انتفاضه سوم در تلآویو
گروه سیاسی «تیتریک»؛جنبش مقاومت مردمی گسترده در مقابل اشغالگری یا ظلم در تاریخ رژیم صهیونیستی و مبارزات ملت فلسطین با نامی چون انتفاضه شناخته شده است.
انتفاضه واژه ای است که از همان سال 1987 (1366) همزمان با آغاز قیام مردم مسلمان و تحت ستم فلسطین وارد واژگان انقلابی- سیاسی جهان شد. از لحاظ لغوی انتفاضه به معنی جنبش و لرزش است که همراه با نیرو و سرعت باشد، اما از نظر انقلابیون جهان، انتفاضه حکایت از عملکرد معترضانه و شجاعانه مردم غیرمسلح فلسطین در برابر رژیم اشغالگر قدس دارد. انتفاضه حرکت توده های سنگ به دست فلسطینیهاست، توده هایی سنگی که از پیر و جوان و زن و مرد در برابر سربازان تا بن دندان مسلح اسراییلی حفاظت میکند می کند تا پیام مظلومیت و اشغال سرزمین کهن قدس را به جهانیان برسانند
اولین انتفاضه در سال ۱۹۸۷ میلادی آغاز شد و چند سالی ادامه داشت تا در سال ۱۹۹۱ درگیریها روبهکاهش نهاد و نهایتاً قراردادی با نام اسلو در سال ۱۹۹۳ به این انتفاضه پایان داد. دومین انتفاضه مردم فلسطین در سال 2000 میلادی اغاز شد که با نام انتفاضه الاقصی مشهور و حدود پنج سال به طول انجامید.
اما حالا و در ماه های اخیر شاهد اتفاقاتی دیگر در سرزمین های اشغالی از سوی مردم مظلوم فلسطین هستیم. شروع انتفاضه سوم و ادامه آن به شکلی کاملا متفاوت در سرزمین های اشغالی؛ انتفاضه ای که اینبار در کنار سنگ عملیات های فلسطینیان را با سلاح های سرد و گرم در پی داشته است.
عملیات هایی که رژیم صهیونیستی را به سمت استیصال برده است. به طوری که کارشناسان مسائل امنیتی معتقدند که علل بروز انتفاضه ای دیگر آن هم با شکل و صورتی که ذکر شد، می تواند به دو دسته مستقیم و غیر مستقیم تقسیم شود. مهمترین عامل اثرگذار مستقیم در بروز درگیری ها، ورود وزیر کشاورزی اسرائیل به همراه شهرک نشینان صهیونیست به داخل مسجد الأقصی به منظور برگزاری مراسم عید غفران یهودی بود که با عید قربان مصادف شده بود و با مقاومت نمازگزاران مسجد الأقصی به منظور جلوگیری از هتک حرمت مسجد توسط صهیونیست ها مواجه شد که البته این مقاومت از سوی نظامیان صهیونیست مورد حمله و هدف گلوله های پلاستیکی و گازهای اشک آور قرار گرفت، به گونه ای که منجر به زخمی و مجروح شدن تعداد زیادی از نمازگزاران فلسطینی شد.
اما عوامل غیر مستقیم عبارتند از سیاست های قلع و قمعی که رژیم صهیونیستی و نتانیاهو نسبت به غزه و کرانه باختری در دستور کار خود قرار داده است که در شهرک سازی، مصادره زمین های فلسطینی ها و ویران ساختن خانه ها، ایست وبازرسی های مکرر و نیز قتل و ترور وبازداشت های مستمر و محاصره همه جانبه غزه در طول سالهای گذشته ظهور و بروز یافته است.
اما باید گفت که با مشاهده همه این اتفاقات انتفاضه سوم ملت فلسطین با وجود بحران سوریه و عراق و حتی یمن و وضعیت کنونی پیش آمده در منطقه آن طور که باید مورد توجه قرار نگرفت.
نکته ای که بسیاری از کارشناسان در ابتدای شروع جنگ در سوریه به آن اشاره داشتند.
