صندلی نمایندگی کرج به خون شهید رنگین است
مرحوم حاج عطاءامرالله سلطانی پدر
شهيد سلطانی از متدينين بنام اشتهارد بود مردم او را به صداقت و پاکي وايمان وخلوص
قلبی می شناختند.
وی در سن يازده سالگی وارد مدرسه علميه
اشتهارد شود وبه مدت دو سال به فراگيری علوم دينی و تحصيل بپردازد.
بعد از گذشتن زمانی در حدود دو سال
عشق مفرط آن شهيد به کسب علم باعث شد تا در سن 13 سالگی وسال 1335 (ه ش ) به قم
عزيمت کند تا بتواند از منبع فيض عالمان بزرگ علوم بهرمند شود.
شهيد سلطانی در ابتدای ورود به قم در
مدرسه حاج سيد صادق حجره ای گرفتند و تحصيل خود را با مقدمات عربی و فرهنگ اسلامی
شروع نمودند.
پس ازطی مقدمات و گذشتن سه سال،در
مدرسه فيضيه حجره ای گرفته وبرای رشد و تکامل هر چه بيشتر به تحصيلات خود ادامه
دادند.
شهيد سلطانی در سال 38 درس
کتاب مکاتب و رسائل را در مدرسه فيضيه شروع کردند و تمام وقت را به فراگيری فقه
جعفری پرداختند.
در همان زمان،درايام ماه مبارک رمضان
و ماه محرم که حوزه علميه تعطيل بود و بعضا در روزهاي تعطيل به نقاط مختلف برای انجام
تبليغ و ارشاد و مردم مسافرتهايی می کرد. بيشتر اين مسافرتها به اطراف شهرستانهای
يزد،کرمان و نائين بود.
شهيد سلطانی با طی مدارج مقدماتی به
حضور اساتيد بزرگ حوزه علميه قم راه يافت .وتوانست در سال 41 و42 به فراگيری درس
خارج در محضر حضرت استاد امام خمينی وآيات اساتيد بزرگ از جمله آيت الله منتظری
وآيت الله گلپايگانی و مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضی حائری يزدی وآيت الله اراکی و
آيت الله محقق بپردازد.
شهيد سلطانی در کنارفراگيری فقه و
اصول به تحصيل اخلاق و فلسفه همت گماشت تا آنجا که در درس اخلاق به درجه استادي
رسيد. هم زمان باتحصيل،ايشان به تدريس نيز می پرداختند و از جمله دروسی که ايشان تدريس
می کردند دروس لمعه و مکاتب در مدرسه فيضيه و مسجد اعظم بود.
با شروع قيام مردم به رهبری امام
خمينی شهيد سلطانی به صفوف مبارزين پيوست وبا نطق های آتشين خود مردم را دعوت به
قيام بر عليه نظام فاسد ستم شاهی کرد.
او که ا ز بدو شروع انقلاب در سال 42
خود را با اين حرکت همگام نموده بود در شهرهايي مانند آمل، بابل، فسا، شيراز،
نائين و رفسنجان با سخنرانی های خود به افشاگری رژيم منحط پهلوی دست زد در يکی ا ز
اين فعاليتها شهيد سلطانی به همراه هم رزم خويش شهيد حقانی توست مامورين رژيم
دستگير وبازداشت شد.
با بالا گرفتن موج انقلاب مجالس خطابه
شهيد سلطانی دراشتهارد از انبوه جمعيت موج ميزد وبا انجام راهپيمايي های متعدد بعد
از سخنرانی های ايشان مردم به قيام وانقلاب می پيوستند.
با سقوط حکومت طاغوتی ونياز مبرم
انقلاب به افراد مطلع به امور فقهی و دينی شهيد سلطانی قبول مسئوليت کرد. در ابتدا
بدليل تبحر در امور فقهی ا زطرف حضرت امام جهت حل مسائل قضايی شهرستانهای سبزوار و
بندرعباس به سال1358 درمعيت حضرات محصل همدانی و استادی به اين شهرها ر فتند.
از آنجا که شهيد سلطانی مردمحراب
وخطابه واخلاق و سياست بود در همان سالهاي آغازين پيروزی انقلاب (58) ازسوی حضرت
امام امت به امامت جمعه اشتهارد انتخاب شد.
سال 1359، شهيد سلطانی به سمت حاکم
شرع دادگاه انقلاب اسلامی کرج منصوب شدند.
شهيد سلطانی بعد از قبول اين سمت ضمن
ادامه تحصيل در قم روزهای چهارشنبه وپنج شنبه را در کرج به امر قضاوت می پرداخت
وروزهای جمعه را نيز در اشتهارد در سنگر نماز جمعه مردم ر ا به تقوی خداوند فرا می
خواند.
شيوه برخورد،حسن خلق و عظمت شخصيت شهيد
سلطانی در بين مردم کرج عامل محبوبيت ايشان گرديد تا آنجا که از ايشان خواستند
کانديدای نمايندگی مردم کرج در دومين دوره مجلس شورای اسلامی بشود. در اين
انتخابات مرحوم حجه الا سلام سلطانی با164 هزا ر و 369 رای از مجموع 273 هزا
رو 584 رأی يعنی نزديک به 60 در صد آراء مأخوزه از شهرستان کرج به مجلس شورای
اسلامی راه يافت.
شهيد سلطانی درابتدای ورود به مجلس به
کمسيون کشاورزی رفت و چنانکه دکتر انگجی رئيس کميسيون کشاورزی در مصاحبه ای اشاره
نمودند ارزش خويش را در زمينه توجه به امور اقتصاد کشاورزی به روشنی نشان دادند.
