رئیس جمهور آمریکا خود را بالاتر از قانون می داند/ ترامپ فاجعه ای بین المللی است/ فروپاشی ساختار اقتصادی آمریکا

"مایک پمپئو" رئیس سابق سازمان اطلاعات مرکزی (سیا) و وزیر امور خارجه دولت ترامپ در آوریل سال 2019 وقتی در دانشگاه A&M تگزاس سخنرانی می کرد، گفت: "من رئیس سیا هستم. ما دروغ گفتیم، تقلب کردیم و دزدیدیم. مانند این بود که تمام دوره های آموزشی را برگزار کرده باشیم. این امر به شما عظمت تجربه آمریکا را یادآوری می کند."

"دونالد ترامپ" 45 امین رئیس جمهور و صاحب هتل و کازینوی آمریکایی طی مصاحبه ای اختصاصی در دفتر بیضی کاخ سفید گفت: "می توانم به شما بگویم که من از سوی پلیس، ارتش و طرفداران ترامپ حمایت می شوم. من مردم محکمی دارم، اما تا به نقطه ای خاص نرسند محکم رفتار نمی کنند و این خیلی خیلی بد است."

به گزارش گلوبال‌ریسرچ، انتخاب دونالد ترامپ تاجر راست گرای افراطی نیویورکی در نوامبر سال 2016 برای آمریکا و همچنین برای جهان یک فاجعه به حساب آمد، زیرا اشتباهات بزرگ، فجایع و مصیبت ها تحت سرپرستیِ بی تجربه، بی پروا و بی کفایت او آشکار شد.

از نظر سیاسی، آمریکا هرگز در طول تاریخ خود رئیس جمهوری که آشکارا اصول اصلی قانون اساسی این کشور یعنی جدایی قدرت ها و ایده شعبِ برابرِ دولت و هسته اصلی دموکراسی که هیچ کس بالاتر از قانون نیست را انکار کند، نداشته است.

این نمونه ای خطرناک است که جعبه بد شگون "پاندورا" را به روی آینده می گشاید. ترامپ از آغاز ریاست جمهوری در 20 ژانویه سال 2017 به گونه ای صحبت و رفتار کرده که گویی از قانون بالاتر است.

چنین رشته های طولانی از سیاست های هرج و مرج، جَو گیری، بداهه و بی ربط در دوران مدرن وجود نداشته است. این مسئله نه تنها در اقتصاد، سرمایه گذاری عمومی و تجارت، بلکه در یک دیپلماسی بد رخ داده و آبروی آمریکا را در جهان به مخاطره انداخته است.

می توان گفت که سیاست های تفرقه انگیز دونالد ترامپ، نابرابری های درآمد و ثروت را تشدید کرده و به دهه 1920 بازگردانده است.

چند مورد از آنها را مرور می کنیم:

تثبیت خطرناک ترامپ با بازار سهام

بازار سهام، اقتصاد نیست. در حقیقت، بیشتر رکودهای اقتصادی زمانی که بازار سهام بسیار بالا و دارای حباب بود و به احتمال زیاد به خاطر اوضاع بد اقتصادی، سیاست های تنظیمی و پولی و بحران ها و وحشت های مالی سقوط می کرد، آغاز شده است.

به عنوان مثال؛‌ رکودهای اقتصادی طولانی و بزرگی در سالهای 1873 تا 1879، 1920 تا 1921، دهه 1930 و 2007 تا 2009 اتفاق افتاده است.

این موضوعی بی اهمیت نیست. هر احمقی می تواند بازار سهام را به سطوح ناپایدار سوق دهد. فقط باید پول زیادی چاپ کند یا در بدهی غرق شود. برخی از کشورهای جهان سوم هنوز این کار را انجام می دهند. اما وقتی بقیه اقتصاد به روش دیگری پیش می رود، پیامدهای سخت اقتصادی را در پی دارد. این شرایط نه تنها به اقتصاد آمریکا بلکه به اقتصاد جهان آسیب می زند.

مشکل آمریکا که به مشکل جهان تبدیل می شود

اگر مشکلِ دونالد ترامپ فقط مشکل داخلی آمریکا بود، امید می رفت که سیستم های سیاسی و حقوقی در آمریکا قادر به مدیریت آن باشد. اما این مرد نه تنها ادعا می کند که از قانون بالاتر است، بلکه از سخنان و اقدامات او اینگونه برمی آید که هیچ قانون بین المللی وجود ندارد. به همین دلیل است که وی نه تنها مشکل مردم آمریکا، بلکه مشکل بین المللی است.

به نظر می رسد که ترامپ خود را پادشاه جهان می داند. او یک روز تهدید می کند که یک کشور بیگانه مانند کره شمالی و افغانستان را کاملا نابود می کند و روز دیگر آمادگی خود برای نابود کردن اقتصاد یک کشور خارجی دیگر مانند اقتصاد ترکیه را اعلام می کند. این یک جنون در حد اعلا است.

اینکه چنین فردی با قدرت زیاد، اما توانایی اندک ذهنی در قرن بیست و یکم در صحنه سیاسی بین المللی ظاهر شده عجیب و باورنکردنی است.

آنچه به ویژه در مورد ترامپ ترسناک است، این واقعیت است که او خود را با آدم های چاپلوسِ حرفه ای، بله قربان گو و شبیه به خودش احاطه می کند. نتیجه این می شود که هیچ فیلتر و هیچ حفاظی در اطراف او علیه اقدامات تکانشی و ویرانگر وی وجود ندارد. او به گونه ای فکر و عمل می کند که گویی یک دولت تک نفره است.

پیامدهای اقتصادی ترامپ

بخش خصوصی اقتصاد آمریکا یکی از مقاوم ترین و پُربارترین بخش ها در جهان است. اما، رویکرد هرج و مرج ترامپ به دولت و سیاست های اقتصادی بیمارگونه وی دیر یا زود تأثیر بسیار منفی بر اقتصاد دارد.

در حال حاضر، بخش تولید آمریکا در بحران اقتصادی و پیمانکاری قرار دارد. بخش های عمومی و نظامی با کسر بودجه کلان و ناپایدار حمایت می شوند. مصرف کنندگان، بیشتر و بیشتر در بدهی فرو می روند و بخش خدمات را برای مدتی کمرنگ نگه می دارند. این در حالی است که بخش تجارت خارجی به لطف جنگ های تجاری مخرب که دولت ترامپ شروع کرده، دچار بی نظمی شده است.

این ساختار اقتصادی شکننده که بر روی بدهی ها و جریان های تجاری پیمانکاری ساخته شده در حال فروپاشی است و این اصلا خوب نیست. اگر یکی از تحولات فناوری مهم در سالهای آتی مورد توجه قرار گیرد، صنعت حمل و نقل مجددا تجهیز می شود.

این ترس وجود دارد که بحران اقتصادی بعدی به ویژه اگر اقتصاد و بازارهای مالی جهان پشت سر هم از مسیر خارج شوند، بسیار بدتر باشد.

پیامدهای سیاسی و اجتماعی ترامپ

اکنون به خوبی پذیرفته شده که دونالد ترامپ عامل مهم تفرقه بین آمریکایی ها بوده است. برای مثال؛ انزجار بین جمهوری خواهان و دموکرات ها در دوران مدرن شدیدتر و شخصی تر می شود.

بعلاوه، مرکز تحقیقات "پیو" اندیشکده آمریکایی مستقر در واشنگتن دی.سی در مطالعات و بررسی های خود دریافته که قطبی شدن حزبی و خصومت اجتماعی بین گروه ها طی 3 سال گذشته افزایش یافته است.

نیازی به فراتر از این رفتن نیست. زیانی که ترامپ به آمریکا وارد کرده قابل توجه است. فقط باید امیدوار باشیم که اوضاع از این بدتر نشود!

معصومه میرحسینی – تیتریک

انتهای پیام/