واکاوی قرآنی شباهت های جنگ سخت و نرم
گروه دفاع مقدس «تیتر یک»/شبیر فیروزیان؛
پ با نگاهی سطحی به آیات قرآن، درمییابیم که فراوانی آیات قرآن کریم در موضوع "جنگ" و "جهاد"، خود نشانه اهمیت و تأکید این مسئله در اسلام است. در این نوشته برآنیم تا ضمن اثبات و ارائه فرمول کلی تطبیق آیات و روایات مرتبط با موضوع جنگ سخت و نظامی بر جنگ نرم، به بررسی اهمیت مسئله "جهاد" و برخی تکنیکهای کلی جنگ نرم و نهایتاً در مهمترین بخش- که انشاءالله در شماره آتی 9دی ارائه میشود- به بررسی ویژگیهای اساسی مجاهدان جنگ نرم بپردازیم.
بررسی لغوی
در ادبیات قرآن کریم، چهار واژه کلیدی به معنای "جنگ" بهکار رفته که برخی از آنها معانی وسیعتر و برخی معانی محدودتری دارند.
اولین واژه، از خانواده "حرب" و "محاربه" است که به معنای مصطلح "جنگ" در فارسی بهکار میرود؛ واژه دیگر از خانواده "قتال" ، "مقاتله" و "اقتتال" است که بیشتر بر جنگی که در آن دو طرف، تلاش در کشتن یکدیگر دارند بهکار میرود.
سومین کلمه، "جهاد" است که در موارد متعددی در قرآن کریم به جنگ علیه کفار، منافقین و ... اطلاق شده و همواره در قرآن دارای بار ارزشی مثبت بوده است، برخلاف دو واژه قبل- یعنی "حرب" و "قتال"- که همواره در قرآن دارای بار ارزشی منفی است.
عبارت دیگر "سفکدم" بهمعنای "خونریزی" است که اعم از جنگ است و شامل "قتل" هم میگردد.
بنابراین کلمات کلیدی که موضوع بحث این نوشته را در برمیگیرند، سه کلمه "حرب"، "قتال" و "جهاد" میباشند. هرچند ممکن است با آیاتی نیز برخورد کنیم که این کلمات در آنها بهکار نرفته اما دلالت بر "جنگ" و "جهاد" میکنند.
جنگ نرم در قرآن
آنچه که اساس این نوشته را پیریزی میکند این مطلب است که بسیاری از آیات و روایات مربوط به جنگ نظامی، در مفهوم و حتی بعضاً در لفظ قابل انطباق بر جنگ نرم هستند. اصطلاح "جهاد" در لغت به معنای "هرگونه تلاش و کوششی برای رسیدن به هدف" است. بنابراین اولاً هرگاه در قرآن عبارت "جهاد فیسبیلالله" آمده، بهمعنای هرگونه تلاشی است که در مسیر تقرب به خداوند انجام گیرد و ثانیاً هرگاه در قرآن این "جهاد فیسبیلالله" از باب "مفاعله" – که دلالت بر نوعی تقابل و رقابت دارد- بهکار رود و آن طرف مقابل هم کفار یا منافقان یا ... باشند، به این نتیجه میرسیم که میتوان تعبیر "جهاد فیسبیلالله" در بسیاری از آیات قرآن را بر هر نوع جنگی که در مسیر تقرّب به خداوند و بر علیه دشمنان اسلام انجام گیرد تعمیم داد؛ چه جنگ نرم و چه جنگ سخت.
علاوه بر این، احادیثی هم این مطلب را تأیید میکنند که در کتاب "میزانالحکمه" جلد 2، بخش مربوط به "جهاد اصغر" برخی از این احادیث آمده است. از باب نمونه، پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «انالمومن یجاهد بِسَیفِهِ و لِسانِه»: مؤمن با شمشیر و زبانش جهاد میکند. (میزانالحکمه/ح 2858). بنابراین جهاد در راه خدا، نه در قرآن و نه در روایات هیچگاه محدود به جهاد نظامی نیست. مؤید دیگر، آیه 107 سوره مبارکه توبه است. این آیه شرح حال منافقینی است که با برپایی مسجد ضرار در تقابل با مسجد پیامبر(ص)، قصد ایجاد تفرقه بین مسلمین را داشتند: «والذین اتّخذوا مسجداً ضِراراً و کُفراً و تفریقاً بینالمومنین و ارصاداً لمن حاربالله و رسوله من قبلُ و لیحلفنَّ اِن ارِدنا الّا الحسنی والله یشهد انهم لکاذبون» همانگونه که ملاحظه میشود در این آیه واژه "حرب" که معمولاً بر جنگ نظامی اطلاق میشود، برای جنگ نرم سیاسی میان منافقین و مسلمانان بهکار رفته است. همچنین در آیه 279 سوره مبارکه بقره، واژه "حرب" برای جنگ نرم اقتصادی که رباخواران و مفسدین اقتصادی در جامعه اسلامی بهراه انداختهاند بهکار رفته است: «فأن لم تفعلوا فأذنو بِحربٍ منالله و رسوله.» بنابراین از 3 واژه اصلی که در قرآن به معنای جنگ در راه خدا و بر علیه دشمنان اسلام بهکار برده شده حداقل دو واژه یعنی "جهاد" و "حرب" در بسیاری از آیات علاوه بر جنگ نظامی، صریحاً قابل تطبیق بر جنگ نرم نیز هستند. علاوه بر این- همانگونه که در بخشهای بعد خواهیم دید- از مفاهیم و آموزههای کلی بسیاری از آیاتی که در آنها از ریشه "قتل" برای جنگ نظامی استفاده شده، میتوان در زمان جنگ نرم نیز بهره برد.
نگارنده به مخاطبین عزیز پیشنهاد میکند، یکبار در همه آیات و روایاتی که مرتبط به جنگهای نظامی است، با این نگاه- یعنی تطبیق آنها به زمان جنگ نرم- تأمل و تدبّر کنند تا به نکات جالب و مهمی پیببرند.
لازم به ذکر است، غیر از موارد فوق تعبیر دیگری نیز در قرآن کریم وجود دارد که نه در اصل لغت بلکه از جهت مفهوم و در عرف قرآن، در بسیاری از آیات- بهویژه آیاتی که به مسئلههای سیاسی- اجتماعی اشاره دارند- کاملاً قابل تطبیق بر جنگ نرم است و آن تعبیر "فتنه" است. قرآن کریم در دو مورد به مقایسه "فتنه" و "جنگ نظامی" پرداخته است. در آیه 191 سوره بقره میفرماید: «والفتنه اشدّ منالقتل» بدیهی است مقایسه در جایی صورت میگیرد که دو طرف مقایسه از یک جنس باشند. با این استدلال "فتنه" نیز از جنس "جنگ" خواهد بود اما از نوع جنگ نرم، برخلاف "قتل" که از نوع جنگ سخت است. همچنین در آیه 193 سوره مبارکه بقره به نوع دیگری این مقایسه صورت گرفته است و به علت "شدیدتر" بودن و "بزرگتر" بودن جنگ نرم نسبت به جنگ نظامی اشاره کرده است و آن این است که اساساً علت وقوع جنگهای نظامی، جنگ نرم است؛ چرا که میفرماید: «قاتلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون الدین لله»
برخی تکنیکهای کلی در جنگ نرم
آنچه در این بخش به آن پرداخته میشود صرفاً چند نکته کلی است که بهطور محدود و با تأمل در آیات و روایات و با بهرهگیری از فرمولی که قبلاً بیان شد بهدست آمده است و همانگونه که قبلاً بیان شد، ضروری است در این زمینه بیشتر تحقیق شده و نکاتی کلیدی که مفید برای زمان حاضر باشد بهدست آورد.
1- یکی از نکات مهم و ظرایف در میدان جنگ، بهکار بردن خدعه و مکر و فریب است. ظرافت این مسئله به این دلیل است که گاه بهکاربردن مکر و فریب در میدان جنگ با ظلم و گناه همراه میشود و تنها مجاهد باتقوا میتواند در عین زیرکی و بهکاربردن حیله، ظلم نکرده و مرتکب گناه نشود: «ان تتّقوا الله یجعل لکم فرقاناً»
اگر با تقوا باشید خداوند به شما قدرت تمییز حق و باطل میدهد. حال با این مقدمه به احادیثی در این باره اشاره میکنیم. در تفسیر قمی جلد 2 صفحه 184 آمده است: "در جنگ احزاب، میان علی(ع) و عمروبن عبدود سخنانی گذشت – علی(ع) به او فرمود: «ای عمرو؛ [در بزدلی تو] همین بس نیست که من به جنگ تن به تن با تو آمدهام و تو که شهسوار عربی با خودت کمک بیاوری؟» عمرو برگشت که به پشت سرش نگاه کند، علی(ع) بیدرنگ چنان ضربتی بر دو ساق پای او زد که از پیکرش جدا شدند و گرد و غباری به هوا برخاست... آن حضرت در حالیکه بر اثر ضربت عمرو خون از سرش میریخت و از شمشیرش نیز خون میچکید نزد رسول خدا(ص) برگشت... پیامبر(ص) فرمود: «یاعلی! ماکرتهُ؟ یا علی! فریبش دادی؟» حضرت پاسخ داد: «نعم! یا رسول الله، الحرب خدیعه» آری ای رسول خدا! جنگ نیرنگ است.» در روایت دیگری از ابن عباس نقل شده که پیامبر(ص) یکی از اصحاب خود را مأمور کشتن یک نفر یهودی کرد. او عرض کرد: ای رسول خدا، در صورتی از عهده این کار برمیآیم که دستم را باز بگذارید. پیامبر(ص) فرمود: انما الحرب خدعه، فَاصنَع ما تُرید» اصولاً جنگ نیرنگ است پس هرکاری میخواهی بکن. (میزانالحکمه/ح3665)
حال در زمان حاضر که جنگ از نوع جنگ نرم است، این تاکتیک جنگی با رعایت جوانب تقوا و با ابزارهای جنگ نرم و تنها بر علیه کسی که دشمنیاش ثابت شده باشد، قابل انجام است. اصولاً همانطور که در بخش دوم این نوشته خواهد آمد یکی از ویژگیهای مجاهد با تقوا و بابصیرت، زیرکی است.
2- یکی از نکات مهم در مصاف جنگ، اظهار خشم به دشمن است. این مسئله علاوه بر جنبه اعتقادی- که باید نسبت به دشمن خدا و رسول و اهلبیتش تبری داشت- نوعی جنبه تاکتیکی هم دارد. خداوند در آیه 123 سوره مبارکه توبه خطاب به مجاهدین مؤمن میفرماید: «یا ایهاالذین آمنوا قاتلو الذین یلونکم منالکفار و لیجدوا فیکم غلظه واعلموا أنّ الله معالمتقین».
تعبیر «و لیجدوا فیکم غلظه» کاملاً نشاندهنده این مطلب است که دشمن باید خشم را در ظاهر مجاهدین مؤمن بیابد و درک کند و این خود موجب ایجاد رعب و هراس در دل دشمن میگردد. در آیه 73 سوره توبه نیز خداوند به پیامبر(ص) میفرماید: «یا ایها النبی جاهدالکفار والمنافقین واغلظ علیهم.»