بسیاری از صاحب نظران البته از مدتها پیش بحران تروریستی موجود در منطقه را برنامه ای طراحی شده از سوی رژیم صهیونیستی و شریک جنایت های آن یعنی آل سعود برای انحراف افکار جهانی از مسئله فلسطین و رژیم اشغالگر قدس و تامین امنیت این رژیم عنوان کرده اند.
در این بین اما انتشار خبری از سوی رسانه های رژیم صهیونیستی در روزهای اخیر توجه همه دنیا را به خود جلب کرد. برای اولین بار در تاریخ رژیم اشغالگر قدس؛ عملیاتی مسلحانه در بلوار دیزنگوف تل آویو که قلب پایتخت رژیم اشغالگر قدس به حساب میآید صورت گرفته است. عملیاتی که دو کشته و 12 زخمی بر روی دست صهیونیست ها گذاشت و از آن مهمتر ناتوانی سرویس های امنیتی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی در دستگیری عامل این عملیات است که به مراتب بر اهمیت آن افزوده است.
در کنار این خبر به دلیل شکل تازه مبارزات مردم فلسطین و انجام سلسله عملیات هایی با سلاح سرد و حتی خودروی شخصی در سرزمین های اشغالی فضای داخلی رژیم صهیونیستی به شدت امنیتی شده است.
شدت استیصال رژیم صهیونیستی را میتوان در حدی توصیف کرد که "نفتالی بنت" وزیر آموزش راست گرای رژیم صهیونیستی بعد از تعطیلی مدارس و ترس صهیونیست ها برای خروج از منازل اشغالی شان و همچنین برای آرام کردن اذهان عمومی در تل آویو بعد از عملیات مسلحانه به قدم زنی در این بلوار در قلب تل آویو پرداخت.
اما در کنار اخبار انتفاضه خبر های دیگری نیز در چند روز اخیر منتشر شد که شرایط و عملکرد رژیم صهیونیستی را به شدت تحت تاثیر قرار داده است.
رژیم صهیونیستی با وجود شرایط بی ثبات داخلی دست به ترور یکی از فرماندهان مقاومت در منطقه جولان زد.
سمیر قنطار فرمانده نیروهای مقاومت در جولان به دست رژیم صهیونیستی به شهادت رسید و سپس حزب الله در جواب ترور این شهید یکی از خودروهای ارتش رژیم صهیونیستی را در مزارع شبعا مورد هدف قرار داد.
در این بین نکته قابل توجه و سوالی که ذهن بسیاری را درگیر خود ساخته این است که رژیم صهیونیستی چرا با وجود شرایط بحرانی در داخل که به تفصیل عنوان شد دست به ترور فرمانده مقاومت میزند و در کنار آن مناطق العباسیه در جنوب لبنان و مناطقی از جولان را مورد هدف قرار میدهد؟
در پاسخ به این سوال باید بیان داشت که این مسئله بسیار مهم نوع و یه عبارتی دریچه نگاه به رژیم صهیونیستی است.
اما رژیم صهیونیستی را باید از دو منظر مورد بررسی قرار داد تا به تحلیلی درست از وضعیت و شرایط این رژیم رسید. اسراییل از نگاه اسراییل و اسراییل از نگاه صهیونیسم بین الملل.
با نگاهی به عملکرد رژیم صهیونیستی و مذاکرات و مصالحاتی که رژیم صهیونیستی در سالهای 1967 با سوریه؛1979 با مصر و 1994 با اردن انجام داد و خروج نیروهای ارتش خود در سال 2000 میلادی از جنوب لبنان که بعد از عملیات شهید احمد قصیر و سلسله عملیات های مقاومت صورت گرفت تنها یک نتیجه میتوان گرفت. این رفتار رژیم صهیونیستی یعنی نه تنها آرزوی از نیل تا فرات امکان پذیر نیست بلکه رژیم صهیونیستی در سرزمین های اشغالی دیگر توان عملیات خارجی ندارد.
