اقتصاد اسلامی یا اقتصاد سرمایه داری/ وقتی آمریکا مدینه فاضله دولت باشد
وی اعتقاد خود را چنین بیان کرد: در کشوری که مردمش از گرسنگی به فحشا کشیده میشوند، کدام بیشرافتی به خود اجازه میدهد 1700 تن سیبزمینی را امحاء کند؟
نقادان نظریه پرداز دولت قبل، بخشش سیب زمینی را سیاسی کاری و جلب رأی اعلام کردند و امروز ماجرا شدن نابودی سیب زمینی ها در دولت کنونی، گویی آب خنکی بر ملامت شدگان دوره قبل ریخته باشد و عده ای آن را چوب خدا معرفی میکنند و این ماجرا همچنان ابعاد تازه ای به خود میگیرد و سخنان جدیدی پیرامونش بیان میشود.
در ماجرای از بین رفتن 1700 تن سیب زمینی به همراه هدر رفتن زحمات و هزینه های زیادی که پایش کشیده شده بود، ابتدا تقصیرها بر گردن کنترل بازار قیمتها گذاشته شد ولی اکنون اعلام میشود که این عمل به نفع مردم و محصول مذکور سرطان زا بوده است.
عضو شورای مرکزی خانه کشاورز ایران، جواد خضرابراهیمی اعلام میکند که معدوم شدن یکهزار و 700 تن سیبزمینی به دلیل استفاده از کود شیمیایی بالا سرطانزا بوده و محصول مذکور باید امحا میشده است زیرا مصرف بیش از حد کود شیمیایی در زمان تولید، سیبزمینیها را دچار بیماری و غیرقابلمصرف کردهبود.
این مسئول سیبزمینیهای معدومشده را غیرقابلمصرف عموم و حتی دام بود اعلام میکند و اعتقاد دارد، زمانی که کشاورزی توجیه اقتصادی و علمی ندارد نتیجه همین میشود.
بدین ترتیب برای موضوعی که از ابتدا در شبکه های مجازی مطرح شد و به سرعت بالا گرفت تا مسئولین را به واکنش وا دارد، باید از دولت یازدهم ممنون هم باشیم که نه تنها اسراف نکرده بلکه باید از وی سپاسگذار این هوشیاری و دقت هم باشیم و یکبار دیگر دولت تدبیر و امید پشت منتقدان خود را بر زمین زد.
مسئله اصلی این است که در هر دو دولت قدیم و جدید عملکردها عجولانه و بی برنامه و انتقادها تند و بدون استدلال است ولی ضدو ونقیض بودن کنشها و واکنشها و مغایرتهایی که در این بین وجود دارد بذر بی اعتمادی را در دلهایی که سابق براین گیاه شعار های عمل نشده دولت تدبیر و امید در آن روییده، می کارد.
ولی این ماجرا موجب شد جواب برخی از سوالات برای صاحبان مشاغل روشن شود از جمله اینکه علت عدم حمایت دولت از کشاورزان و سرمایهگذاری نکردن در بحث زیرساختهای کشاورزی همین نبود سیستم ممیزی برای کنترل محصولات کشاورزی است و این مسئله با سخنانی که در باب اجرایی کردن اقتصاد مقاومتی از سوی دولتمردان بر زبان رانده میشود، بسیار زاویه دار است.
صادق زیبا کلام یکی از تحلیلگران مسائل داخلی کشور در رابطه با ماجرای داغ سیب زمینی ها در کشور میگوید: هم سیب زمینیهای دولت احمدینژاد اشتباه بود هم سبد کالایی دولت روحانی، منتها تفاوت آنها در این است که احمدینژاد سیبزمینیها را در فصل انتخابات توزیع کرد اما سبد کالایی دولت روحانی و نیتش را که حمایت از اوضاع معیشتی جامعه کم درآمد اعلام کرده است را حمل بر صحت کنیم اما باز هم تاکید میکند دولت در حمایتهای بعدیاش برنامهریزی کند تا ماجرا بازهم به این پیچیدگی و هیاهو کشیده نشود. بعد اعلام عمومی کند که مردم بروند و از حمایت دولت برخوردار شوند.
وی می افزاید: به نظرم، سبد کالای دولت روحانی بهگونهیی همان یارانه 45 هزار و 500 تومانی دولت احمدینژاد است اما با برنامهریزی کمتر و ناپختگی چرا که امروز با خدماتیهای دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران که کمترین حقوقها را دریافت میکنند و میدانم کمتر از 500 تومان در ماه است صحبت کردم هیچ یک از آنها موفق به دریافت این سبد کالا نشده بودند. فکر میکنم سبد کالا یک فکر ناپخته و یک ایده نسنجیده ای بود که دولت با عجله و بدون تدبیر به آن پرداخت، متاسفانه دولت بدون اینکه برنامهریزی دقیقی انجام دهد و افرادی را که قرار است این سبد کالا به آنها تعلق گیرد را شناسایی کند و زحمتی در این باره بکشد اعلام کرد که از فلان روز این سبد حمایتی به فلان جمعیت تعلق میگیرد و همین هم سبب شکلگیری صفهای طولانی در مقابل فروشگاهها شد.
این تحلیلگر و کارشناس مسائل سیاسی و داخلی با بیان اینکه به عقیده من هر استدلالی که دولتمردان در این باره بیاورند این سبک نامناسب و عجولانه توجیه نمیشود چرا که قطعا این امر با شیوه ناقصی در پیش گرفته شده اظهار میدارد: در موضوع مشخص سبد کالا بهتر است هر چه زودتر اوضاع را سامان دهد و برای ساماندهی آن بهترین کار این است که این امور را به پیمانکار واگذار کند چرا که با کمال تاسف باید بگویم این معضل یادگار نظام مدیریت اجرایی در دوران احمدینژاد است که امور دولت یازدهم را با نقص جدی روبهرو کرده است، به همین دلیل هم روحانی باید جدی باشد و زمانی که میبیند زیر مجموعه مدیریتی کشور توان انجام کاری مثل توزیع سبد کالا را ندارد باید برای پیشبرد امورش پیمانکار بگیرد، این راهی که برای توزیع سبد کالا اتخاذ شده ناصحیح است. مدیران باید بیایند بگویند ما عرضه نداریم بروند ببینند سبک و روش دیگر کشورها برای ارائه کمک های حمایتی دولت از وضعیت معیشتی مردم چگونه است و ازآنها الگو بگیرند.
داستان امحاء هم از آنجا شروع شد که مدیر تعاون روستایی فارس با تشریح عملکرد تعاون روستایی فارس در ۶ ماه گذشته به بهترین اقدام این سازمان در حوزه بازرگانی به منظور تنظیم بازار سیب زمینی، اقدام به خرید و امحای بیش از ۱۷۰۰ تن سیب زمینی در فارس اشاره کرد.
بهجت حقیقی میگوید در این اقدام سازمان تعاون روستایی سیب زمینیهای برداشت شده از شهرهای فسا و داراب را که دارای پایینترین حد کیفیت بودند را از کشاورزان به قرار هر کیلو ۳۶۰ تومان خریداری کرده و مجموع آنها را معدوم که در این اقدام ۶۲۰ میلیون تومان پول بیتالمال به منظور تنظیم بازار سیب زمینی از دست رفته است.
و در واکنش به این سخنان مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه شیراز امحاء این مقدار محصول کشاورزی را ناشی از سوءمدیریت مسئولین استانی میداند و این بهترین اقدام سازمان تعاون روستایی را نقد کرده و خیانت سازمان تعاون روستایی به روستاییان و کشاورزان و لکه سیاهی بر کارنامه اقتصادی استان فارس میخواند.
عباس توانا خاطرنشان میکند: امحا ۱۷۰۰ تن سیب زمینی که ناشی از سوء مدیریت مسئولین مربوطه است موضوعی نیست که حضرات مسئول با افتخار از آن خبر میدهند. این اقدام غیرمنطقی نه تنها هیچ ادله شرعی، اخلاقی و عرفی ندارد بلکه از نظر اقتصادی مستقیما با سیاستهای اقتصاد مقاومتی در تضاد است.
هنوز داغی ماجرای سیب زمینی های معدوم شده برقرار است که عکسی در شبکه های مجازی در همان راستا در حال انتقال و انتشار است و آن هم عکس اهدای چند عدد سیب زمینی وطنی توسط جان کری به همتای خارجی خود است .
ماجرا به هرشکلی که رخ داده باید توجیه و دلیلی مستدل داشته باشد و یادمان نرود ما همان مردمی هستیم که در سالهای ابتدایی انقلاب از شنیدن ریخته شدن گندم در دریا، توسط آمریکا تعجب میکردیم و آن را ناشی از نگاه اقتصاد سرمایهداری میدانستیم و گویا امروز خود به همان نگاه و همان رفتار گرفتار شده ایم و در عوض غربی ها نگاه خود را کمی تغییر داده اند.
باید از روزی بترسیم که پای در جای پای آنان گذاشته و پیرو سیاست غربگرایانه و منطبق بر اقتصاد سرمایه داری که به هیچ عنوان زیبنده نظام جمهوری اسلامی نیست شویم و در آن صورت است که دولت تدبیر و امید از عرصه اقتصاد مقاومتی خارج شده و غرب را مدینه فاضله و الگوی خود قرار خواهد داد.
مسلمانان نمیتوانند تنها به کسب منفعت فکر کرده و انفاق اسلامی را فراموش کنند و این مسئله باید برای دولت یازدهم در کنار رشد و توسعه سیاست بین الملل اهمیت ویژه ای پیدا کند و در واقع، هدف مکتب اقتصادی اسلام رفع فقر از جامعه است و رسیدن به حکومتی که بر مبنی عدالت اقتصادی برقرار شده باشد.
اقتصاد اسلامی در یک جامعه اسلامی، اقتصادی است که رسیدگی به مستضعفین برای رفع بزه و ناهنجاری در جامعه جزو اولویتهای نخست آن است و حتی ارزشهای جامعه و اخلاقمداری نیز با محوریت رسیدگی به افراد جامعه و رفاه عمومی بنا نهاده میشود،حالا چگونه است در کشوری اسلامی مانند ایران که میدانیم افراد گرسنه و فقیری که به نان شب خود محتاج هستند هم دارد، میتوانیم اینهمه ماده غذایی را نابود کنیم.
تلاشهاي دولت تدبیر و امید با تمام زوایای پنهان و آشکارش براي گسترش و تعميق روابط با آمريكا هرچند با تمام ابعاد تفكر ملت ايران سنخیت نداشت ولی برای دولتمردان به نتیجه رسید و گامهای تحکیم این رابطه روز به روز محکمتر برداشته میشود ولی نباید به صورت الگو برداری و تقلید شکل پیدا کند.
اکنون نیز با وجود عقب گرد ایران از برخی دستاوردهای با ارزش خود در خصوص مذاکرات، همانها که خون هزاران شهید بر پایشان ریخته شده، تا این لحظه هیچکدام از تحريم ها و تهديد ها از میان نرفته و حتی در برخی از موارد، مناسبتها منجر به تهدیدی تازه و ناعادلانه شده است و این نشان دهنده تغيير ناپذیری روش و منش دولت آمريكا در قبال نظام جمهوری اسلامی ایران است.
اشتیاق و شور دولت برای ارتباط حسنه با آمریکا نباید نگرش آن را طوری عوض کند که استکبار جهانی برای دولت، کدخدا و مظهر مدینه فاضله باشد و پیروی از سیاستهای اقتصاد سرمایه داری به صورت نانوشته در دستور کار روئسای کرسی های اجرایی کشور در بیاید.
نیلوفر حبیبی - تیتریک