شده در مجلس شورای اسلامی و یا شورای عالی امنیت ملی کشورمان، این برداشتها و تفسیرهای متفاوت از میان برداشته شود و مفاد توافق وین حالتی «شفاف» و «تفسیرناپذیر» پیدا کند.
در ادامه می خوانیم: 2- اوباما در نطق تلویزیونی خود به محورهایی از توافق وین اشاره کرده و بر آن تاکید ورزید که پرداختن به تمامی موارد یادشده به درازا میکشد و در محدوده این نوشته محدود نمیگنجد، بنابراین از آن میان، تنها به بازخوانی چند نمونه بسنده میکنیم.الف: این توافق همه خطوط کلی ما- بخوانید خط قرمزهای آمریکا- که در فصل بهار به چارچوب آن رسیدیم- یعنی همان توافق لوزان- را رعایت میکند.ب: براساس این توافق، بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی به هر جا که ضروری تشخیص بدهند، دسترسی خواهند داشت. (یعنی بازرسیهای فراتر از پروتکل و از هر جا در هر زمان!)ج: آژانس همچنین به توافقی رسید که مطابق آن میتواند برای کامل کردن تحقیق درباره ابعاد نظامی احتمالی-PMD - دسترسیهای مورد نیاز خود را داشته باشد.د: تحریمهای ضد ایران کمکم لغو خواهد شد و تدریجی خواهد بود.(این بخش از اظهارات وی با خط قرمز اعلام شده کشورمان مبنی بر لغو یکباره تحریمها در تناقض آشکار است).ه : این توافق هماهنگ با سنت رهبری آمریکا در دنیاست!و : دو سوم سانتریفیوژهای نصب شده ایران حذف خواهد شد.و نمونههای دیگری درباره راکتور آب سنگین اراک، زمان 10ساله محدودیتهای تحقیق و توسعه R&D و از سرگیری چرخه غنیسازی ایران و...3- تفسیر اوباما از سند وین- «جمعبندی» و یا «توافق» - در برخی از محورهای اساسی و بنیادین با تفسیری که رئیسجمهور محترم کشورمان از همین سند در نطق تلویزیونی دیروز خود ارائه کرد، نه فقط متفاوت بلکه متناقض است. به عنوان نمونه- و فقط نمونه - آقای روحانی تاکید میکند که تمام تحریمها، حتی تحریمهای موشکی و تسلیحاتی، بانکی، بیمهای، پتروشیمی، حمل و نقل، مالی و... یکجا در روز اجرای توافق لغو میشود، و یا میفرمایند؛ راکتور آب سنگین اراک با همان ماهیت آب سنگین و با ویژگیهایی که در توافق آمده تکمیل خواهد شد و...آقای دکتر روحانی در گزارش خود به مواردی نظیر آینده فردو، تعداد سانتریفیوژها و ... نیز اشاره داشت که با تفسیر ارائه شده از سوی باراک اوباما متفاوت است.4- بدیهی است و بعید نیست که تفسیر اوباما از سند وین غیرواقعی بوده و با متن سند یاد شده انطباق نداشته باشد ولی از آنجا که تفسیر وی به عنوان رئیسجمهور آمریکا و طرف اصلی مذاکره و توافق، ارائه شده است، میتوان و باید نگران بود که مبادا با ماجرای دیگری شبیه تفسیرهای متفاوت از توافق لوزان روبرو باشیم و از این روی انتظار میرود- و ضرورت حیاتیدارد - که دستاندرکاران محترم برنامه هستهای کشورمان و از جمله نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی که مطابق اصول 77 و 125 قانون اساسی ملزم به بررسی و اظهارنظر نهایی درباره این سند هستند و نیز اعضای محترم شورای عالی امنیت ملی، موارد یاد شده را به دقت ارزیابی کنند و چنانچه تفاوت نظرهای ارائه شده از دو سوی ماجرا یعنی رئیسجمهور محترم کشورمان و رئیسجمهور آمریکا را ناشی از وجود بندهای «تفسیرپذیر» و «دو پهلو» در سند وین یافتند، قبل از تصویب نهایی برای اصلاح آن اقدام عاجل و جدی کنند.
