پشت پرده شيعه كشي ها
اكنون، ترديدي وجود ندارد كه حملات عليه شيعيان و شيعه كشي يك اقدام سازمان يافته است كه هدف از آن، ايجاد تفرقه و درگيريهاي قومي بين مسلمانان است و اگر دقيقتر به اين مسئله توجه شود مشخص ميگردد كه عقبه اين اقدامات جنايتكارانه و شوم به محافل بينالمللي متخاصم با اسلام باز ميگردد و سرنخ اين تحركات ضدانساني در دستان صهيونيست هاست.
واقعيت اين است كه اتحاد و يكپارچگي جهان اسلام، قدرت بزرگي ايجاد ميكند كه در معادلات بينالمللي نقش تعيين كننده دارد و همين مساله موجب وحشت و خشم محافل صهيونيستي ميشود و طبيعي است كه اين محافل براي برهم زدن اتحاد بالقوه بين مسلمانان از هيچ اقدامي فروگذار نكنند. با توجه به اين واقعيت، ميتوان به وضوح دريافت كه جريانهايي تحت عناوين مختلف، از جمله و سازمانهاي مجعولي چون "لشكر طيبه"، "لشكر جهنگوي"، "جنبش الاسلام"، القاعده و گروهكهاي مشابه آن، جملگي ساخته و پرداخته استعمارگران و صهيونيسم بينالمللي ميباشند.
اين گروهها با تكيه بر پشتيبانيهاي گسترده مالي و لجستيكي سالهاست در جوامع اسلامي به فعاليت و اقدامات جنايتكارانه خود ادامه ميدهند و روز به روز بردامنه فعاليت آنان افزوده ميشود.
نكته قابل تامل، نوع برخورد رسانههاي بينالمللي تحت سيطره غربيها و مجامع جهاني با اينگونه جنايات است كه ترديدي در همدستي آنها با جنايتكاران باقي نميگذارد. اين رسانهها با بيتفاوتي عمدي و آشكار از كنار اين جنايات عبور ميكنند. به عنوان نمونه، قتل عام حدود يكصد شيعه در حمله تروريستي كويته پاكستان در پنجشنبه گذشته، نه تنها اعتراض اين رسانهها و مجامع مدعي بينالمللي را برنيانگيخت، بلكه آنها، با بيشرمي تمام، حتي از انعكاس كامل گزارش مربوط به اين جنايات خودداري كرده و با اين رفتار به تروريستها براي ادامه جناياتشان چراغ سبز نشان دادند درحالي كه اين مجامع براي موارد كم اهميتتر، اشك تمساح ميريزند و فرياد نقض حقوق بشر و هشدار وقوع جنايات جنگي را سر ميدهند.
در اين ميان، نحوه برخورد مزورانه اكثر دولتهاي حاكم بر كشورهاي اسلامي در منطقه نيز مايه تأسف است. اين دولتها و محافل وابسته به آنها، بطور تلويحي از اين جنايات حمايت ميكنند و در بهترين حالت در قبال آن به سكوت پناه ميبرند، غافل از اينكه تبعات اين نگاه فرقه گرايانه قطعاً به سراغ خود آنها نيز خواهد رفت. وقوع قيام ضد استبدادي و ضداستكباري در منطقه و در ميان جوامع اسلامي حادثه بسيار مهمي است كه ميتواند مسير تاريخي تحولات منطقه را تحت تأثير قرار دهد. اين تحولات، قطعاً به نفع صهيونيستها و حاميان بينالمللي آنها نيست و تلاش براي ايجاد شكاف، دودستگي و درگيري در جوامع اسلامي، حربهاي است كه ميتواند در خدمت صهيونيستها باشد و آنها را در ناكام ساختن ملتهاي مسلمان از رسيدن به اهداف قيامها كمك نمايد.
طرح مسئله موهوم "هلال شيعي" كه هيچ پايه و اساس مشخصي براي صحت آن وجود نداشت و قطعاً محافل ضد اسلامي پشت طرح اين موضوع قرار داشتند، اقدامي بود كه هدف از آن، تحريك كردن بدنه اهل تسنن بر ضد شيعيان بود تا در مقابل برنامههاي ضد شيعي در منطقه، واكنش و حساسيتي نشان داده نشود كه متأسفانه نتيجه آن برنامه و طرح را اكنون در حوادث تروريستي گسترده در كشورهاي منطقه بر ضد شيعيان و همچنين تصنيع آشكار حقوق شيعيان در كشورهاي منطقه ميتوان مشاهده كرد. سكوت غيرقابل توجيه برخي از مسلمانان منطقه در قبال حوادث بحرين كه در آن اكثريت شيعه درصدد دست يافتن به حقوق اساسي و مسلم خود ميباشند را نيز بايد در چارچوب همين توطئه قرار داد.
آنچه مايه تأسف مضاعف است سكوت قشر روشنفكر جوامع اهل تسنن در برابر با اين جنايات و توطئههاي آشكار است كه گسترش شكاف در جوامع اسلامي را موجب ميشود و خشنودي محافل صهيونيستي و اميدواري آنها براي تحقق اهداف شومشان را سبب ميگردد.