نگاه مبتذل و غربگرا به زنان در قالب رمان؛
عشق روی چاکرای دوم،زندگی به سبک غربی ها
ازمحتوای کلی این کتاب برمیآیدکه نگاه نویسنده به سبک و نوع زندگی غربی است. در هیچکدام ازداستانهای این کتاب، اثری از وجه ایرانی واسلامی به چشم نمیخورد و نشانهای ازمذهبی بودن زنان ومردان جامعه وجود ندارد؛ بلکه روشها و منش شخصیتهای داستان، خصوصاً زنان، کاملاً منطبق با فرهنگ غرب است.
گروه کتب «تیتر یک» ، کتاب «عشق روی چاکرای دوم» مجموعه داستانهای نیمهبلندی است که به قلم«ناتاشا امیری»،که در نشر «ققنوس»منتشر شده است.
این کتاب ده داستان دارد و نام کتاب نیز برگرفته از ششمین داستان این مجموعه است. آنچه از محتوای کلی داستانهای این کتاب برمیآید نگاه نویسنده به سبک و نوع زندگی غربی است. در هیچ کدام از داستانهای این کتاب، اثری از وجه ایرانی و اسلامی به چشم نمیخورد و نشانهای از مذهبی بودن زنان و مردان جامعه وجود ندارد؛ بلکه روشها و منش شخصیتهای داستان، خصوصاً زنان، کاملاً منطبق با فرهنگ غرب و مغایر با فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی ـبا مشخصههای اصلی حیا و عفافـ است. موضوع مشترک هشت داستان کتاب نیز دربارهی خیانت زنان به شوهران یا رفتارهای خارج از عرف دختران است. کتاب «عشق روی چاکرای دوم»ابتدا به خاطر طرح روی جلد توقیف شد تا اینکه طرح جلد آن عوض شد.
نکتهی حائز اهمیت این است که آثار انگشتشمار وی از سوی نهادها و رسانههای جبههی معارض انقلاب اسلامی، به شدت مورد حمایت قرار گرفته است. اهدای جوایزی چون «گلشیری»، «یلدا» و... چاپ مقالات در نشریاتی چون «شهروند امروز»، عضویت در هیئت داوران جایزهی گلشیری، انتخاب «داستان برتر» در صدسالگی صادق هدایت و... بخشی از این حمایتهاست. این حمایتها باعث شده است که امیری در چندین نوبت برای عضویت در کانون نویسندگان ایران ابراز تمایل کند.
مروری بر محتوای کتاب
در اوج خیانت فقط به زندگی فکر کن!
داستان«آن که شبیه تو نیست»دربارهی زنی است که فکر میکند شوهرش با زن دیگری به اسم ژینوس، رابطهی مخفیانه دارد و این امر را نیز از مکالمات شوهرش و نیز رفتارهای وی در مهمانیهای شبانه فهمیده است. وی درصدد است با گرفتن عکس از شوهرش و ژینوس، خیانت مرد را آشکار کند،اما هر بار این امر را به تأخیر میاندازد. نکتهی جالب این است که دوست این زن نیز بهرغم دارا بودن شوهر و دو فرزند، با پسری رابطهیمخفیانه و غیرشرعی دارد.این تفکرات دقیقاً در راستای اشاعهی سبک زندگی غربی است.
خود زن نیز با اینکه درصدد کشف خیانت شوهر است، اما نحوهی رفتار و پوشش وی نشان میدهد که مقید به مسائل مذهبی نیست(صفحهی 7) و البته در اینحال، دوست وی نیز رفتار و رابطهی مخفیانه با مردی دیگر را مشکلی فرض نمیکند(صفحهی 12).
دور و اطراف این زن و نحوهی مراودات، رفتارها و علایق وی نشان میدهد که این موضوع دغدغهی خاطری برای وی به وجود نیاوردهاست و او سعی دارد خودش را به خوی بیقیدی ـکه برگرفته از فرهنگ غربی استـ عادت دهد؛ چراکه زن برای انحراف ذهنش از خیانت شوهر، هر کاری را انجام میدهد؛ ازآرایش کردن و استفاده ازکرم ترک پا تا رنگ کردن موهایش و مانیکور کردن ناخنهایش و بعد هم شرکت درکلاسهای مثبتاندیشی و یوگا(صفحهی 17).
