شهادت امام علی (ع) در شعر شاعران البرزی
بهروز قاسمی- دار عزا
باز هم غوغای ماتم همچو محشر می رسد
ناله از عرش الهی بار دیگر می رسد
باز هم در کوفه بر پا می شود دار عزا
بر حریم پاک حق دست ستمگر می رسد
در مه پاک خدا زشتی نمایان می شود
تیغ بران عدو بر فرق جیدر می رسد
شد به خون رنگین چرا سجاده ی عشق علی
کوفه را از این مصیبت خاک بر سر می رسد
باز هم اندر جنان زهرای اطهر شد غمین
ناله و بشکستن قلب پیمبر می رسد
شد حسن نالان حسین در بحرغم افتاده است
زینب خونین جگر خم گشته پیکر می رسد
کوچه های کوفه شد خاموش علی جان خقنه است
چشم غمگین یتیمان باز بر در می رسد
تا ز طوفان جهالت گشته خاموش نور حق
بر دل امت ز ماتم داغ اخگر می رسد
کشته شد مولای ما فریاد ماتم برکشید
بر دل و جان «رها» زین غصه آذر می رسد
سید موسی حسینی کاشانی
سجده آخر من سجده بر خون سر است
در نمازی که خدا آمده و پشت در است
امشب از هر شب دیگر به علی در مسجد
فاصله تا به خدا کمتر و نزدیک تر است
سجده کوتاه شد و فزت و رب الکعبه
آخرین ذکر من خسته و خونین جگر است
مگر از قصه امشب خبری داد حسین
زینبم چشم به در دوخته با چشم تر است
درد در چهره ولی باز تبسم دارم
چه بگویم که فقط همدم دختر پدر است
تن مجروح مرا هم رمقی نیست ولی
زیر لب زمزمه ام باز دعای سحر است
فاطمه! زخم سرم مرهم دیگر می خواست
درد دوری تو از درد سرم بیشتر است
بهروز قاسمی-کوچه های کوفه
بازم امشب دل من پریشونه
این دلم بازم علی رو می خونه
دلم امشب پره از درد و غمه
یاد کوفه یاد رنج و ماتمه
دلم امشب شده مثل دیوونه
توی کوچه های کوفه روونه
هی داره این درو اون در میزنه
به تموم کوچه سر میزنه
دل من دیوونه علی شده
اسیر میخونه علی شده
کی میدونه علی مون امشب کجاست
کی میدونه چرا کوفه بی صداست
دلم از غصه داره هی می جوشه
کوفه امشب چرا سرد و خاموشه
دل من هی داره ناله می کنه
غمشو با گریه چاره می کنه
در خونه علی بسته شده
دلم از بی خبری خسته شده
تو کجایی ای علی مهربون
ای عزیز دل من شیرین زبون
تو کجایی ای گل خوشگل من
بابای کوفه امید دل من
بی تو این دل میشکنه پاره میشه
بی تو این دل دیگه بیچاره میشه
این دلی که عاشق روی علیست
این دلی که شیفته کوی علیست
دلی که واسه علی پر میزنه
امشب و به سیم آخر میزنه
دلم امشب کرده یاد کربلا
یاد زینب یاد دشت نینوا
نمی دونم آیا زینب می دونه
یه بارم تو کربلا پریشونه
نمی دونم می دونه داداش حسین
سرش می ره روی نیزه و سنین
می دونه عباس اون فدا میشه
هر دو دست او ز تن جدا میشه
میشکافه سرش مث سر بابا
دل زینب میشه چون دار عزا
دل من امشب بیا ناله کنیم
بیا تا دردامون چاره کنیم
دل من امشب بیا دعا کنیم
دستامون رو سوی خدا کنیم
بگیم ای خدای خوب و باصفا
تموم مریضارو بده شفا
حاجت همه رو تو روا بکن
مارو از غصه و غم «رها» بکن
اکرم زنگنه
یا علی در دفترم نامت شکفت
یا علی در وصف تو باید چه گفت؟
یا علی جان ساقی کوثر تویی
یا علی جان شافی محشر تویی
لب گشود محراب وزد فریادها
اه :::::::::::::افتاده گره در کارها
درسحر گاهان رها گشتی علی
با یتیمان عهد بشگستی علی؟
رفتی وایینه ها را غم گرفت
شمع سوخت پروانه هم ماتم گرفت
معصومه کاظمی پور-علی کیست؟
علی کیست مولا که خود بنده است
شرابً طهورای تابنده است
علی مست معبود منظور دل
علی بوتراب است وما آب وگل
علی معنی عدل وعادلترین
علی ساده مردی است فاضلترین
بهشتی بُود شهر علمِ نبی دری از بهشت است مولا علی
جهانی ترین مرد بعد ازنبی ست
امام امامان عاشق علی ست
علی عشق راگرکه باور نداشت
به معراج صوتی برابر نداشت چه شیرین علی عشق را یاد داد
علی تیشه را دست فرهاد داد
دلا گر فقط یک هنر داشتی
علی را شه عشق پنداشتی هر آن کس که بر دوست عاشق شود
دلش لاله زار حقایق شود
هلا مردم ای مردم روزه دار بمانیدبا یاد او برقرار /قسم بر شهادت که تنها علی ست
همان شه که برهردو عالم ولی ست
تو ای گوش اینقدر سنگین مباش
پیام حبیب است ، غمگین مباش
هرآنکس بود درمرام علی
به محشرشودهم کلام علی
بهروز قاسمی – مظهر داد و عدالت
اسوه ی تقوي علي و مظهر ايمان علي
عزت آل پيمبر عاشق جانان علي
منشا جود و سخاوت موج درياي وفا
لعل رخشان ولايت گوهر تابان علي
ياور غمديدگان و حامي بيچارگان
يار زهراي بتول و منبع احسان علي
رهنورد كوي عشق و سالك بيدار حق
واله و شيداي الله از دل و از جان علي
مظهر داد و عدالت در قضاوت بي نظير
لاله محراب خون و عدل بي پايان علي
واصل عرش الهي اوج ايثار و صفا
يكه تاز عرصه ی حق ناطق قرآن علي
منبع مهر و محبت صاحب لطف و كرم
افتخار شيعيان و آيت الرحمان علي
نور چشمان رسول و سرور و مولاي ما
لؤلؤ مرجان عشق و اختر رخشان علي
اعظم هست و عالم و با حسن و تدبير و عطا
لفظ قرآن و حديث و قسط و الميزان علي
نغمه پردازد «رها» با ياد حيدر دائمأ
همدم هر شيعه باشد در همه دوران علي
انتهای پیام/