شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 May 18
معرفی بهترین سریال های جنایی به شما برای تعطیلات نوروز
در این مطلب سعی کرده ایم تا سریال های موفق این ژانر را معرفی کنیم تا در صورت دست رسی، بتوانید ایام تعطیل نوروز را با هیجان و التهابی منحصر به فرد بگذرانید.
گروه گوناگون «تیتریک»؛ غرق شدن در دنیای رمز و رازها و حل کردن معماها، یکی از بهترین تفریحاتی
است که انسان اختراع کرده. این اختراع را می توان در ساخت انواع بازی تا
دنیای قصه و فیلم و سریال دنبال کرد. قصه جنایی در این میان، بهترین ظرف
برای بروز این جذابیت است. چندسالی است که سریال سازی در جهان به شدت رونق
گرفته و پس از موفقیت سریال هایی چون Breaking Bad، «کارآگاه حقیق» و
«کشتن»، ساخت این گونه سریال ها هر سال بیش تر از سال قبل می شود. شبکه های
مختلف بی بی سی البته در این میان میدان دار هستند و عمده فعالیت خود را
در ساخت سریال به این زانر جذاب اختصاص داده اند.
برای همین هم در این مطلب سعی کرده ایم تا سریال های موفق این ژانر را معرفی کنیم تا در صورت دست رسی، بتوانید ایام تعطیل نوروز را با هیجان و التهابی منحصر به فرد بگذرانید. سعی شده در این فهرست، سریال هایی انتخاب شوند که جدای از جذابیت شان، طولانی هم نباشند و حداکثر در دو یا سه فصل تمام شوند تا مناسب حداکثر 15 روز تعطیلات نوروز باشند. البته در میان آنها، دو سریال طولانی هم انتخاب شده تا شاید کسانی را که برای اولین بار پای سریال می نشینند، به دیدن قصه ای دنباله دار جذب کند.
1- مردی از تبار خون
سریال «ری داناوان»، تاثیر خشونت بر خانواده را بررسی می کند
داستان درلس آنجلس می گذرد؛ شهری که یکی از مهم ترین محله های کشور آمریکا در کنار آن قرار دارد؛ هالیوود. «ری داناوان»، برای ستاره های این محله کار می کند؛ او کار چاق کن، بی رحم و باهوش است و وقتی یکی از طرف های قراردادش به دردسر بیفتد، وظیفه اوست که وارد عمل شود. او بسیار حسابگر، کم حرف، جدی و خانواده دوس است و همیشه هم چیز را تحت کنترل دارد؛ پلیس ها، دشمنان، دوستان، همکاران، روسا و حتی تمام اعضای خانواده را.
قصه اصلی این سریال هم در همین کنترل نهفته است؛ ری داناوان که در خانواده ای بسیار آشفته و زیرنظر پدری خلافکار بزرگ شده، می خواهد برخلاف پدر، نه تنها همسر و فرزندانش از یک زندگی عادی بهره ببرند، بلکه برادران خود را هم از آشفتگی نجات دهد. اما سوال این جاست که آیا ری می تواند با توجه به حرفه خون آولد و خشنی که دارد، اطرافیان خود را خون و خشونت مصون نگه دارد؟ این جا ست که این دارم جنایی زیبا، تفاوت خود را بادیگر سریال های جنایی به رخ می کشد؛ در این سریال فقط قرار نیست معمایی را حل کنیم یا با قهرمانی های شخصیت اصلی (چه پلیس یا خلاف کار) همراه باشیم.
در لایه های زیرین این سریال فوق العاده جذاب و هیجان انگیز، تاثیر خشونتی را می بینیم که از پدر به پسر ارث رسیده و هم چنان قرار است ادامه یابد. تاکنون سه فصل از سریال «ری داناوان» (Ray Donovan) پخش شده و در همین سه فصل، این سریال به یکی از پربیننده ترین سریال های جهان تبدیل شده است.
2- اینجا نوری نمی تابد
«آفتاب کم فروغ زمستان»، سریالی که پلیس را واقعی نشان می دهد
با اینکه سریال «افتاب کم فروغ زمستان» توانست رتبه بالایی را در نظر سنجی ها به دستآورد، اما کمپانی AMC پس از پخش فصل اول اعلام کرد که این سریال جنایی ادامه ای نخواهد داشت و ساخت آن متوقف شده است. این موضوع را دلیل بر بد بودن یا کسل کنده بودن این سریال نگذارید؛ چرا که قرار است در همین 10 قسمت تنها فصل سریال، میخکوب حوادث مختلفی شوید که هر کدام آنها سررشته ای دراز اما به هم پیوسته دارند.
سریال «آفتاب کم فروغ زمستان» (Low Winyer Sun) داستان ساده ای دارد؛ داستانی براساس سریال دیگری به همن نام که در «کانال 4» بریتانیا تولید شد؛ جنازه پلیسی کشف می شود و کارآگاه «فرانک اگنیو» با بازی زیبای «مارک استرانگ» مامور رسیدگی به پرونده است.