حالا با این وجود با نگاهی به اسناد جنگ 33 روزه در سال 2006 میلادی میتوان فهمید اسراییل تنها پادگانی درقلب جهان اسلام است که باید آن را از منظر صهیونیسم بین الملل هم دید. اسراییل از نگاه اسراییل به دنبال پرورش از نیل تا فرات است که نه تنها امکان گسترش ندارد بلکه به دور مناطق اشغالی خود دیوار هم میکشد تا بتواند آن را حفظ کند. در صورتی که اسراییل از نگاه صهیونیزم بین الملل ایجاد پادگانی با اهدافی چون ایجاد ترس برای دولت های منطقه و فروش تسلیحات غرب در خاورمیانه در راستای تامین امنیت آنها؛ عاملی برای فروپاشیدن ملت ها در جهان اسلام و عدم اتحاد مسلمانان است.
در بازه جنگ 33 روزه اتفاقات و تناقصات قابل توجهی روی داده است که بیان گر دو سیاست مهم اجرایی در این رژیم اشغالگر است.
قبل از شروع جنگ 33 روزه همه سران رژیم با شروع این جنگ مخالفت کرده و معتقدند در زمینی پای میگذارند که برای رژیم مبهم است. اما نه تنها جنگ شروع میشود بلکه با وجود گزارش "لیونی" وزیر خارجه رژیم در روز هفتم به اولمرت در خصوص عدم توانایی رژیم در ادامه جنگ با حزب الله، شیمون پرز به سازمان ملل رفته و حضور او تا صدور قعطنامه در روز 33ام جنگ ادامه پیدا میکند.
این نمونه ای از وجود دو دیدگاه و سیاست در خصوص رژیم صهیونیستی است و عکس العمل های رژیم در این روز ها از این دو نگاه سرچشمه میگیرد.
نیاز رژیم صهیونیستی به انحراف افکار عمومی و کنترل فضای روانی داخل آن در برابر انتفاضه آن را در مسیری قرار میدهد که وزیر آموزش در خیابانهای تل آویو پیاده روی کند و این در راستای نگاه داخلی رژیم است.
اما ترور سمیرقنطار و حضور رژیم در جولان با وجود شرایط بحرانی داخلی بیان گر سیاست های صهیونیسم بین الملل است که همواره بر همه سیاست های داخلی و .. ارجحیت داشته و یک حالت دستوری برای سران رژیم صهیونیستی دارد.
این گونه عکس العمل های رژیم صهیونیستی علاوه بر وجود بزرگترین منبع تامین آب اسراییل در این منطقه و ترس آنها از تسلط مقاومت بر این منطقه و ایجاد بحران آب در سرزمین های اشغالی ریشه در مصوبات راهبردی کنفرانس هرتصلیا در سال 2007 به همراه سخنان موشه یعلون دارد که همان سیاست های صهیونیزم بین الملل است.
پشتیبانی تروریست های النصره در منطقه جولان از سوی رژیم صهیونیستی بیان گر ترس از سقوط جولان و اطلاع این رژیم از حضور قنطار در این منطقه و راه اندازی مقاومت جولان است که طی سیاست های صهیونیزم بین الملل و مصوبات هرتصلیا در سال 2007 مقاومت که بازوی جمهوری اسلامی ایران در جهان است باید به کلی نابود گردد و تنها بعد از نابودی بازوهای ایران میتوان با آن وارد جنگ شد.در نتیجه قنطار باید به شهادت برسد تا مقاومت که بازوی ایران است رشد نکند.
به هر حال رژیم صهیونیستی به دلیل فقدان استراتژی درست در رابطه با امنیت داخلی و خارجی هم از سوی داخل و هم از نظر صهیونیسم بین الملل در شرایط بحرانی بسر میبرد و با وجود اینکه جمهوری اسلامی ایران در حال بررسی برای پاسخی در خور رفتار زشت این رژیم است اما اگر در همان اولین روزهای جنگ جبهه ای برای اسراییل گشوده شده بود شاید امروز شاهد این همه تحرکات تروریستی در منطقه نبودیم.
نسیم