غیر از اینکه باید با اعتقاد کامل و از سر محبت به خداوند، با تمام وجود نسبت به دشمنان خدا خشم ورزید و تبرّی جست، حتی اگر این اظهار خشم، تاکتیکی باشد، بازهم موجب ایجاد ترس در دل دشمن میگردد. به همین دلیل امیرالمومنین(ع) به یاران مجاهدش در برابر دشمن توصیه میفرمایند: «عضَّ علی ناجذک» دندانهایت را به هم بفشار(نهجالبلاغه/خطبه11) و در جای دیگر میفرمایند «و قَلقِلوالسیوف فی اَغمادها قبل سلِّها و الحَظوا الخَزر» (خطبه 66) یعنی قبل از برکشیدن شمشیرها آنها را در نیامشان بجنبانید و خشمگینانه با گوشه چشم به دشمن بنگرید. لحن بیان حضرت بهگونهایست که گویی اینگونه رفتار در برابر دشمن نوعی جنگ روانی است و موجب بههم ریختگی او میشود. به تعبیر دقیقتر این نوع برخورد، سیستم ادراکی دشمن را به هم ریخته و او را در تصمیمگیری دچار تزلزل میکند.
3- نکته مهم دیگر این است که اصولاً در بسیاری از موارد، ادراکات انسان بر امیال و ارادههایش تأثیر میگذارد. توضیح آنکه مهمترین ابزارهای ادراکی انسان- به فرموده قرآن کریم- گوش و چشم و دل است. بسیاری از انسانها وقتی نسبت به فایده کاری، علم و درک پیدا میکنند، میل به آن کار هم در آنها پدید میآید و یا وقتی با ابزار ادراکی چشم، منظره زیبایی میبینند، میل به آن هم پیدا میکنند و ارادهشان از آن درک، متأثر میشود. حال با این مقدمه، امیرالمومنین(ع) در خطبه 11 نهجالبلاغه ضمن اینکه به یاران مجاهدش توصیه میکنند تا نسبت به عمق سپاه دشمن بصیرت داشته باشند: «اِرمِ ببصرک أقصی القوم؛ چشم خود را به دورترین نقاط جمعیت دشمن بینداز» در عین حال میفرمایند: «غُضّوا الابصار فإنّه أربطُ للجأش و أسکَنُ للقلوب؛ دیدگانتان را فرو اندازید که این کار بیشتر قوت قلب و آرامش دل میبخشد.» علت این توصیه حضرت در میدان جنگ نظامی این است که ممکن است برخی از مجاهدینی که ایمان سستتری دارند، با نگاه مداوم به جمعیت دشمن و یا نگاه به هرچیز دیگری که ارادهاش را ضعیف میکند، در برابر دشمن نرم و از میدان جنگ منصرف شوند و این یعنی تأثیر ادراک بر امیال و ارادهها. حال در میدان جنگ نرم نیز، برخی از مجاهدین مؤمن هرچیزی را نباید بشنوند، هر کتابی را نباید بخوانند، حتی فرماندهان جنگ، هر تحلیلی را نباید با همه سربازان خود در میان بگذارند. چرا که سربازان در این میان باید بر اساس مقدار ایمان، بصیرت، زیرکی و ملاکهای دیگر، تقسیمبندی شده و با هر سرباز متناسب با ظرفیتش بهگونهای رفتار شود که در جنگ با دشمن سست نگردد. فرماندهان باید سیستم ادراکی سربازانشان را درست مدیریت کنند.
4- در جنگ باید سربازانی که به ابزار جنگی مجهزند را در صفوف مقدم و بقیه را در صفوف عقب قرار داد. امیرالمومنین(ع) میفرمایند: «فقدمّوا الدارع و أخرّوالحاسر»؛ زرهداران را در صف جلو و آنها که زره ندارند را در صفوف عقب قرار دهید (نهجالبلاغه)/خ124)
این اصل کلی در جنگ نرم نیز حاکم است. افسران جنگ نرم باید سربازانشان را بهگونهای آرایش جنگی بدهند که مجاهدینی که به ابزار تقوا و بصیرت و زیرکی مجهزند را در خط مقدم و بقیه را به هر نسبتی که از این ویژگیها بیبهره باشند در صفوف عقبترقرار دهند.
در شماره بعد به تبیین مهمترین ویژگیهای مجاهدان جنگ نرم خواهیم پرداخت.