نامه ای به مسئولین شهرستان اشتهارد
گروه استانی «تیتریک»، به نقل از تات خبر، نمیدانم شدنی است یا نشدنی است، می شود یا نمی شود، جور در می آید یا نمی آید، لیک دستم میل قلم کرده برای عرض حاجتی نه عرض ارادتی.
کانال ها را مرور می کردم، آری کانالهای تلگرامی را می گویم، کسی فکرش جای دیگری نرود…یکی از میلاد پاره تن رسول خدا نوشته بود یکی از شهردار وشورا یکی از خرید آخرسال و دیگری از …
نگاهم به پست هایی افتاد که کارشان فقط انتقال پیام نبود، هرکدامشان دعوتنامه ای بود برای من و تو، مهر و موم شده باتشریفات ویژه!
از کجا؟ از چه کسی؟ از عندالرب و زندگان حقیقی عالم، با اسم و رسم مان کاری ندارد،دلهامان را درگیرخود کرده است،خوب که به کارت دعوت نگاه میکنی یک جمله بیشتر ننوشته:همه دعوتین بر سر سفره شهدا!
خدمت شریفتان عرض کنم این سفره فرق می کند با سفره های دیگر..! فرق میکند با آن سفره هایی که ذخایر ارزشمند نظام!نجومی بگیران حرامخور! و اختلاسگران معوقه ای! بر سر آن بدنبال سهم خود نشسته اند.
سر این سفره که بنشینی بی اختیار دلت می گیرد، طوفان اشک بالاخره سد پلک ها را می شکند و سیل شور و شعور و شعف گونه هایت را بارانی میکند، سر این سفره که بنشینی چیزها یاد میگیری.
خاطر نازکتر از گلتان را مکدر نکنم مختصر می گویم و مفید از سفره شهیدان تا یاد بگیریم و عمل کنیم آری درست خوانده ای عمل کنیم…عمل کنیم… نه اینکه فقط در روز گلباران در راستای اجرای ابلاغیه و بخشنامه، باثبت اضافه کار،با راننده و ماشین کذایی،با کت و شلوار برند و اتوکشیده و بالاخره با کلی ژست مسئولیتی بر مزارشان حاضر شویم برای انجام وظیفه! البته همین انجام وظیفه هم بد نیست اگر عکاس ها بگذارند… باور کنید دنیای عجیبی است.
به طفیلی این انجام وظیفه خیلی ها عکاس شده اند، یکی رئیس دفترش عکاس شده، دیگری راننده اش دوربین به دست و آماده باش منتظر اجرای دستور است و آن یکی کارمندش کار خطیر تهیه گزارش را بعهده گرفته و دیگری… بماند اصلا به ما چه ربطی دارد بخیل که نیستیم، خدا به خودشان و عکاسهایشان اجر عطافرماید…فقط یک سوال کوتاه؛ الم یعلم بان الله یری؟
محضرشریفتان عارضم که سفره شهیدان پلو هم دارد؛ پرچرب و لذیذ البته برای آنها که قلب سالمی دارند یعنی قلبشان بیمار و آلوده به جاه و مقام و پست و صندلی کذایی نیست، تناول از پلوی سفره نورانی و روحانی شهدا برای برخی ضرر دارد لذا ممکن است موجب ایست قلبی شود برایشان، البته بماند که قلب خیلی هاشان مدت هاست ایستاده، خودشان خبر ندارند.
نشستن سر سفره شهدا برای آنهایی که تا به مسئولیتی رسیدند از دختر و پسر و داماد گرفته تا خواهرزاده و برادرزاده و بالاتر عموزاده و دایی زاده و بالاتر مسئولین ستاد انتخاباتی شان را بدون آزمون استخدامی به ادارات و سازمانها راهنمایی و به مانند قراردادهای دولت محترم تمدید امید بصورت کاملا محرمانه امور استخدامی آنها را به سرانجام رساندند خیلی ضرر دارد، مديونيد اگر فکر کنید اینهایی که گفتم درباره افرادی است که ایمان ندارند، نه برخی شان اتفاقا جزو امنای مساجدند! شهید شوشتری درست فرمود که ایمان داریم اما ایمانمان بو گرفته…/سربسته میگویم بروند از برونسی ها و باکری ها یاد بگیرند…
نشستن سر سفره شهیدان برای مسئولینی که مجاهدانه! برای ارتقاء و پیشرفت نورچشمی هاشان، فرزندان عزیزتر از جانشان سختی رفت و آمد هر روزه به کرج و تهران را تحمل کرده و با وجود رهن منزل مسکونی در اشتهارد با از خودگذشتگی! حاضر به سکونت در این شهر نشدند، خیلی ضرر دارد.
