کرج قدیم آبی بود ولی حالا بیشتر خاکستری است/نقاش جهان بینی خود را به تصویر میکشد
رفیعی با بیان اینکه نقاش اکسپرسیونیسم هم بیان عواطف و احساسات هنرمند را ایجاد میکند گفت: این بحث احساسی بسیار قوی است، اثر هنرمند دارای بخش های متفاوتی مثل دیدن , دریافتن, درک کردن, اندیشه و اجرا است و این ها برمیگردد به این موضوع که روش و متد هر هنرمند چیست، روش هنری است که تعیین میکند هنرمند در کدام یک از بخش ها زیاد وقت بگذارد، هنرمند رئالیسم یا کلاسیسم روی بخش اجرا وقت بسیاری میگذارد، ولی در نهایت بیان آنچنانی در آن نیست و بازنمایی است و به آن در فلسفه امر محاقات گفته می شود.
رفیعی در پاسخ به این سوال که اگر بخواهید کلیت جامعه جهانی را روی یک تابلو نشان دهید چه تصویری میکشید؟ گفت: شاید با همین نقاشی هایی که الان میکشم زیاد فرقی نداشته باشد، همین الان هم درکارهای من سه مدل نماد وجود دارد، اول خانه ها ی قدیمی که محل زندگی انسان ها را بدون حضور آن ها نشان می دهد و دوم، پرتره ها هستند که خود انسان ها را به دور از محل زندگی نشان میدهند و به نظرمن انسان با تمام موجودات خلقت متفاوت است و تنها موجودی که فکر میکند, تصمیم میگیرد , انتخاب میکند و هیچ موجودی مثل انسان اینگونه نیست، بنابر این انسان را باید مجزا در محیط زندگی بررسی کرد، محیط زندگی انسان بی تاثیر نیست به همین علت محیط زندگی انسان را جداگانه بررسی میکنم و سوم اینکه یکسری دیگر از کارها که اخیرا مثل آن کارها را انجام میدهیم کارهایی هستند که دغدغه های انسان را با خود انسان آمیخته نقاشی میکنم .
از او میپرسیم کرج را چه رنگی می بیند و او میگوید: کرج قدیم آبی بود الان بیشتر خاکستری است، شاید کسی به صور متملقانه بگوید که کرج رنگارنگ است چون از همه ملیت ها درآن زندگی میکنند، به نظر من مکان و انسان مهم است، مردم قدیم کرج با کرج مچ بودند ولی در حال حاضر انگارمردم با کرج مال این جغرافیا نیستند و این اشکالی است که بوجود آمد است، در قرآن هم آمده است که ما زمین را بزرگ آفریدیم و شما هر جا احساس میکنید ظلم و ستم می شد و شما نمی توانید کاری کنید جای دیگری زندگی کنید ، با توجه به این همه آزاد هستند در هرجا که دوست دارند زندگی کنند و از بابت نمیتوان به کسی خورده گرفت، اگر مذهبی هم فکر کنیم دیدگاه مذهبی هم انسان ها را برای زندگی آزاد میگذارد.
این هنرمند البرزی در خصوص اینکه چند سال است نقاشی میکند گفت ؟ از سال 67 نقاشی میکنم و در این 27 سال تم کار من نوسانات زیادی داشته است ، هر دوره ای به یک سری از مسائل پرداخته ام ، با گذر زمان نقاش ها در زمینه ای پخته تر و پیشرفته ترمیشوند، تم های خاص تری را انتخاب میکنند، ولی در کل یک جوری میتوان رد پای بازنمایی ولی به شکل سوسیالیستی را در کارهای من دید ولی با زمان مدرن چون وقتی صحبت از سوسیالیسم و رئالیسم می آید همه یاد کارهای نقاش های روس می افتند .
رفیعی میگوید از زمانی که ازدواج کرده به همین حرفه اشتغال داشته است و از همان ابتدا که نقاشی را شروع کرده ، در انجمن نقاشان ایران، نقاشان کرج و موسسه توسعه هنرهای تجسمی عضو شده است و امروز با وجود اینکه چند سالی از اعتبارآن گذشته، ولی این عضویت را تمدید نکرده، چون کاری به آن شکل برای هنرمندان انجام نمی دهند.
وی ادامه میدهد: چون نقاشی هم یک نوع جهان بینی است، شامل تمام چیزهایی که در هستی وجود دارند می شود، بعد های مختلفی چون روانشناسی و فلسفه در تمام دیدگاه های یک هنرمند بی تاثیر نیست وهنرمند میتواند جهان بینی را که دارد در قالب هر یک از این علوم پیشرفته ترنشان دهد.
رفیعی در پاسخ به این سوال خبرنگار ما مبنی بر اینکه آیا تا حالا شده که خوابی ببیند وپس از بیداری آن را به تصویر بکشد اظهار داشت: زمانی که خواب را میکشیدم عین همان کار را میکشیدم ولی در حال حاضر اگر بخواهم این کار را انجام دهم اثر آن خواب را میکشم .
وی در پایان از همسر مهربان خود یاد می کند و میگوید: بهترین مشوق من در تمام این سالها همسرم بوده است و ایشان گاهی در کنار من به نقاشی میپردازد و خود به شغل دبیری مشغول است.
این هنرمند البرزی در پایان میگوید: انسانیت بهترین نقشی است که یک هنرمند نقاش آرزو دارد آن را به تصویر بکشد.