بی شهامتی آقا و خانم سنگی به یک دو راهی افتضاح تبدیل شد!!
گروه رسانه ملی «تیتریک»،به نقل از نگارانه؛ اینروزها صرف واژه افتضاح برای تلویزیون زیاد هم سخت نیست…در روزگاری که اکثر اندیشمندان و هنرمندان هنوز سکوت نکرده و احساس مسئولیت داشته به هزاران زبان رسمی و غیر رسمی به مدیران و مدبران و سیاستگذاران البته دلسوز رسانه ملی اعلام هشدار می نمایند، باز هم شاهد این هستیم که مسئولین رسانه ملی هیچ اعتنایی به این دلسوزی ها که نمی کنند هیچ به غلط پردازی های خود ادامه هم می دهند و بهانه آنها این است که مردم از اینگونه برنامه ها خوششان می آید… اما واقعا سوال اینجاست که مردم مگر خوراک بصری دیگری نیز دارند که روی دوست داشتن یا نداشتن چیزی تصمیم بگیرند…و آیا اینگونه جک سرایی ها چیزی به مردم می دهد؟ اصلا جایگاه اینچنین برنامه های تلویزیونی در کجای هنر قرار دارد؟ هر چند اینروزها دوستان هنرمندی را می بینیم که برای به دست آوردن پول به تئاتر آزاد پناه می برد…
بحث سر چیست؟ جایگاه موسیقی کنسرتی با موسیقی قهوه خانه ای چیست؟ تفاوت تئاتر اندیشمندانه با تئاتر آزاد چیست؟ تفاوت فیلمهای بقول جیرانی شانه تخم مرغی با فیلمهای مولف چیست؟ هر چند اینروزها همه چیز را در سوپر مارکت ها می توان تهیه کرد ، حتی فیلمهای هنری کارگردانهای مطرح را…
آقا و خانم سنگی عنوان سریالی تلویزیونی مزخرفی است که تقریبا همه از دیدن آن باز می زنند… حداقل در اطرافیان خود ما که این طور هست… به قول بنده خدایی دیدن آگهی بازرگانی از دیدن این …. – مجبوریم اسمش را بگذاریم برنامه – بهتر است… وقتی قلم بر دست می گیری تا درباره آن بنویسی ، واقعا چیزی به ذهن نمی رسد… پس مجبوریم پا را فراتر قرار دهیم و به آسیب شناسی تلویزیون بپردازیم… یا نه اصلا در مورد تعریف کمدی صحبت کنیم… مثل این است که مثلا به علی دایی بگویی شما راجع به فوتبال صحبت نکن… از این ببعد شما کارشناس رسمی پیش بینی آب و هوایی…
کمدی چیست؟ می گویند کمدی اثری است که در بیننده شادی و نشاط ایجاد کند…و به خوبی و خوشی به پایان رسد…. البته در بازه زمانی خاص در گذشته فیلمهای حتی تراژیک ما نیز پایانی خوش داشتند … پس شاید بتوان اینگونه بیان کرد که در کشور ما و البته هند و بعضی کشورهای دیگر یا حتی بعضی فیلمهای هالیوودی ، تراژدی هم طنز می شود… این ساده انگارانه ترین ، مسخره ترین، مضحک ترین نتیجه گیری است که از ابتدای پیدایش بشر تا امروز وجود داشته… انصافا به بعضی دست اندرکاران برنامه های تلویزیونی ، علی الخصوص طنز نباید گفت که غنای یک اثر کمدی به مفهومی بودن آن بستگی دارد تا به وسیله آن مخاطب به خنده بیوفتد؟ اصولا طنز تیغ دو لبه ایست که رفتن به محدوده آن دل و جرئت زیادی می طلبد…مقوله ای است در ارتباط مستقیم با اجتماع… اجتماعی که برگرفته از سیاست است… پس می توان گفت که طنز در ارتباط مستقیم با سیاست است… گاهی این طنز پردازی برای اینکه تاثیر اجتماعی بهتری را بگذارد به کاریکاتور روی می آورد… این همان اتفاقی است که شاهد احمد لو و تیم آن البته هوشمندانه ، سعی در نشان دادن آن در آقا و خانم سنگی دارند… شاید به خاطر همین هست که مثلا در خوابگاه دانشجویی از هر اقلیمی یکی را قرار داده… اما واقعا شهامت اینکار را داشته؟ نشان دادن معضلات اجتماعی جوانها شهامتی خاص را می طلبد ، مخصوصا در تلویزیون که قابی حساس است… اتفاقی که برای تیم در حاشیه مهران مدیری افتاد را براحتی از آن نگذریم… وقتی با دستمایه طنز آن هم از نوع کاریکاتوری قرار است مثلا معضلات جامعه پزشکی یا جامعه وکلا را واکاوی کنیم ، آن هم از طریق رسانه ملی به جوش آمدن خون دو طیف برجسته از جامعه که ادعای روشنفکری و اصولا تافته جدا بافته ای از جامعه دارند مطلب طبیعی است… مهران مدیری این کار را کرد… با شهامت هم این کار را کرد… این مسئولین تلویزیونی بودند که عقب کشیدند… حالا مثلا الکی ما هم ساده مصاحبه پایانی مدیری را باور می کنیم… بحث ، بحث شهامت است … که شاهد احمدلو اتفاقا خواسته کاریکاتوری بسازد که مثلا مثل مدیری – البته این استنباط منتقد است- به چشم بیاید… اما بدلیل نداشتن شهامت لازم یک دورهمی درست کرده که به افتضاح بیشتر شبیه است تا یک اثر انتقادی در زمینه معضلات اجتماعی… او آنقدر از ماجراهای عمیق جامعه مانند روابط دختر و پسر در دانشگاه ، کار ، ازدواج و غیره به راحتی و ساده می گذرد که هیچ چیز در ذهن مخاطب ایجاد نمی شود… سوال که جای خودش را دارد… او می خواهد سریع بخنداند و عبور کند… اجازه فکر کردن به مخاطب را نمی دهد… فقط می خواهد بخنداند آنهم به بدترین شکل ممکن… مشخص است ادم به چیز مسخره می خندد و البته از آن می گذرد… این طبیعی است…ولی آیا تا چه اندازه ذهن او را درگیر می کند…تا چه اندازه حق تصمیم گیری در مورد درست یا غلط بودن یک معضل اجتماعی در غالب طنز را به مخاطب می دهد…کمدی تعریف دارد… حتی اگر سیاهش باشد…البته این مورد قبول هست که مثلا شخصیت اصلی قصه رفتارهای مضحکی به نسبت عملکرد انسانهای دیگر داشته باشد و البته کوشش در جهت خنداندن… اما وقتی به کلیت این اثر نگاه می شود… نه تنها خنده دار نیست بلکه به مسخره ترین شکل ممکن سعی در خنداندن مخاطب دارد… تماشگر باید خود را برتر از قهرمان کمدی ببیند اما با کوچکتر و کمتر از کارگردان یک اثر کمدی ببیند… فرمول اساسی برای خوب یا بد بودن یک اثر در این است که مخاطب شما خود را جلوتر از اثر نبیند… شما تا زمانی نقش یک مولف را در ذهن مخاطب بازی می کنید که مخاطب به نوع دیدگاه شما… نوع بیان شما و البته زاویه دید شما غبطه بخورد… شخصیت های کاغذی و در نیامده در این سریال شاید بیشتر از هر چیز دیگر به چشم آید… این در حالی است که اگر شما میخواهید تا یک کاریکاتور تصویری بسازید بر اساس تعریف کاریکاتور باید محتوا کاملا جدی و شخصیت کاملا مضحک به نظر برسد….و طبق تعریف سینما پیام باید در لایه های زیرین اثر قرار بگیرد… چراکه با رو صحبت کردن اثر تبدیل به یک شعار خشک و خالی می شود که البته موضع گیری ما در قبال شعار کاملا مشخص است… به قول ببرناردو برتولوچی که می گوید من من پیامها را فیلم نمی کنم آنرا گذاشته ام به عهده پست…