در حین انجام وظیفه، بازرسان ویژه پلیس هم وارد اداره پلیس آنها شده اند تا درباره تخلف این اداره تحقیق کنند. پرونده قتل آرام آرام پیش می رود و کم کم داستانش به کافه خلافکارانی در خیابان، مسوول پرنفوذ و قدرتمندی در شهر و نهایتا خود اداره پلیس و تحقیق بازرسان ویژه می رسد. نماهای سرد و بی روح از شهر، بازی های فوق العاده، ریتم آرام و زاویه کادرهای غیرمتعارف، باعث شده تا در تمام این درام جنایی، احساسی از ناامنی و بی رحمی وجود داشته باشد.
3- خون بازی در کشور غریب
«زن محترم» داستان حادثه در کشور اشغالی به روایت بریتانیا است
درست در بحبوجه بمباران غزه به دست اسراییل در دو سال پیش، وقتی بسیاری از مردم جهان، تصاویر کودکان غرق در خون فلسطینی را در شبکه های اجتماعی به اشتراک می گذاشتند، شبکه دو بی بی سی، سریال جنایی سیاسی «زن محترم» (The Honourable Woman) را در هشت قسمت پخش کرد؛ سریالی پربیننده و جذاب که مخاطبان با توجه به قسمت اول آن، گمان کردند که قرار است پشت پرده حمله به غزه را ببینند.
گرچه این اتفاق نیفتاد و «زن محترم» تا قسمت آخر هم نه از پشت پرده ای حرف زد و نه از دلیل جنگ و خونریزی اسراییل درغزه، اما بخش هیجان انگیز سریال کاملا موفق از کار درآمد.
ماجرای این سریال درباره شرکتی است که می خواهد در غزه اینترنت پرسرعت راه بیاندازد و به همین دلیل هم با مقامات اسراییلی و فلسطینی ها طرف است. گرچه این درام جنایی سیاسی، جزو بهتین های این ژانر نیست، اما اگر به این گونه مسائل سیاسی علاقه مندید و سریال های جنایی و آدم ربایی را می پسندید، دیدن آن را در دستور کار خود قرار دهید و البته انتظارتان را از دیدن حقیقت پایین بیاورید. بدانید با سریالی هیجان انگیز طرفید که قرار است در آن بریتانیا را در این جنگ بی طرف نشان دهد.
4- پدرخوانده قرن بیست و یکم
بررسی روانکاوانه مافیای نیویورک در سریال «سوپرانوها»
«ساخته شدن سریال Breaking Bad مدیون پخش سریال سوپرانوها است.» این جمله را گیلیگان، سازنده سریال پرطرفدار Breaking Bad گف.
او بی راه نمی گوید؛ به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، اگر سریال «سوپرانوها» (The Sopranos) نبود، بسیاری از سریال های امروزی ساخته نمی شدند چرا که کمپانی های بزرگ هرگز راضی نمی شدند تا سرمایه خود را برای سریالی با شخصیت پردازی و قصه ای خاص خرج کنند.
سوپرانوها را به همین دلیل پدرخوانده سریال های امروزی می دانند؛ سریالی موفق، خوش ساخت و هیجان انگیز که در شش فصل پخش شد و بینندگان را در سراسر جهان میخکوب کرد.
داستان این سریال درباره باند مافیای نیوجرسی در نیویورک است؛ باند خلاف کاری که پیش از این قصه دیگری از نمونه های آن را در سری فیلم های پدرخوانده دیده ایم. این بار اما ماجرا فرق می کند؛ ما فقط با بی رحمی و کشتار و هوش و ذکاوت آنها طرف نیستیم، ما وارد زندگی آنها می شویم تا ببینیم خانواده شان در چه حالی به سر می برند. در این بین رییس این باند مافیایی یعنی «تونی سوپرانو» پیش روانکاوی می رود و در این جلسات است که عمق روانکاراوانه شخصیت های سریال آشکارتر می شود. اینکه روانکاوی برای تونی نه درمان، بلکه راه حلی می شود برای قدرتمندتر شدن.
شاید با دیدن فصل اول سریال درست مانند بدبیاری این گمان را کنید که سریال خسته کننده خواهدشد، اما دوام بیاورید که در پایان سریال، پاداش صبر خود را خواهید گرفت.
5- قاتلی که نمی شناسیم
سریال «فارگو» از عجیب ترین و جذاب ترین سریال های جنایی است
فصل اول سریال که پخش شد، سر و صدایش همه جا پیچید. «فارگو» (Fargo) آنقدر جذاب بود که نه تنها مخاطبان بسیاری را در سراسر جهان مجذوب کرد، بلکه داوران جوایز بین المللی را هم وادار کرد تا آن را برنده بهترین سریال کوتاه سال بدانند.
