روایت عشق را در «لاوا» ببینید
پویانمایی «لاوا» یک روایت هفتدقیقهای از یک «لاواستوری» هزارانساله است. داستان آتشفشانی است که تنها بر بیکران اقیانوس، شاهد عشق مخلوقات خدا به یکدیگر بوده، اما خودش تنها مانده است. او هزاران سال، یک ترانه امیدبخش را زمزمه میکند؛ مگر صدایش به گوش محبوبِ نیافته، برسد.
سرانجام، از پسِ تلاش و انتظاری هزارانساله، آتشفشان تنهای ما خاموش میشود، غافل از آنکه در همه این سالها، آتشفشان خفتهای در قعر اقیانوس، صدایش را شنیده و در سکوت به او دل بسته است. چنین که داستان به نقطه اوج میرسد و ادامه مییابد تا تجلی شعر حافظ شود که:
«وقت است کز فراق تو و سوز اندرون
آتش درافکنم به همه رخت و بخت خویش»
چه به زبان انگلیسی مسلط هستید، چه نه، این اثر را به زبان اصلی ببینید.
اینجا خبر از هیچ گفتوگویی (دیالوگی) نیست. در این هفت دقیقه، یک مرد
جوان، گیتاری برداشته و داستان را به شعر برایمان میخواند.
جیمز فورد مورفی از انیماتورهای قدیمی پیکسار و نویسنده و کارگردان لاوا است که برای خلق متن، از ترانه یکی از موسیقیدانان هاوایی الهام گرفت. او در متن این شعر، بازی زبانی استعاری ساده اما درخشانی را با دو کلمه «عشق» و «گدازه» که در انگلیسی، آوای مشابه دارند (لاو و لاوا) انجام داده که زیبایی اثر را افزون میکند. درواقع ما را به همان شعر رهی معیری میرساند:
«آنقدر با آتش دل ساختم تا سوختم»
متن شعر آنقدر زیباست که میتوانید آن را تبدیل به قصه کنید و برای بچهها بخوانید.
وقتی یک انیماتور کهنهکار در قامت کارگردان قرار میگیرد، قطعاً باید منتظر یک متحرکسازی درخشان باشیم. یک چشمهاش را در سکانس اول اثر با انتخاب لانگشات بهجا و حرکت به قاعدهٔ دوربین برای رسیدن به نمای نزدیک از شخصیت اصلی ببینید.
ببینید چطور «آن آتش نهفته که در سینه» آتشفشان است، نشان داده میشود. بیشک حضور جان لستر، غول انیمیشن سه بعدی به عنوان مدیر تولید هم در خلق این نماهای موفق بیاثر نبوده است.
انیمیشن کوتاه لاوا حاصل کشف هنرمندانه میان ارتباط دو کلمه است، همان ارتباط معنایی که ما هزارانبار هنرمندانهترش را در اشعار شاعران خودمان داریم و دریغ که مثل همین آتشفشان پیکسار، باید در غیبت هنرمندانی که این میراث را پاس بدارند، سالها بخوانیم:
«عیسیدمی کجاست که احیای ما کند؟»
انتهای پیام/