پشت چراغ چهار راه ایمان، همت، وسوسه و تردید حادث شد؛
صدایی از درونم میگفت: «توی این هوای داغ، چرا باید به بدنت 16، 17 ساعت، تشنگی و گرسنگی بدی؟ الان در وضعیت عسر و حرج قرار داری. بیشتر ازاین تشنگی بکشی، مرتب گناه شدی ...» صدای جیغ لاستیک های همان ماشین، رشته افکارم را پاره کرد. چراغ در حال سبز شدن بود و راننده تاکسی در جواب حرکت نمایشی ماشین کناری، فریاد زد: بفرما داداش بفرما... اصلاً کل خیابون مال شما ...
کد خبر: ۱۷۸۳۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۵/۰۹
اخبار برگزیده