قاتل بی نام و نشان این سریال چنان عجیب و غریب بود و در برخورد با آدم ها منکوب شان می کرد که نمونه ای برای آن در تاریخ سینما وجود نداشت. جذابیت اصلی سریال هم به همین قاتل عجیب و غریبش بود. برای همین با شروع پخش فصل دوم در سال جاری، خیلی ها گمان بردند حالا که حوادث فصل جدید در 40 سال قبل می گذرد و از آن قاتل خبری نیست، پس این فصل از سریال شکست خواهد خورد. اما این طور نشد و فصل دوم هم همه را برصفحه تلویزیون میخکوب کرد. در این فصل هم هم چون فصل اول، با یک قاتل بی رحم، خونسرد و با رفتاری عجیب طرفیم و از آن طرف هم درست مانند فصل اول فرد احمقی در مقابلش قرار گرفته که در موقعیت خطر به بی رحمی بالفطره تبدل می شود.
یادتان باشد، در دیدن قسمت آخر فصل دوم این سریال، جدای از ارتباطی که خود سریال به صورت عیان با فصل اول ارائه می دهد، نکته ای هم درباره قاتل آن و ارتباطش با قاتل فصل اول وجود دارد که با فهمیدنش میخکوب خواهیدشد.
6- رازهای خانواده بدبخت
قتل و آدم ربایی در سریال «بالای دریاچه» رارهای یک شهر دورافتاده را برملا می کند
تب و تاب سریال که بالا گرفت، «جین کمپیون» هم وارد این ماجرا شد؛ کارگردان شناخته شده سینما که فیلم «پیانو»ی او نخل طلای کن و بهترین فیلم نامه غیراقتباسی را گرفته و تمام فیلم هایش تاکنون متوجه عموم و منتقدین قرار گرفته است. خود کمپیون می گوید خواستم خودم را در سریال سازی محک بزنم و حالا آن قدر از این تجربه خشنودم که دلم می خواهد همین راه را ادامه دهم. البته تماشاگران هم از ساخت سریال «بالای دریاچه» (Top of The Lake) او بسیار راضی بوده اند؛ سریالی جنایی و پررمز و راز که داستان آن در شهرکی دورافتاده در نیوزلند می گذرد؛ دختر 12 ساله بارداری ناپدید می شود و کارآگاه «الیزابت ماس» با بازی فوق العاده « رابین گریفین» را وارد ماجرا می کند.
الیزابت که پس از سال ها برای استراحت به محل زندگی خود آمده، در پی راز ناپدید شدن این دختر درگیر ماجرای مخوفی از باندهای تولید مواد مخدر و مشکلات خانوادگی اهالی شهر می شود. او با عشق قدیم خود دیار می کند و شهر دوباره برای او مثل کودکی هایش زنده می شود؛ همان شهری که در آن عاشق شده و به او تجاوز شده بود. الیزابت ماس در این پرونده انگار می خواهد گذشته خود را بیابد و آن را حل و فصل کند، اما ماجرا همیشه آن طوری نیست که تصور می شود و همین هم این سریال کوتاه را بسیار جذاب می کند.
7- رسانه ها افشا می کنند
سریال «ساعت» نقش رسانه را در اقشای پشت پرده حوادث نشان می دهد
راه اندازی برنامه خبری یک ساعته بی بی سی در ژوئن سال 1956 میلادی، قصه اصلی سریال «ساعت» را شکل می دهد. سریالی که این داستان را بهانه ای قرار می دهد تا نقش مطبوعات و رسانه را پی گیری یک ماجرا نشان دهد.
گرچه چند سالی است که بسیاری از سریال های جنایی، عمده مشکلات پلیس را ورود مطبوعات به آن می دانند، اما در این سریال قرار است تا نقش مثبت رسانه را مرور کنیم.
سریال «ساعت» (The Hour) ماجرای برنامه ای است یک ساعته که فقط قرار است خبر و تحلیل پخش کند. آن هم در روزهای جنگ سرد، انقلاب مجارستان و بحران سوئز. در این بین قتلی نیز رخ می دهد و نظر خبرنگاری کنجکاو را به خود جلب می کند. سریال با بن مایه پلیسی پیش می رود و ما در کنارش از چگونگی شکل گیری یکی از مهم ترین برنامه های خبری شبکه بی بی سی سر در می آوریم. اینکه وزرات امور خارجه بریتانیا چطور در برابر پخش خبرهای واقعی از این برنامه مقاومت می کند و در نهایت چه طور این برنامه تصاویر کتک زدن مردم به دست پلیس را در برنامه خود می گنجاند.
همه این ماجرا و قصه عاشقانه در آن، برای دیدن سریال ساعت کافی است، اما این سریال در کنار این موضوعات، هم چنان بحث قتل را هم پیش می برد تا بخش جنایی آن گرچه کم رنگ تر اما در زیر لایه های زیرین ماجرای راه اندازی شبکه خبری، کم کم قدرتمندتر و پررنگ تر شود تا در انتها به کلید اصلی ماجرا تبدیل شود.
8- قتل تو مجوز قتل من است
قاتل باهوش و نکته بین سریال «دکستر» در جایگاه قاضی نشسته است
پخش سریال «دکستر» (Dexter) باعث شد تا ساخت سریال های جنایی اولویتی دوچندان برای شبکه های تلویزیونی پیدا کند. «دکستر مورگان» پسربچه ای که خود محصول خشونت است، در بزرگ سالی به قاتلی بی رحم تبدیل شده که برای ارضای به قول خودش «نیروهای تاریک وجودش»، باید حتما یک انسان را قطعه قطع کند. او از ناپدری اش آموخته که مهار این نیرو تنها یک راه حل دارد؛ آدم کشی، اما این راه حل را باید در راهی درست خرج کرد. دکستر زیر نظر ناپدری خود که پلیس قهاری است، آموزش می بیند تا بتواند قاتلینی را که پلیس یارای گیرانداختن آنها را ندارد شناسایی کرده و آنها را بکشد تا هم حس درونی اش ارضا شده و هم شریکی زا آدم بدها کم شود.
این فیلم نامه هالیوودی و دستمالی شده، در سریال دکستر به درامی جنایی و جذاب تبدیل می شود. دکستر در اداره پلیس کار می کند و هر رزو با قتل های مرموزی طرف است. او آدابی برای کشتن قربانیان اش دارد و بدون ادله سراغ کسی نمی رود. او خود در جایگاه قاضی نشسته و خود هم اجراکننده حکم است، اما چیزی که این سریال را جذاب کرده، داستان های گیرا و قاتلان منحصر به فرد آن است. کسانی که هم چون خود دکستر درگیر نیروی تاریکی درون خود شده اند و به دست کسی مثل خود از بین می روند.
9- طبیعت انتقام می گیرد
ساخت و ساز بی رویه در منطقه ای طبیعی، اساس قصه سریال جنایی «فورتیتیود» است
زمین توسط انسان به خطر افتاده است؛ این هشدار محیط زیستی، دست مایه یک سریال جنایی درخشان شده است. سریال «فورتیتیود» (Fortitude) که فعلا یک فصل آن پخش شده، درباره مشکلاتی است که از نابودی طبیعت توسط انسان شکل می گیرد.
پیدا شدن اسکلت یک ماموت ماقبل تاریخ، ساخت یک هتل در محل زندگی خرس های قطبی و زندگی انسان در منطقه سرد قطبی اسکاندیناوی، از قصه هایی است که در این سریال پا به پای هم پیش می روند تا مخاطب در جریان قتل عجیب و غریب یک پرفسور دیرینه شناس قرار گیرند. این حادثه در شهر کوچکی به نام فورتیتیود رخ می دهد؛ جایی که فقط 700 نفر جمعیت دارد و تاکنون چیزی به جز آرامش و امنیت در آن جریان نداشته است. وقوع قتل مرموز پروفسور، باعث می شود تا رازهای این شهر کم کم برملا شوند. خرسی قطبی یکی از تازه واردان به این شهر را تکه پاره کرده و حالا این موضوع نیز به قتلی تمام عیار بدل می شود.
اسراسر تاریک و پنهان شهر کم کم رو می شود و آرامش شهر به هم می خورد. چیزی مرموز انسان ها را به کارهای جنون آمیز می کشاند، انگار طبیعت درصدد انتقام برآمده است و در این راه انسان را به جان انسان انداخته است.
سریال فورتیتیود، با دست مایه قرار دادن مشکلات محیط زیستی، قصه جذاب و گیرایی را روایت می کند که برپایه انتقام طبیعت استوار شده است.
10- تاریکی تودرتو
ماجرایی پیچیده با شخصیت هایی منحصر به فرد، سریال جنایی«مسیر سایه» را جذاب کرده است
روایتی تودرتو از ماجرایی که تا نیمه های سریال هم هنوز نمی دانیم چیست و چرا رخ داده؟ سریال کوتاه «مسیر سایه» (The Shadow Line) مخاطب را در مسیر سایه ای قرار می دهد که انگار هزارتویی حل نشده است؛ جایی مابین پلیس، دستگاه امنیتی، مزدوران بین المللی و شهروندان معمولی. چه کسی قاتل است و چه قتلی رخ داده؟ کدام جریان پشت همه این حوادث قرار گرفته و چه کسی همه اینها را رهبری می کند؟ «مسیر سایه» سریالی جذاب و پرکشش است که سر درآوردن از ماجرای آن کمی صبر می طلبد.
به گزارش برترینها و به نقل ازمجله روشن، سریال در کم تر از 10 قسمت به پایان می رسد، اما باید تمام حواس تان را به آدم ها و حوادثی که رخ می دهد جمع کنید تا نکته ای را از دست ندهید. تمام این ماجراها قرار است نکته اصلی نهفته در سریال را آشکار کند. قصه ای که با وجود شخصیت های متعدد و ماجراهای پیچیده اش، به نوعی دوئل دو شخصیت اصلی با هم است؛ دوئلی که تمام سدتگاه های امنیتی بریتانیا را با خود درگیر کرده است.
«مسیر سایه» از آن دست سریال هایی است که گرچه سر و صدای کمی به پا کرده، اما فیلم نامه و بازی های فوق العاده آن مخاطب را درگیر می کند. وقتی به قسمت های سه و چهار این سریال برسید، دیگر دل کندن از آن برایتان بسیار سخت خواهدشد.
برای همین هم در این مطلب سعی کرده ایم تا سریال های موفق این ژانر را معرفی کنیم تا در صورت دست رسی، بتوانید ایام تعطیل نوروز را با هیجان و التهابی منحصر به فرد بگذرانید. سعی شده در این فهرست، سریال هایی انتخاب شوند که جدای از جذابیت شان، طولانی هم نباشند و حداکثر در دو یا سه فصل تمام شوند تا مناسب حداکثر 15 روز تعطیلات نوروز باشند. البته در میان آنها، دو سریال طولانی هم انتخاب شده تا شاید کسانی را که برای اولین بار پای سریال می نشینند، به دیدن قصه ای دنباله دار جذب کند.
1- مردی از تبار خون
سریال «ری داناوان»، تاثیر خشونت بر خانواده را بررسی می کند
داستان درلس آنجلس می گذرد؛ شهری که یکی از مهم ترین محله های کشور آمریکا در کنار آن قرار دارد؛ هالیوود. «ری داناوان»، برای ستاره های این محله کار می کند؛ او کار چاق کن، بی رحم و باهوش است و وقتی یکی از طرف های قراردادش به دردسر بیفتد، وظیفه اوست که وارد عمل شود. او بسیار حسابگر، کم حرف، جدی و خانواده دوس است و همیشه هم چیز را تحت کنترل دارد؛ پلیس ها، دشمنان، دوستان، همکاران، روسا و حتی تمام اعضای خانواده را.
قصه اصلی این سریال هم در همین کنترل نهفته است؛ ری داناوان که در خانواده ای بسیار آشفته و زیرنظر پدری خلافکار بزرگ شده، می خواهد برخلاف پدر، نه تنها همسر و فرزندانش از یک زندگی عادی بهره ببرند، بلکه برادران خود را هم از آشفتگی نجات دهد. اما سوال این جاست که آیا ری می تواند با توجه به حرفه خون آولد و خشنی که دارد، اطرافیان خود را خون و خشونت مصون نگه دارد؟ این جا ست که این دارم جنایی زیبا، تفاوت خود را بادیگر سریال های جنایی به رخ می کشد؛ در این سریال فقط قرار نیست معمایی را حل کنیم یا با قهرمانی های شخصیت اصلی (چه پلیس یا خلاف کار) همراه باشیم.
در لایه های زیرین این سریال فوق العاده جذاب و هیجان انگیز، تاثیر خشونتی را می بینیم که از پدر به پسر ارث رسیده و هم چنان قرار است ادامه یابد. تاکنون سه فصل از سریال «ری داناوان» (Ray Donovan) پخش شده و در همین سه فصل، این سریال به یکی از پربیننده ترین سریال های جهان تبدیل شده است.
2- اینجا نوری نمی تابد
«آفتاب کم فروغ زمستان»، سریالی که پلیس را واقعی نشان می دهد
با اینکه سریال «افتاب کم فروغ زمستان» توانست رتبه بالایی را در نظر سنجی ها به دستآورد، اما کمپانی AMC پس از پخش فصل اول اعلام کرد که این سریال جنایی ادامه ای نخواهد داشت و ساخت آن متوقف شده است. این موضوع را دلیل بر بد بودن یا کسل کنده بودن این سریال نگذارید؛ چرا که قرار است در همین 10 قسمت تنها فصل سریال، میخکوب حوادث مختلفی شوید که هر کدام آنها سررشته ای دراز اما به هم پیوسته دارند.
سریال «آفتاب کم فروغ زمستان» (Low Winyer Sun) داستان ساده ای دارد؛ داستانی براساس سریال دیگری به همن نام که در «کانال 4» بریتانیا تولید شد؛ جنازه پلیسی کشف می شود و کارآگاه «فرانک اگنیو» با بازی زیبای «مارک استرانگ» مامور رسیدگی به پرونده است.
در حین انجام وظیفه، بازرسان ویژه پلیس هم وارد اداره پلیس آنها شده اند تا درباره تخلف این اداره تحقیق کنند. پرونده قتل آرام آرام پیش می رود و کم کم داستانش به کافه خلافکارانی در خیابان، مسوول پرنفوذ و قدرتمندی در شهر و نهایتا خود اداره پلیس و تحقیق بازرسان ویژه می رسد. نماهای سرد و بی روح از شهر، بازی های فوق العاده، ریتم آرام و زاویه کادرهای غیرمتعارف، باعث شده تا در تمام این درام جنایی، احساسی از ناامنی و بی رحمی وجود داشته باشد.
3- خون بازی در کشور غریب
«زن محترم» داستان حادثه در کشور اشغالی به روایت بریتانیا است
درست در بحبوجه بمباران غزه به دست اسراییل در دو سال پیش، وقتی بسیاری از مردم جهان، تصاویر کودکان غرق در خون فلسطینی را در شبکه های اجتماعی به اشتراک می گذاشتند، شبکه دو بی بی سی، سریال جنایی سیاسی «زن محترم» (The Honourable Woman) را در هشت قسمت پخش کرد؛ سریالی پربیننده و جذاب که مخاطبان با توجه به قسمت اول آن، گمان کردند که قرار است پشت پرده حمله به غزه را ببینند.
گرچه این اتفاق نیفتاد و «زن محترم» تا قسمت آخر هم نه از پشت پرده ای حرف زد و نه از دلیل جنگ و خونریزی اسراییل درغزه، اما بخش هیجان انگیز سریال کاملا موفق از کار درآمد.
ماجرای این سریال درباره شرکتی است که می خواهد در غزه اینترنت پرسرعت راه بیاندازد و به همین دلیل هم با مقامات اسراییلی و فلسطینی ها طرف است. گرچه این درام جنایی سیاسی، جزو بهتین های این ژانر نیست، اما اگر به این گونه مسائل سیاسی علاقه مندید و سریال های جنایی و آدم ربایی را می پسندید، دیدن آن را در دستور کار خود قرار دهید و البته انتظارتان را از دیدن حقیقت پایین بیاورید. بدانید با سریالی هیجان انگیز طرفید که قرار است در آن بریتانیا را در این جنگ بی طرف نشان دهد.
4- پدرخوانده قرن بیست و یکم
بررسی روانکاوانه مافیای نیویورک در سریال «سوپرانوها»
«ساخته شدن سریال Breaking Bad مدیون پخش سریال سوپرانوها است.» این جمله را گیلیگان، سازنده سریال پرطرفدار Breaking Bad گف.
او بی راه نمی گوید؛ به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، اگر سریال «سوپرانوها» (The Sopranos) نبود، بسیاری از سریال های امروزی ساخته نمی شدند چرا که کمپانی های بزرگ هرگز راضی نمی شدند تا سرمایه خود را برای سریالی با شخصیت پردازی و قصه ای خاص خرج کنند.
سوپرانوها را به همین دلیل پدرخوانده سریال های امروزی می دانند؛ سریالی موفق، خوش ساخت و هیجان انگیز که در شش فصل پخش شد و بینندگان را در سراسر جهان میخکوب کرد.
داستان این سریال درباره باند مافیای نیوجرسی در نیویورک است؛ باند خلاف کاری که پیش از این قصه دیگری از نمونه های آن را در سری فیلم های پدرخوانده دیده ایم. این بار اما ماجرا فرق می کند؛ ما فقط با بی رحمی و کشتار و هوش و ذکاوت آنها طرف نیستیم، ما وارد زندگی آنها می شویم تا ببینیم خانواده شان در چه حالی به سر می برند. در این بین رییس این باند مافیایی یعنی «تونی سوپرانو» پیش روانکاوی می رود و در این جلسات است که عمق روانکاراوانه شخصیت های سریال آشکارتر می شود. اینکه روانکاوی برای تونی نه درمان، بلکه راه حلی می شود برای قدرتمندتر شدن.
شاید با دیدن فصل اول سریال درست مانند بدبیاری این گمان را کنید که سریال خسته کننده خواهدشد، اما دوام بیاورید که در پایان سریال، پاداش صبر خود را خواهید گرفت.
5- قاتلی که نمی شناسیم
سریال «فارگو» از عجیب ترین و جذاب ترین سریال های جنایی است
فصل اول سریال که پخش شد، سر و صدایش همه جا پیچید. «فارگو» (Fargo) آنقدر جذاب بود که نه تنها مخاطبان بسیاری را در سراسر جهان مجذوب کرد، بلکه داوران جوایز بین المللی را هم وادار کرد تا آن را برنده بهترین سریال کوتاه سال بدانند.
قاتل بی نام و نشان این سریال چنان عجیب و غریب بود و در برخورد با آدم ها منکوب شان می کرد که نمونه ای برای آن در تاریخ سینما وجود نداشت. جذابیت اصلی سریال هم به همین قاتل عجیب و غریبش بود. برای همین با شروع پخش فصل دوم در سال جاری، خیلی ها گمان بردند حالا که حوادث فصل جدید در 40 سال قبل می گذرد و از آن قاتل خبری نیست، پس این فصل از سریال شکست خواهد خورد. اما این طور نشد و فصل دوم هم همه را برصفحه تلویزیون میخکوب کرد. در این فصل هم هم چون فصل اول، با یک قاتل بی رحم، خونسرد و با رفتاری عجیب طرفیم و از آن طرف هم درست مانند فصل اول فرد احمقی در مقابلش قرار گرفته که در موقعیت خطر به بی رحمی بالفطره تبدل می شود.
یادتان باشد، در دیدن قسمت آخر فصل دوم این سریال، جدای از ارتباطی که خود سریال به صورت عیان با فصل اول ارائه می دهد، نکته ای هم درباره قاتل آن و ارتباطش با قاتل فصل اول وجود دارد که با فهمیدنش میخکوب خواهیدشد.
6- رازهای خانواده بدبخت
قتل و آدم ربایی در سریال «بالای دریاچه» رارهای یک شهر دورافتاده را برملا می کند
تب و تاب سریال که بالا گرفت، «جین کمپیون» هم وارد این ماجرا شد؛ کارگردان شناخته شده سینما که فیلم «پیانو»ی او نخل طلای کن و بهترین فیلم نامه غیراقتباسی را گرفته و تمام فیلم هایش تاکنون متوجه عموم و منتقدین قرار گرفته است. خود کمپیون می گوید خواستم خودم را در سریال سازی محک بزنم و حالا آن قدر از این تجربه خشنودم که دلم می خواهد همین راه را ادامه دهم. البته تماشاگران هم از ساخت سریال «بالای دریاچه» (Top of The Lake) او بسیار راضی بوده اند؛ سریالی جنایی و پررمز و راز که داستان آن در شهرکی دورافتاده در نیوزلند می گذرد؛ دختر 12 ساله بارداری ناپدید می شود و کارآگاه «الیزابت ماس» با بازی فوق العاده « رابین گریفین» را وارد ماجرا می کند.
الیزابت که پس از سال ها برای استراحت به محل زندگی خود آمده، در پی راز ناپدید شدن این دختر درگیر ماجرای مخوفی از باندهای تولید مواد مخدر و مشکلات خانوادگی اهالی شهر می شود. او با عشق قدیم خود دیار می کند و شهر دوباره برای او مثل کودکی هایش زنده می شود؛ همان شهری که در آن عاشق شده و به او تجاوز شده بود. الیزابت ماس در این پرونده انگار می خواهد گذشته خود را بیابد و آن را حل و فصل کند، اما ماجرا همیشه آن طوری نیست که تصور می شود و همین هم این سریال کوتاه را بسیار جذاب می کند.
7- رسانه ها افشا می کنند
سریال «ساعت» نقش رسانه را در اقشای پشت پرده حوادث نشان می دهد
راه اندازی برنامه خبری یک ساعته بی بی سی در ژوئن سال 1956 میلادی، قصه اصلی سریال «ساعت» را شکل می دهد. سریالی که این داستان را بهانه ای قرار می دهد تا نقش مطبوعات و رسانه را پی گیری یک ماجرا نشان دهد.
گرچه چند سالی است که بسیاری از سریال های جنایی، عمده مشکلات پلیس را ورود مطبوعات به آن می دانند، اما در این سریال قرار است تا نقش مثبت رسانه را مرور کنیم.
سریال «ساعت» (The Hour) ماجرای برنامه ای است یک ساعته که فقط قرار است خبر و تحلیل پخش کند. آن هم در روزهای جنگ سرد، انقلاب مجارستان و بحران سوئز. در این بین قتلی نیز رخ می دهد و نظر خبرنگاری کنجکاو را به خود جلب می کند. سریال با بن مایه پلیسی پیش می رود و ما در کنارش از چگونگی شکل گیری یکی از مهم ترین برنامه های خبری شبکه بی بی سی سر در می آوریم. اینکه وزرات امور خارجه بریتانیا چطور در برابر پخش خبرهای واقعی از این برنامه مقاومت می کند و در نهایت چه طور این برنامه تصاویر کتک زدن مردم به دست پلیس را در برنامه خود می گنجاند.
همه این ماجرا و قصه عاشقانه در آن، برای دیدن سریال ساعت کافی است، اما این سریال در کنار این موضوعات، هم چنان بحث قتل را هم پیش می برد تا بخش جنایی آن گرچه کم رنگ تر اما در زیر لایه های زیرین ماجرای راه اندازی شبکه خبری، کم کم قدرتمندتر و پررنگ تر شود تا در انتها به کلید اصلی ماجرا تبدیل شود.
8- قتل تو مجوز قتل من است
قاتل باهوش و نکته بین سریال «دکستر» در جایگاه قاضی نشسته است
پخش سریال «دکستر» (Dexter) باعث شد تا ساخت سریال های جنایی اولویتی دوچندان برای شبکه های تلویزیونی پیدا کند. «دکستر مورگان» پسربچه ای که خود محصول خشونت است، در بزرگ سالی به قاتلی بی رحم تبدیل شده که برای ارضای به قول خودش «نیروهای تاریک وجودش»، باید حتما یک انسان را قطعه قطع کند. او از ناپدری اش آموخته که مهار این نیرو تنها یک راه حل دارد؛ آدم کشی، اما این راه حل را باید در راهی درست خرج کرد. دکستر زیر نظر ناپدری خود که پلیس قهاری است، آموزش می بیند تا بتواند قاتلینی را که پلیس یارای گیرانداختن آنها را ندارد شناسایی کرده و آنها را بکشد تا هم حس درونی اش ارضا شده و هم شریکی زا آدم بدها کم شود.
