«تیتر یک»/
وصیتنامه شهید اصغر الیاسی + فیلمها
در این یادداشت به زندگینامه، خاطرات و بخشی از وصیتنامه شهید اصغر الیاسی میپردازیم.
به گزارش گروه استانی "تیتر یک"؛ در این یادداشت به زندگینامه، خاطرات و بخشی از وصیتنامه شهید اصغر الیاسی میپردازیم.
فرازهایی از زندگینامه شهید
شهید اصغر الیاسی از مدافعان حرمِ دهه هفتادی بود که چند سال پس از پذیرش قطعنامه و پایان جنگ در ۱۸ اسفند ۱۳۷۳ به دنیا آمد و از جمله رویشهای انقلاب به شمار میآید.
وی فرزند اول خانوادهای اصیل و مذهبی که اصالتی تویسرکانی دارند بود که در استان البرز و منطقه چهارباغ ساکن بودند.
از همان دوران کودکی در کلاسهای دینی از جمله قرآن شرکت میکرد و کلاس پنجم رتبه اول قرآن در شهرستان ساوجبلاغ را کسب کرد.
این شهید، در کنار مسائل دینی و مذهبی به بسیج علاقه زیادی داشت و از دوران نوجوانی در حوزه ابوذر غفاری به فعالیت مشغول شد.
خیلی به مداحی علاقه داشت و این به خاطر این بود که از بچگی به همراه پدرش در تعزیهخوانی شرکت میکرد.
فعالیتهای مداوم او در بسیج باعث شد که سال 94 وارد سپاه شود و از جمله تکاوران زبده لشگر 10 سید الشهدا (ع) باشد.
با حضور دشمن تکفیری در منطقه و جنگ سوریه، خیلی بیتاب حضور در جبهه دفاع از حرم بود و پس از یک سال تلاش برای رفتن به سوریه برای نبرد با تکفیریها به این کشور اعزام شد.
سرانجام در سن 24 سالگی در هجدهم شهریورماه 1397، مصادف با شب اول ماه محرم، در دفاع از حریم اهل بیت علیهمالسلام به دست تروریستهای تکفیری در جنوب حلب به شهادت رسید.
پیکر مطهر شهید الیاسی چند روز بعد و پس از تشییع باشکوهی در منطقه چهارباغ ساوجبلاغ، در گلزار شهدای چهارباغ به خاک سپرده شد.
خاطراتی از شهید
* توانایی های زیادی داشت؛ مؤذن، مکبر، قاری قرآن و مداح بود.
هر موقع که اذان میداد و ما تحت فشار کاری بودیم و میخواستیم کارهایی که به ما محول شده بود را به نحو احسن و زودتر انجام دهیم، او همانجا در آن منطقه سریع اذان میگفت و مردمی که آنجا بودند استقبال می کردند.
* جدای از اینکه خیلی شوخ بود، دل بسیار رئوف و شکنندهای داشت.
به ما هفتهای یک جیره خشکی میدادند و او هفتاد، هشتاد درصد جیره خود را نگهمیداشت و بین فقرایی که در منطقه جنگ بودند پخش می کرد.
* در اردوی جهادی سال ۹۶ در منطقه زلزلهزده کرمانشاه و سرپل ذهاب، وی با توجه به شغلی که داشت باید چند روزی را مرخصی میگرفت. ما به او گفتیم میتوانی در قالب برگه ماموریت این کار را انجام دهی و از مرخصی خود استفاده نکنی.
شهید الیاسی گفت: نهخیر! خود شخص بنده میخواهم این کار را انجام دهم و نمیشود که از مرخصیام استفاده نکنم و ماموریت حساب شود.
رفت برگه مرخصی پر کرد تا شرکت کند و مرخصی استحقاقی گرفت.
در تمام کارها مانند بنایی، جوشکاری، و ساخت و ساز پیشقدم بود. هر کاری که بود میگفت من بلدم و واقعاً هم کار را انجام میداد و کمک میکرد.
خاطره شهید از زبان مادرش
خیلی مهربان بود. من را به کربلا فرستاد و گفت که حق مادرم گردنم نماند.
راهیان نور هم من را میبرد و همیشه میگفت: مامان برایم دعا کن.
من هیچ وقت نتوانستم دعا کنم که شهید شود، چون مادر هستم اما میگفتم پسرم هر چه لیاقت داری و صلاح است، خدا به تو بدهد.
وصیت شهید از زبان مادرش
فقط میگفت، برای ظهور امام زمان (عج) دعا کنید، در وصیتنامهاش پنج بار به حجاب سفارش کرده و گفته بود امر به معروف و نهی از منکر کنید.
معصومه میرحسینی - تیتر یک
انتهای پیام/
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده