چرا مراکز کردی در شهر کرکوک مورد حمله تروریستی قرار گرفت؟
به گزارش صفحه عربی بولتن نیوز، اگر نگاهی به ماهیت اقدام حملات تروریستی در عراق داشته باشیم می بینیم که بعد از خروج نیروهای آمریکائی از عراق اهداف عراقی نزدیک به دولت جایگزین اهداف آمریکائی شدند و در تمام این مدت این گروههای تندرو سلفی بودند که بانی اصلی این حملات بودند و بطور رسمی و غیر رسمی این حملات را تایید کردند.
عموما هم عاملان این اقدامات، گروههای نزدیک به جریان سنی مذهب و بازماندگان حزب بعث در عراق می باشند. جریان شیعی همواره در راس سیستم عقیدتی خود، نه تنها اینگونه اقدامات را محکوم کرده بلکه خود نیز آماج این حملات تروریستی قرار گرفته است. یکی از دلایلی هم که شیعیان مورد هدف قرار می گرفتند، به قدرت رسیدن شیعیان در عراق در نتیجه انتخابات از یک سو و از دست دادن قدرت از سوی اعراب سنی و بعثی ها از سوی دیگر بود.
در کنار ضلع شیعیان در عراق کردها قرار دارند که آنها نیز بعد از سقوط صدام توانستند در کنار شیعیان و با ائتلاف با جریانهای شیعی به قدرت برسند . ضمن اینکه توانستند در مناطق تحت کنترل خویش به نوعی حاکمیت محلی دست یابند که سالها بود خواهان آن بودند.
کردهای عراق با کنترل شدید مناطق خود مانع از نفوذ و انجام حملات تروریستی شدند چرا که این مناطق از بافت حداکثری کردی برخوردار بوده و امکان کنترل آن براحتی وجود دارد. اما داستان در خصوص شهر کرکوک بسیار متفاوت تر است . علیرغم اینکه کرکوک به لحاظ اداری تحت کنترل حکومت اقلیم کردستان عراق نیست اما اگر واقع بین باشیم، به لحاظ اینکه افراد وابسته به گروههای کردی در مسند قدرت در کرکوک هستند می توان گفت که این شهر بصورت غیر مستقیم تحت کنترل کردهاست .
حزب دمکرات کردستان عراق به رهبری مسعود بارزانی مدتی است که با نزدیکی به جریانهای سنی در عراق می کوشید که ترکیب قدرت را در عراق تغییر دهد و دستکم کسی غیر از نماینده کنونی شیعیان در عراق در مسند قدرت باشد .از این رو حداقل توقع از گروههای سنی تندرو این بود که کردها را آماج حملات خود قرار ندهند اما انجام این حملات می تواند بیانگر چند نکته مهم در خصوص اقدامات کردها در استان کرکوک باشد .
نخستین نکته ائی که می توان بدان اشاره کرد این است که کردها در طول این مدت که کوشیدند با تحریک احساسات ملی گرائی در کرکوک مردم را آماده رویاروئی با دولت مرکزی کنند، اگرچه توانستند بخشی از کردها را بسیج کنند ولی همزمان این اقدامات باعث تحریک گروههای عربی در کرکوک شده است و به حجم اختلافات مذهبی و قومی در این استان دامن زده است .
بدون شک فضای تبلیغات در استانی مانند کرکوک که دارای بافت قومی و مذهبی متعدد می باشد با تبلیغ در فضائی که دارای گونه گونی قومی و مذهبی نیست بسیار متفاوت است و تبلیغات در این شهرها باید متفاوت تر باشد. لذا تبلیغات نامناسب کردها در این استان می تواند عاملی برای تحریک احساسات قومی و مذهبی بوده که یکی از تبعات آن ظهور پدیده های تروریستی بوده که همواره می کوشند اعتراض خود را در شدیدترین شکل ممکن بروز دهند .
ماهیت فعالیت گروههای کردی در شهرهای کرد نشین بایستی با در نظر گرفتن فضای چند مذهبی این استان باشد وگرنه نتیجه ائی جز تشدید خشونت به همراه نخواهد داشت به نحوی که توافق در سطح رهبران نیز نمی تواند مانع آن شود . از سوی دیگر کردها بایستی به این واقعیت پی برده باشند که بدنه عرب سنی هنوز نمی تواند کردها را با ماهیت و توان کنونی بپذیرد همانگونه که نمی تواند شیعه را بپذیرد لذا گام برداشتن بیشتر به ائتلافهای سیاسی همسو با جریان حامی حملات تروریستی نیز، نمی تواند باعث پایان دادن به تفکر ضد کردی بشود.
می توان چنین نتیجه گیری کرد که تعامل درست در نحوه شکل دهی افکار عمومی جامعه کنونی عراق و بخصوص کرکوک (که محور بحث است ) به نحوی که ضرورت همزیستی مسالمت آمیز را بپذیرند و حرکت در راستای ائتلاف با جریانهائی که پایه تفکرات آنها نه براساس منافع مقطعی بلکه برپایه منافع دراز مدت باشد می تواند تنها راه خروج از بن بست کنونی هم در سطح جامعه و هم در سطح گروههای سیاسی باشد. هرچند نمی توان پیش بینی کرد که حملات تروریستی صد درصد با این اقدام ریشه کن شود اما بطور حتم و یقین باعث این خواهد شد که مردم با مشارکت در پروسه امنیتی مانع از فعالیت آزاد تروریستها شوند.