این فیلم نامه هالیوودی و دستمالی شده، در سریال دکستر به درامی جنایی و جذاب تبدیل می شود. دکستر در اداره پلیس کار می کند و هر رزو با قتل های مرموزی طرف است. او آدابی برای کشتن قربانیان اش دارد و بدون ادله سراغ کسی نمی رود. او خود در جایگاه قاضی نشسته و خود هم اجراکننده حکم است، اما چیزی که این سریال را جذاب کرده، داستان های گیرا و قاتلان منحصر به فرد آن است. کسانی که هم چون خود دکستر درگیر نیروی تاریکی درون خود شده اند و به دست کسی مثل خود از بین می روند.
9- طبیعت انتقام می گیرد
ساخت و ساز بی رویه در منطقه ای طبیعی، اساس قصه سریال جنایی «فورتیتیود» است
زمین توسط انسان به خطر افتاده است؛ این هشدار محیط زیستی، دست مایه یک سریال جنایی درخشان شده است. سریال «فورتیتیود» (Fortitude) که فعلا یک فصل آن پخش شده، درباره مشکلاتی است که از نابودی طبیعت توسط انسان شکل می گیرد.
پیدا شدن اسکلت یک ماموت ماقبل تاریخ، ساخت یک هتل در محل زندگی خرس های قطبی و زندگی انسان در منطقه سرد قطبی اسکاندیناوی، از قصه هایی است که در این سریال پا به پای هم پیش می روند تا مخاطب در جریان قتل عجیب و غریب یک پرفسور دیرینه شناس قرار گیرند. این حادثه در شهر کوچکی به نام فورتیتیود رخ می دهد؛ جایی که فقط 700 نفر جمعیت دارد و تاکنون چیزی به جز آرامش و امنیت در آن جریان نداشته است. وقوع قتل مرموز پروفسور، باعث می شود تا رازهای این شهر کم کم برملا شوند. خرسی قطبی یکی از تازه واردان به این شهر را تکه پاره کرده و حالا این موضوع نیز به قتلی تمام عیار بدل می شود.
اسراسر تاریک و پنهان شهر کم کم رو می شود و آرامش شهر به هم می خورد. چیزی مرموز انسان ها را به کارهای جنون آمیز می کشاند، انگار طبیعت درصدد انتقام برآمده است و در این راه انسان را به جان انسان انداخته است.
سریال فورتیتیود، با دست مایه قرار دادن مشکلات محیط زیستی، قصه جذاب و گیرایی را روایت می کند که برپایه انتقام طبیعت استوار شده است.
10- تاریکی تودرتو
ماجرایی پیچیده با شخصیت هایی منحصر به فرد، سریال جنایی«مسیر سایه» را جذاب کرده است
روایتی تودرتو از ماجرایی که تا نیمه های سریال هم هنوز نمی دانیم چیست و چرا رخ داده؟ سریال کوتاه «مسیر سایه» (The Shadow Line) مخاطب را در مسیر سایه ای قرار می دهد که انگار هزارتویی حل نشده است؛ جایی مابین پلیس، دستگاه امنیتی، مزدوران بین المللی و شهروندان معمولی. چه کسی قاتل است و چه قتلی رخ داده؟ کدام جریان پشت همه این حوادث قرار گرفته و چه کسی همه اینها را رهبری می کند؟ «مسیر سایه» سریالی جذاب و پرکشش است که سر درآوردن از ماجرای آن کمی صبر می طلبد.
به گزارش برترینها و به نقل ازمجله روشن، سریال در کم تر از 10 قسمت به پایان می رسد، اما باید تمام حواس تان را به آدم ها و حوادثی که رخ می دهد جمع کنید تا نکته ای را از دست ندهید. تمام این ماجراها قرار است نکته اصلی نهفته در سریال را آشکار کند. قصه ای که با وجود شخصیت های متعدد و ماجراهای پیچیده اش، به نوعی دوئل دو شخصیت اصلی با هم است؛ دوئلی که تمام سدتگاه های امنیتی بریتانیا را با خود درگیر کرده است.
«مسیر سایه» از آن دست سریال هایی است که گرچه سر و صدای کمی به پا کرده، اما فیلم نامه و بازی های فوق العاده آن مخاطب را درگیر می کند. وقتی به قسمت های سه و چهار این سریال برسید، دیگر دل کندن از آن برایتان بسیار سخت خواهدشد.
ارسال نظر
اخبار برگزیده
