طنز/ ماجراهای برسام و برجام!
این جمله را که گفت فرصت رو غنیمت شمردم و از او پرسیدم: شنیدید کانادا هم به اموال ایران دستبرد زده؟ عصبانی شد و گفت: شما عادت کردید از کاه کوه بسازید! این فقط یک ناخونک کوچیک بود برای دلخوشی جامعه جهانی!
گفتم: آقا پس درسته می گن این تازه اولشه و حکم تخم مرغ دزدیه و قراره شتر دزد بشن درآینده دوستان ! نگاه عاقل اندرسفیهی به من کرد و گفت: ای آقا… شتر کجا بود تو آمریکا! جغرافی تون رو تقویت کنید جناب برسام خان!
همین طور که با هم هم قدم شده بودیم دوباره از او پرسیدم: خاطرتون هست گفتید بعد از تولدتون اعتبار پاسپورت های ایرانی بیشتر شده؟! اخمی کرد و گفت: الان هم می گم! گفتم : جسارتا آقا«برجام» اجازه بدید پیشکش خودتون کنم! چون از این ببعد پاسپورت که سهله اموال ایرانی ها هم اعتبار نداره!
صدایش را بالا برد و گفت: این به من ربطی نداره! گفتم: نفرمائید آقا گفتن نتیجه خوش خدمتی های شماست! نگاهی غضبناک به من کرد و گفت: هر کسی این رو گفته سواد برجامی نداشته! بعد قدم هایش را بلند تر برداشت و سعی کرد از من دور شود! دستش را گرفتم و گفتم: بفرمائید با تاکسی بریم. کمی هل شد و گفت: ممنون برسام خان کسی عادت نداره من زود برسم! پیاده برم بهتره! بعد خداحافظی کرد و آرام آرام از کنار من رفت.
انتهای پیام/