در واقع این موارد، راهکارهای سبک زندگی غربی برای رهایی از دغدغههاست! و مورد دیگر اینکه: «...برای آرام شدن اعصابم، آزمون خودشناسی مجله را میخواندم: اگر همسرتان را در ساعتی که باید سر کار باشد، با شخص دیگری در خیابان ببینید، چه میکنید؟» (صفحهی 22)
جالب اینجاست که زن از شوهرش برای حضور در مهمانیهای شبانه ایراد میگیرد، اما خود نیز در این مجالس حضور مییابد و شوهرش را نیز به طور اتفاقی مشاهده میکند (صفحات 20 و 21).
نویسنده برای اینکه مرد خیانتکار در نظر خواننده، زیادی منفی جلوه نکند و القائات خود را مبنی بر نهادینه کردن فرهنگ مبتذل غرب، پی بگیرد، از زبان دوست زن، وی را طوری توصیف میکند که فارغ از جذابیتهای ظاهری و موردپسند خانمها باشد(صفحهی 24) و متقابلاً زن نیز هیچگاه اتفاقات تلخ زندگیاش را آشکار نمیکند و در واقع به دنبال عادیسازی آن است(صفحهی 25).
با این حال، تنها راهی که برای زن میماند فراموش کردن خیانت شوهر و گذراندن آرام زندگیاش است؛ در واقع تن دادن به فرهنگ غرب و القای آن بر مخاطب(صفحهی 27). این در حالی است که زن هم گهگاهی سعی در تلافی خیانت همسر دارد(صفحهی 28).
نویسنده برای اینکه مرد خیانتکار در نظر خواننده، زیادی منفی جلوه نکند و القائات خود را مبنی بر نهادینه کردن فرهنگ مبتذل غرب، پی بگیرد، از زبان دوست زن، وی را طوری توصیف میکند که فارغ از جذابیتهای ظاهری و موردپسند خانمها باشد و متقابلاً زن نیز هیچگاه اتفاقات تلخ زندگیاش را آشکار نمیکند و در واقع به دنبال عادیسازی آن است.
عادیسازی روابط خیابانی دختر و پسر
داستان «ویرگول» تشکیلشده از روایتهای متعددی از دختران و پسرانی است که هر یک به نحوی سعی در ایجاد رابطه با یکدیگر دارند. چند رابطهی شکستخورده و البته گره زدن روابط این دختران و پسران به یکدیگر توسط نویسنده از سویی به سرگیجهی خواننده منجر میشود و از سویی دیگر، موجب ناامیدی از تقلای افراد برای ایننوع روابط مادی و البته غربیمسلک(صفحهی 29). نکتهی مهم اینکه حتی برای خانوادههای این افراد نیز اینگونه روابط منعی ندارد(صفحات 30 و 41).
در یک رابطه، دختری برای انتقام از پسری، دختر دیگری را مجبور میکند به پسر زنگ بزند تا در نهایت وی را ناامید کند(صفحهی 35).جالب این است که در این میان نیز ترویج الگوی زندگی غربی باید راهنمای زندگی دختران ایرانی قرار بگیرد تا خوشبختی معنا پیدا کند(صفحهی 38).
همچنین زنی دیگر هست که دوست دارد لذت روابط خیابانی را بچشد تا از احساس زنان خیابانی و بدکاره با خبر شود!(صفحات 39 و 40)و البته (بنابر القائات نویسنده) زندگی سنتی و سالم اسلامیایرانی برای زنان، هیچگاه ارضاکننده نیست و زنان باید تفریحهای دیگری را نیز تجربه کنند(صفحهی 43).
انتقام از زنان برای ناکامی در عشق
داستان «همین نزدیکی اما...»روایتگر زنی است که در عشق خود شکست خورده و به تأکید نویسنده،از لذت جنسی نیز محروم مانده است. این زن، شوهر آیندهاش را به سبب دلربایی زن دیگری از دست داده است و به همین دلیل، با کمک دخترکی، زنان را به بهانههای واهی به خانهای مخروبه میکشاند تا انتقام ربودن شوهرش را از دیگر زنان بستاند.در این داستان،به زنان به چشم هرزه نگاه میشود که در واقع نگاه اصلی غرب به زن است. نویسنده آن را در قالب عبارات مبتذل، غیراخلاقی و الفاظ رکیکی نیز بیان میکند؛از جمله مکالمهیدختر راوی داستان پس از گیر افتادن در مخمصهی زن(مصادیق متعدد در صفحات 50 تا 61).
ترویج ابتذال و هرزگی
زنی در داستان «من به توان تو»در کابوس و رؤیای خود، زنی سرخچهره درمقابل خود میبیند و در عین حال، از زندگی خواهرش نیز ناراضی است. این دختر که در دوران دانشجویی به همراه خواهرش، هرزگی و بیبندوباری را به حد اعلا رسانده بود، به مشکلات روانی مبتلا شده است و درصدد فرار از زندگی خانوادگی خود برمیآید.
وی دوران دانشجوییاش و تن دادن به شئونات غربزدگی را چنانتعریف میکند که این قلم از بازگویی آن شرم دارد. این ابتذالات اخلاقی و هرزگی البته به ازدواج وی هم منجر نمیشود و در نهایت،وی به سمت روسپیگری سوق پیدا میکند!
در تلاطم مسائل جنسی
داستان «عشق روی چاکرای دوم»دربارهی زنی به نام «ناهید سراج»است که مردی به نام دکتر صاد را عاشق خود میبیند. این مرد از هر راهی برای جلب نظر خانم سراج استفاده میکند. البته تیپ و نوع زندگی سراج بیشتر توجه دکتر صاد را برمیانگیزد تا با وی رابطه داشته باشد!
دکتر صاد برای اینکه نظر سراج را جلب کند، وی را تا حد یک قدیسه معرفی میکند(صفحهی 104)و در ادامه،نظر خود را در مورد ازدواج ـمنطبق با آموزههای غربیـ چنین بیان میکند:«اما دکتر صاد پیش از هر کاری ترجیح داد مثل اشخاصی که وسواس اخلاقی ندارند، سیگاری روشن کند، ظاهری بیاعتنا به خود بگیرد و حتی به خود زحمت ندهد پنهان کند ازدواج آفتی است که لذت روابط متقابل را نابود میکند...»(صفحات 111 و 112)
زنی در داستان «من به توان تو» در کابوس و رؤیای خود، زنی سرخچهره درمقابل خود میبیند و در عین حال، از زندگی خواهرش نیز ناراضی است. این دختر که در دوران دانشجویی به همراه خواهرش، هرزگی و بیبندوباری را به حد اعلا رسانده بود، به مشکلات روانی مبتلا شده است و درصدد فرار از زندگی خانوادگی خود برمیآید.
در داستان «به چهل روایت دخترانه» نیز نویسنده سفر دو گروه دانشجوی تاریخ را روایت میکند که در هر گروه دخترانی وجود دارند که از راه رابطهی نامشروع باردار شدهاند و حالا در پی سقط جنین هستند. نحوهی روایت این داستان طوری است که خواننده با این دختران همذاتپنداری میکند و در احساس آنها شریک میشود.گویی یک امر عادی اتفاق افتاده است. در میاناین داستان نیز به فراخور، داستان حملهی اعراب به ایران روایت میشود و نویسنده از هر فرصتی برای تخریب چهرهی اعراب و مسلمانان استفاده میکند.
نویسنده اعراب و مسلمانان را افرادی وحشی معرفی میکند که زنان ایرانی برای درامان ماندن از دست آنها، خود را به چاه میانداختند(صفحات 135 و 136). در این داستان، علاوه بر موارد فوق، نوعی سیاهنمایی از وضعیت دانشگاههای کشور صورت پذیرفته است و سیر داستان طوری پیش میرود که گویی این امر در همهی دانشگاهها وجود دارد.
در داستان «هاروت ـ ماروت» نیز نویسنده درصدد است تا به شکل تمثیلی سیرت زشت انسانهای شهوتطلب را بازگو کند. وی با آوردن فرشتهای از آسمان به زمین درصدد است تا انسان را زشتسیرت معرفی کند. برخورد انسانها با این فرشته، به جای اینکه از سر محبت باشد، از سر شهوت است (صفحات 163 تا 168).
شخصیت زن داستان «با تشدید روی جیم» نیز بعد از آنکه میفهمد مادرش در دوران جوانی، زن بدکارهای بودهاست، به یادآوری خاطراتش میپردازد و حتی از مسائل جنسی سخن به میان میآورد؛ از نیاز طبیعی دختران به مسائل جنسی (چه شرعی، چه غیرشرعی) و از خوبیهای مادرش تا در اذهان خواننده منفی جلوه نکند. تکاپوی زن برای رسیدن به صحت مسئله در نهایت منجر به این میشود که میفهمد پدرش نیز از این مسئله باخبر است و با آن کنار آمدهاست. پس دیگر تکاپوی وی برای چیست؟ (صفحهی 177)
اکثر شخصیتهای داستانی در کتاب «عشق روی چاکرای دوم» را زنان تشکیل میدهند و البته میتوان این کتاب را اثری زنانه دانست. نکتهی قابل تأمل این است که تمام این زنان به نوعی با مشکلات اخلاقی و اجتماعی روبهرو هستند که این مشکلات برآمده از زندگی ایرانی و اسلامی است.
از نظر نویسنده کتاب لطف و محبت میتواند جبران خطاهای گذشته باشد، نه توبه به درگاه خداوند که در مطلب فوق این امر مشهور است.تعریف دکتر رفتن این زن در ایام جوانی،در عباراتی شنیع و زننده، حاکی از القای نگاه مبتذل غربی است و حتی در ادامه، وی همهی زنها و دخترها را به چشم زنان بدکاره میبیند(صفحات 187 و 188).
جالب این است که زن خود را نسبت به حضرت حوا طلبکار میداند! پس طبیعی است که زندگی را چون زنجیری بر دست و پای خود ببیند(صفحهی 193). وی که درصدد درک این مطلب است که بداند بدکارگی مادرش بیشتر اهمیت دارد یا پنهان نگاه داشتن آن، در انتها از پدرش شاکی است که چرا به وی زودتر اطلاع نداده بود تا شاید وی نیز مسیر زندگیاش را تغییر میداد (صفحهی 200).
عشق در چاکرای ابتذال و هرزگی!
اکثر شخصیتهای داستانی در کتاب «عشق روی چاکرای دوم» را زنان تشکیل میدهند و البته میتوان این کتاب را اثری زنانه دانست. نکتهی قابل تأمل این است که تمام این زنان به نوعی با مشکلات اخلاقی و اجتماعی روبهرو هستند که این مشکلات برآمده از زندگی ایرانی و اسلامی است و نویسنده چنین القا میکند که برای رهایی از بند این مشکلات، باید به منش غربی روی آورد. در واقع درمیان این زنان، یکی با خیانت شوهرش روبهروست، دیگری در پی گذشتهی مادر بدکارهاش است، دختر دانشجویی از رابطهی نامشروع باردار شده و حال در پی سقط جنین است، دختری در پی یافتن دوستپسر جدید است و دیگری در پی عقدههای جنسی، زنان همنوع خود را نابود میکند و زنی دیگر که در دوران دانشجویی بدکاره بوده است، حالا خود را فردی سالم معرفی میکند.
اینها موضوعات مجموعهی داستانهایاین نویسنده است. حال این سؤال پیش میآید که چند درصد زنان و دختران جامعهی ما به موضوعات فوق مبتلا هستند؟ قطعاً نمیتوان آمار صحیحی را ارائه داد، اما قرائن نشان میدهد که به دلیل جاری بودن مذهب در زندگی آحاد مردم، این مسائل جز در بخش کوچکی از جامعه، که آنها نیز در بند تقلید از زندگی غربی و در پی بیبندوباری و آزادیهای نامشروع هستند، دیگر وجود خارجی ندارد.
نگاه غربگرا و لیبرالیستی «ناتاشا امیری»، که در داستانهایش مشهود است، او را به این باور رسانده که زن در زندگی چون اسیری است که باید خواستههای دیگران را برطرف کند؛ وگرنه در این داستانها مشاهده نمیکنیم وی از اینکه زن به کالا تبدیل شده است ناراحت باشد یا به فکر چاره بیفتد.(*)
منبع : برهان
ارسال نظر
اخبار برگزیده