شریعتمداری در پایان نتیجه گرفته: ۵- و بالاخره اگرچه دراینباره گفتنیهای دیگری نیز هست که نیاز به شفاف شدن دارد ولی از آن میان به گلایهای دوستانه و محترمانه از تهیهکنندگان متن توضیحی وزارت خارجه محترم کشورمان درباره سند وین که قبل از قرائت این سند تهیه شده و برای انتشار در اختیار رسانههای داخلی قرارگرفته است بسنده میکنیم. در این متن توضیحی برخی از بندهای توافق وین به گونهای وارونه تفسیر شده است که میتواند حاوی آدرس غلط باشد. از جمله در این متن آمده است: «ایران به عنوان یک تولیدکننده محصولات هستهای بخصوص 2 محصول راهبردی اورانیوم غنیشده و آب سنگین، وارد بازارهای جهانی خواهد شد و تحریمها و محدودیتها علیه صادرات و واردات مواد هستهای بیتاثیر میشود».در این تفسیر با عرض پوزش، درک مخاطب نادیده گرفته شده و از محدودیت تحمیلی! حریف با عنوان «امتیاز» یاد شده است! توضیح آن که در توافق وین به صراحت آمده است که ایران نمیتواند بیش از 300 کیلوگرم اورانیوم 3/5 درصد غنی شده داشته باشد و تاکید شده است باید از 10 تن اورانیوم 3/5درصدی که در اختیار دارد، 9700 کیلوگرم آن را به کشور ثالثی که مورد تائید حریف باشد، تحویل بدهد. بنابراین الزام ایران به تحویل 9700 کیلو از محصول یاد شده، یک امتیاز برای حریف است و نه برای ایران که دوستان تهیهکننده متن توضیحی - گزارهبرگ- وزارت خارجه از آن با عنوان یک دستاورد ارزشمند! و امتیاز صادرات مواد هستهای یاد میکنند!به یقین اعضاء محترم تیم هستهای کشورمان در جریان تنظیم متن یاد شده نبودهاند و گلایه آن است که چرا تهیه و تدوین آن را به کسانی سپردهاند که در این زمینه از تخصص لازم برخوردار نیستند.و اما، در خاتمه گفتنی است که وجیزه پیشروی در همراهی با تیم هستهای محترم کشورمان نوشته شده است و بیانصافی است اگر از تلاش صادقانه و دلسوزانه آنان قدردانی نشود و حضور عزتمندانه این عزیزان در آوردگاه جدی با 6 کشور یادشده نادیده گرفته شود.
"انتظار معجزه نداشته باشید توافق دیگر فتحالفتوح نیست!" عنوان یکی از خبر های ویژه کیهان است: یک روزنامه حامی دولت در ارزیابی شرایط اقتصادی پس از تحریم نوشت: توافق معجزه نمیکند.برخی مسئولان دولت و نشریات و سایتهای حامی هم به هنگام توافق موقت ژنو و هم ظرف چند ماه اخیر چنین القا میکردند که توافق شاهکار و فتحالفتوح است و باعث گشایشهای بیسابقه در حوزه اقتصادی خواهد شد به نحوی که همه مسائل- از جمله مسکن، خودروسازی، تولید و حتی آب خوردن و محیطزیست- را به بعد از توافق حواله میکردند. اما اکنون روزنامه اعتماد مینویسد: ماراتن هستهای به خط پایان نزدیک میشود. اقتصاد ایران در انتظار است. حالا برخی از روزهایی سخن میگویند که در آن خبری از تحریم نیست اما تهدید همیشه وجود دارد. اقتصاد درونزا میتواند تحریمها را به حداقل برساند.اعتماد افزود: هر چند تصورات متفاوتی از فردای توافق و تحریم در ذهن افکار عمومی نقش بسته است و برخی این تصور را با زبان طنز به تصویر میکشند اما آنچه حقیقت دارد این است که توافق معجزه نخواهد کرد. شاید بررسی وضعیت اقتصادی ایران در سالهای پیش از این، قبل از تشدید تحریمها و قبل از آنکه تحریم خود را نشان بدهد، گویای آن باشد که اقتصاد ایران از چه موقعیتی برخوردار است و با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم میکند. تولید مبتنی بر واردات، خامفروشی، وابستگی به نفت، سطح پایین دستمزدها و بهرهوری اندک همگی سبب شده است اقتصاد ایران از مشکلات فراوانی رنج ببرد.کارشناسان در گفتوگو با «اعتماد» بر این نظرند که باید فضا برای فعالیت مولد اقتصادی ایجاد شود و دولت اینبار شرایط را برای آنها که به اقتصاد عمق میبخشند فراهم کند.