بعد از گذشت مدتی از آنجا که تخصص
شهيد سلطانی در امور قضائي بود به کميسيون امور قضايی و حقوقی رفتند.
شهيد سلطانی در سمت نمايندگی مجلس
دفاع ازحقوق مردم با اتکای به اصول اسلام را سر لوحه خود قرار داده بود.
عدم گرايش شهيد سلطانی به هيچ جناحی
سبب شده بود که تمام نمايندگان مجلس برای او احترامی خاص قائل شوند و سخنانش را به
جان ودل بشنوند. شهيد سلطانی با اعتقاد کامل به مسئله وحدت حوزه و دانشگاه در اين زمينه
نيز فعاليت بسياريانجام دادند. تدريس مبانی فقهی واقتصادی اسلام دردانشگاه کشاورزی
کرج وتربيت مدرس تهران وداشتن سمت
نمايندگی حضرت آيت الله العظمي منتظری درمجتمع دانشگاهی علوم انسانی علامه طباطبای خود
گواه احساس مسئوليت اين شهيد نسبت به اقشار دانشگاهي اين مملکت می باشد.
با تمام اشتغالاتی که ذکرش گذشت که هر
کدام به تنهائی برای توانائی های يک انسان بسيار زياد است شهيد سلطانی در امر تحقيق
وتأليف نيز آثار ارزنده اي از خويش بجای نهاده است.
شهادت:
اول اسفند 1364
هـ.ش صدام در يكي از وحشيانهترين
جنايات خود، با حمله به يك هواپيماي مسافربري ايراني 50 تن از شخصيتهاي مملكتي و
روحانيون و ياوران انقلاب را به شهادت رساند.
اين ياران انقلاب كه در ميان آنان حجتالاسلام
حاج شيخ فضلالله محلاتي نماينده حضرت امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و هشت
تن از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي به نامهاي شهيد ابوالقاسم رزاقي، شهيد مهدي
يعقوبي، شهيد ابوالقاسم موسوي دامغاني، شهيد غلامرضا سلطاني، شهيد سيد نورالدين
رحيمي، شهيد سيد حسن شاهچراغي، شهيد علي معرفيزاده، شهيد محمد كلاتهاي و چند تن
از قضات دادگستري وجود داشتند، در حالي كه توسط هواپيماي مسافربري متعلق به شركت
هوائي آسمان عازم اهواز بودند در نزديكي شهر اهواز از سوي دو فروند از جنگندههاي
متجاوز عراقي هدف حمله قرار گرفتند و در منطقه ويسي در 25 كيلومتري شمال اهواز با
سقوط هواپيمايشان به شهادت رسيدند.
حضرت امام خميني قدس سرهالشريف در
بخشي از پيامشان در اينباره چنين فرمودند:
"جنايتكاران عفلقي كه در جنگها و
بويژه جبهه فاو خود را عاجز ميبينند و سراسيمه به هر دري ميزنند و براي نجات خود
به هر حشيشي متوسل ميشوند، به جنايت مفتضحانه ديگري دست زدند كه آبروي نداشته آنان
را در مجامع آزاد جهان بر باد داد... ملتي كه براي رضاي حق تعالي انقلاب كرد و
براي ارزشهاي معنوي انساني بهپا خاسته است چه باك دارد از شهادت عزيزان و آسيب
ديدن نور چشمانش و تحمل سختيها و مكاره، كه جنت لقاءالله كه فوق تصور عارفان است،
محفوف به مكاره است... اميد آن است كه ولي نعم. اين ميهمانان را كه به سوي او
ميروند از محضر خود كامياب فرمايد و به اين رزمندگان غرورآفرين قدرت بيشتر و قوت
والاتر عنايت نمايد و به همه ملت عزيز بويژه آنان كه در اين جهاد في سبيلالله
فعاليت و دخالت داشتهاند عزت و عظمت مرحمت كند و به اين عزيزاني كه در اين جنايت
هوائي به سوي او پرواز كردهاند، اجازه ورود به محفل خاص خود دهد و حجتالاسلام
حاج شيخ فضلالله محلاتي شهيد عزيز را كه من و شما او را ميشناسيم كه عمر خود را
در راه انقلاب صرف كرد و بايد گفت يكي از چهرههاي درخشان انقلاب بود و در اين راه
كه راه خداوند است تحمل سختيها نمود و رنجها كشيد و با قامت استوار ايستادگي
كرد، اجازه ورود در محضر شهداي صدر اسلام مرحمت نمايد و به بازماندگان محترم تمامي
شهدا صبر و اجر مرحمت فرمايد و به روحانيون عزيز و قضات محترم و وكلاي ارجمند و
محافظين عزيز و خدمه محترم هواپيما و سايرين كه در اين جنايت عظيم عفلقيان و با
جاسوسي منافقين ملحد به شهادت رسيدهاند، جزا و اجر فوق تصور ما عنايت فرمايد..."
از آنجا كه اين گروه عازم جبهه هاي
نبرد حق عليه باطل بودند و در جمع آنان تعداد زيادي از علما و روحانيون مبارز به
درجه رفيع شهادت نائل آمدند، اين روز، "روز روحانيت و دفاع مقدس"
نامگذاري گرديد تا بدين وسيله همه ساله از مجاهدات خستگيناپذير اين پاسداران
راستين اسلام و انقلاب، قدرداني گردد.