خوب اشکال از اشتهارد ماست که امکانات آموزشی و رفاهی درخور شان ، مقام و منزلت فرزندان نور چشمی مسئولین در آن فراهم نیامده، فرزندان عزیز ایشان می بایست در فلان مدرسه غیرانتفاعی و فلان موسسه آموزشی درس بخوانند .
دیدی دوباره مقصر گذشتگانند که شرایط را فراهم نکرده اند؟ از همه اینها که بگذریم هوای آلوده اشتهارد هم شایسته تنفس از ما بهتران نیست…ناظرینی هم که ما انتخاب کردیم خود قانون شکنند… حالا در کنار همه اینها برخی هم تعریف جدیدی از خانه نقلی ۲۰۰_۳۰۰ متري! ارائه كرده اند و شانيت را در دفتر و منزل مسكونی می بینند!!! خدا همه مان را هدایت کند…بگذریم فقط یک جمله میگویم که بروند از همت ها و خرازی ها یادبگیرند.
نشستن سر سفره شهیدان برای مسئولینی که با خط اتوی کت و شلوار برندشان میشود هندوانه قاچ کرد و یا برق ماشین دویست میلیونی شان چشم آدم های معمولی را کور میکند و یا برای مسئولی که جهت بازدید از شهرستان خواستار نصب عکس-بنرهای بزرگ از شخص شخیص خودش هست خیلی ضرر دارد.
درست خواندی آدم های معمولی را، ما مثل شهدا آدم معمولی هستیم، از سفره انقلاب، عزت و شرافت و همین معمولی بودن به ما رسیده که خیلی هم شاکریم.
خوب نگاه کن در احوال از ما بهتران، اصلا خدا را در آنان میبینی؟ من که خدا را در آنها نمیبینم هیچ… بماند كه در چهره برخی شان چه ها میبینم!
ولی من در راهپیمایی ۲۲ بهمن همین اشتهارد خودمان بارها خدا را دیدم و درونم به هم ریخت:
وقتی دیدم رفتگر حدودا ۶۵ ساله شهرداری بدون مسئولیت و رانت و حقوق نجومی با دست های لرزان مرگ بر امریکا میگوید و با امام و شهیدان بیعتی تازه میکند دلم هری ریخت و بغضم شکست و تازه فهمیدم که امام روح الله چرا فرمود این انقلاب برای محرومین و پابرهنگان است.
وقتی مادر شهید تقریبا ۸۰ ساله قد خمیده ، بدون راننده و ماشین کذایی ،نه در صف اول که در معرض دوربین باشد بلکه در انتهای جمعیت با همه وجودش شعار میداد "ای رهبر آزاده آماده ایم آماده” فهمیدم که این انقلاب صاحب دارد… اینقدرها هم بی حساب و کتاب نیست پیشرفت انقلاب.
سینه ام سنگینی می کند. بگذریم… خواستم از مردم بگویم دیدم حقیرتر از آنم که در وصف معجزه آفرینان قلم بزنم، همین اندازه کافیست که بگویم مردم از انقلابشان محافظت می کنند؛ یکروز در جبهه های جنوب و غرب ،روز دیگر در تشییع جنازه شهیدان غواص و مدافع حرم و آتش نشان و یکروز هم در پای صندوق های رای.
️و اما نکته آخر محضر نورانی شما دوستان عزیز. خمینی زنده است. آنقدرها که انگار همین امروز و فردا می آید و در بهشت زهرا، توی دهن دولت هایی میزند که خدا را ذیل کدخدا تعریف کرده و می کنند.
خمینی زنده است و توی دهن کسانی می زند که دزدان بیت المال و حرامخواران نجومی بگیر را ذخیره نظام معرفی می کنند.
خمینی آنقدرها زنده است که انگار امروز و فردا به لشکریانش نهیب خواهد زد که حصر خوزستان باید شکسته شود.
آری حصر كارآمدی را می گویم حصر انقلابی گری را میگویم که اگر دیر بجنبیم نه فقط خوزستان بلکه کل ایران و فراتر از آن دل ها و ذهن های مردم را آلوده خواهد کرد.
خمینی زنده است چون آقاجانمان سیدعلی زنده است.
خمینی زنده است چون انقلاب زنده است…
والسلام
انتهای پیام/