"تیتر۱" گزارش می دهد؛
کارتنخوابی، حسرتِ روز پدر را بر دل معتادان گذاشت
روز پدر برای عده ای از پدرها به گونه ای دیگر بدون گل و هدیه رقم می خورد و به جای تبریک های گرم و صمیمی با تنهایی و زخم عمیق دلتنگی سپری می شود.
به گزارش گروه سبک زندگی "تیتریک"؛ حال و هوای شهر عوض شده و خیلی ها در تکاپوی خرید هدیه و گل هرچند اندک به رسم محبت برای گرامیداشت مقام پدر هستند.
برخی نیز با خرید گل و خیرات بر سر مزار پدران آسمانی حاضر می شوند و یاد و خاطره پدر خود را گرامی می دارند و خلاصه همه در تلاش برای ادای احترام به مقام پدر هستند.
روز پدر برای عده ای از پدرها به گونه ای دیگر، بدون گل و هدیه رقم می خورد و به جای تبریک های گرم و صمیمی با تنهایی، رو سیاهی و زخم عمیق دلتنگی سپری می شود.
پدرهای کارتن خواب که سقف بالای سرشان آسمان است و به جای در آغوش کشیدن گرمای محبت فرزندان، "روز پدر" را در دنیای سیاه می گذراندند و کیلومترها با نوازش فرزندان خود فاصله دارند.
۶ سال دوری از فرزند؛ عاقبت اعتیاد و مواد مخدر!
احمد، مرد کارتن خواب ۴۲ ساله است که به گفته خود حدود ۱۰ سال اعتیاد دارد و ۶ سال زندگی خود را به صورت کارتن خوابی سپری می کند و پدر ۲ دختر است.
مردی لاغر اندام و در هم ریخته که یک گونی ضایعات را با خود به همراه دارد و به سختی آن را حمل می کند.
آنطور که احمد می گوید با درگیری شدید به اعتیاد، خانواده اش او را طرد کرده و به دلیل اینکه سرپناهی نداشته، کارتن خواب شده و از شهر محل خود که سمنان است به کرج آمده و در این شهر روزگار می گذراند.
وی ادامه داد: ۵ سالی است که فرزندانش را ندیده و به دلیل شرایط زندگی و درگیری به اعتیاد حاضر نیست با این شکل و ظاهر با آنها روبرو شود.
او می افزاید: برای پدر بهترین هدیه در آغوش گرفتن فرزندان است اما سختی های روزگار ما را به اینجا رسانده است، امیدوارم روزی اعتیادم را ترک کنم و صاحب شغل شوم و بتوانم به خانواده ام رجوع کنم.
مهمانی ای که پدر را از فرزند ۱۰ ساله دور کرد
اصغر، مرد کهنسال دیگری است که عکس پسر بچه ۱۰ ساله خود را به گردن آویخته و با بغض می گوید: ۵ سالی است که فرزندم را ندیده ام.
وی اهل زنجان و ۵۰ سال سن دارد و پیش از شدت گرفتن اعتیاد معلم یک مدرسه غیردولتی بوده است، کل زندگی اش در یک پتو و فندک خلاصه می شود.
اصغر از خودش می گوید که با دعوت به یک مهمانی به صورت تصادفی درگیر اعتیاد می شود و کارش به هروئین و شیشه می رسد.
زنش به دلیل وابستگی شدید به مواد مخدر از او طلاق می گیرد و مجدد ازدواج می کند و دادگاه حضانت بچه را نیز به همسرش واگذار می کند.
اصغر باز به عکس دخترش نگاه می کند و این بار اشک بر گونه هایش جاری می شود و می گوید: جوان ها قدر لحظه لحظه زندگی خود را بدانید و از خانواده ذره ای غافل نشوید، جمع های دوستانه جز تباهی هیچ نتیجه ای ندارد.
وی ادامه می دهد: اعتیاد حق زندگی کردن را از شما می گیرد و مواد مخدر شما را به مسیر تباهی هدایت می کند و غیرت و انسانیت را از شما می گیرد.
غرور جوانی و تست مواد مخدر؛ حسرت دیدن فرزند!
محمد، پسر ۳۵ ساله ای که به دلیل دوستان ناباب از خانه طرد شده و اکنون کارتن خواب است و زندگی را با جمع آوری ضایعات می گذراند.
از نوجوانی سرکش بوده و می خواسته همه چیز را خودش تجربه کند و یک بار مواد مخدر را تست می کند و برای همیشه به آن وابسته می شود.
وی می گوید: چندین بار خانواده ام من را به مرکز کمپ ترک اعتیاد برده اند اما من هر بار نیمه راه مرکز را ترک کردم.
محمد ادامه می دهد: ۳ سال با همسرم زندگی مشترک داشتیم و در یک مغازه کار می کردم اما وقتی درگیر اعتیاد شدم و مجبور به فروش تک تک وسایل خانه شدم، همسر باردارم من را ترک کرد و من حتی نتوانستم فرزند خود را ببینم.
وی می گوید: از دوستان و آشنایان مطلع شدم که همسرم، فرزندم را به دنیا آورده و تنهایی برای بزرگ کردن و تربیت آن تلاش می کند.
وی می افزاید: از همه جوانان می خواهم به خاطر غرور و دوستانتان لب به مواد مخدر نزنید زیرا دام اعتیاد تو را از زندگی غافل و به تباهی و نابودی می کشاند.
امید است با تلاش قرارگاه های اجتماعی و هدایت این کارتن خوابها، حسرت این پدران کارتن خواب پایان پیدا کند و زندگی آن ها سر و سرمان گرفته و رنگ و روی آرامش را به خود ببینند.
الهه ملاحسینی - تیتریک
انتهای پیام/
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده