یک لحظه هم به برنگشتن بابام فکر نمی کردم/ وظیفه یک مسلمان دفاع از مظلومین است
استان البرز نیز در این امر سهیم است و رزمندگان بسیاری را جهت جنگ با داعش به سوریه اعزام نموده است که شماری از آنها مجروح و تعدادی نیز به مقام والای شهادت نائل آمدند.
شهید سعید قارلقی از شهدای مدافع حرم استان البرز است که در جنگ با نیروهای داعش در جهت دفاع از حرمین شرفین در سوریه به مقام والای شهادت نائل آمد و پس از تشییع بر روی دستان مردم شهید پرور مهرشهر کرج در قطعه شهدای بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد.
از این رو خبرنگار البرزبانو با دختر این شهید بزرگوار در خصوص خصوصیات اخلاقی پدر و آخرین دیدارشان به گفت و گو نشست.
فاطمه پرنیان پارسا دختر شهید مدافع حرم "سعید قارلقی" در خصوص خصوصیات اخلاقی پدر چنین گفت: پدر عزیزم بسیار صبور، خوش اخلاق، خونسرد، مهربان، تلاشگر و مهمان دوست بود به طوری که باید بگویم تمامی ویژگی های خوب اخلاقی یکجا در پدرم جمع شده بود.
از
وی در خصوص آخرین دیدارش با پدر و زمان اعزام این شهید بزرگوار به سوریه
پرسیدیم و گفت: روز سه شنبه 8 اردیبهشت صبح اول وقت بابا برای کارهای اعزام
به تهران رفت و ظهر برگشتند، ظهر با ایشون تماس گرفتن و گفتم معلوم نیست
کی اعزام بشن، بابا عمیقا ناراحت شدند و به قول خودشون به حضرت رقیه (س)
متوسل شدند.
غروب که شد با بابا تماس گرفتند و گفتند فردا صبح ساعت 6
فرودگاه باشند برای اعزام؛ بابا زمان زیادی برای خداحافظی نداشت و فقط
میتونستند با اقوام تماس بگیرند و حلالیت بطلبند؛ از همه خداحافظی کردند و
مارو به شوهر عمه ام و عمو عباس سپردند.
با بابا سعید شروع به جمع کردن
ساک لباساشون شدیم و هرچیزی که به ذهنم می رسید براشون گذاشتم، زمان اذان
مغرب بود که مادرم رفت مسجد و من و پدرم تنها بودیم.
ازم حلالیت طلبیدند، دلم لرزید،اشک توی چشمام حلقه زد، ولی یک ثانیه هم به برنگشتن بابام فکر نمیکردم.
بابا حلالیت طلبید ولی من نتونستم حلالیت بطلبم، دلم راضی نمیشد حتی یک در
صد به نبود بابام فکر کنم، بابا بغلم کرد منو بوسید یه خنده مهربون کرد و
بهم اطمینان داد تا دنیا دنیاس حواسش به من هست و رفت ...
فاطمه
پرنیان پارسا در خصوص لحظه ای که خبر شهادت پدر را شنید چنین عنوان کرد:
برادر بزرگترم آقا مجتبی خبر شهادت بابا سعیدم رو بهم دادن روز جمعه 8
خرداد ساعت 8 صبح بود و من خونه یکی از اقوام بودم.
با ناباوری داشتم
حرفای آقا مجتبی رو می شنیدم ولی اصلا حرف هایش برام قابل درک نبود؛ میگفت
بابام شهید شده ولی من اصلا متوجه نبودم.
شهید؟؟؟؟بابای من؟؟؟
اولین چیزی که به ذهنم خطور کرد این بود که من تا وقتی توی این دنیا هستم هیچوقت هیچوقت فیزیک بابام رو نخواهم دید
به شدت به بابام وابسته بودم بیشتر از خواهر و برادرم عاشق بابام بودم.
با ناباوری و بهت خودمو به خونه رساندم و دیدم همه ناراحت هستند و گریه
میکنند من فقط چشمم به پسر عمه ام که عمو عباس صداش میکنیم بود چون حس
میکردم سپر بلای بابا سعیدم بودن و با وجود ایشون در کنار پدرم هیچ آسیبی
به پدرم نمیرسه. من عمو عباس رو سپر بابا صدا میکردم.
وی در پاسخ به این سوال که علت اعزام رزمندگان به سوریه چیست و چرا این امر لازم است گفت: سوال را اینطوری تکمیل میکنم چرا باید نیروهای انقلاب اسلامی در جبهه های عراق و سوریه و یا هر مکان های حتمالی آینده حضور داشته باشند برای پاسخ به این سوال میتوانم بگویم به چند دلیل این امر باید صورت بگیرد اول از بعد امنیتی کشورمان یعنی از شروع انقلاب اسلامی تا کنون در نقطه مقابل انقلاب آمریکای جنایتکار و دوستان و همراهانش هر روز با توطئه هایی سعی در خفه کردن این انقلاب داشتهاند که به لطف خدا هر کدام از برنامه هایشان با شکست مواجه شده و امروز هم با ایجاد طرحی جدید سعی در تصرف سرزمین های حوزه نفوذ ایران دارند تا دست های ایران را ابتدا از آن مناطق قطع کنند و سپس حوزه بحران را به مرز های کشور ما بکشانند و کشور را در محاصره و سپس برنامه های بعدی خود را که هدفش امنیت کشور است را اجرا کنند و ما باید بدانیم که خط دفاعی ما در حال حاضر آن مناطقی است که در حال نبرد با دشمن تکفیری هستیم که در اصل مهره ها و سربازان پیش قراول آمریکا و صهیونیسم می باشد و دلیل دوم دفاع از مظلومیت مسلمان که درخواست کمک از ما دارند مسلمانان و شیعیانی که در محاصره تکفیری ها قرار گرفتند و کسی به فریاد آنها نمی رسد و دلیل سوم حفظ مسیر کمک به حزب الله لبنان و در خصوص سوریه و شیعیان لبنان که شمشیر برنده و آماده انقلاب اسلامی ایران در کنار شاهرگ دشمن صهیونیستی است.
شهید حاج سعید قارلقی و طواف به دور صریح مطهر حضرت اباعبدالله الحسین (ع)
مزار شهید سعید قارلقی در کنار برادر شهیدش
و نکته ای به جهان خوران عالم ، اینو بدونید و یقین داشته باشید یک روزی میرسه که زمین تهی از انسانهای ناپاک و نجسی از جمله شما میرسه با داشتن همچین مردمانی بی هیچ وجه روی آسایشو نخواهید دید . یاعلی